fa
jalali
1395
11
1
gregorian
2017
2
1
25
100
online
1
fulltext
fa
بررسی آگاهی و نگرش دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی گیلان دربارۀ ویروس پاپیلومای انسانی
Knowledge and Attitudes of Medical Students Toward Human Papilloma Virus in Rasht, 2013
مقدمه: ویروس پاپیلومای انسانی (HPV) به عنوان شایعترین بیماری منتقل شونده آمیزشی، ارتباط مستقیمی با سرطان دهانه رحم دارد. تعیین سطح آگاهی و نگرش نکتهای بنیادین در جهت تدوین مناسبترین راهبرد در برنامهریزیهای موثر مداخلهای است. دانشجویان پزشکی به عنوان مراقبان سلامت عمومی در آینده میتوانند آگاهی جامعه درباره سرطان سرویکس و نحوه پیشگیری از آن را افزایش دهند.
هدف: تعیین آگاهی و نگرش در مورد HPV در دانشجویان علوم پزشکی.
مواد و روشها: در این مطالعۀ مقطعی، 201 دانشجوی پزشکی با استفاده از نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شد و پرسشنامهای دربردارنده دو بخش آگاهی (36 سوال) و نگرش (9 سوال) بکار رفت. نمرههای بالاتر از میانگین بهعنوان آگاهی و نگرش دلخواه دیده شدند. برای بررسی روایی، CVI و CVR برآورد شد که مقادیر هر دو مورد بالای 90% بود. پایایی با آلفا کرونباخ که بالای 80% بود، تعیین شد. دادههای گرد آوری شده با نرمافزار SPSS، نسخه 19 واکاوی شد.
نتایج: میانگین سنی واحدها، 66/1 ± 08/24 ساله و 2/56% آنان زن بودند. 1/83% دانشجویان مورد مطالعه دادههای خود در ارتباط با HPV را از دوره تحصیلی و درسهای پزشکی کسب کرده بودند. میانگین نمرههای بدست آمده از پرسشنامه آگاهی 37/4 ± 9/18 بود که در 2/57% واحدها در سطح نامطلوب بوده است. وضعیت میزان آگاهی پاپیلومای انسانی تنها با سن (002/0P=)، گذراندن درس ویروس شناسی (0001/0P=) و منابع کسب داده ها (038/0P=) ارتباط معنیدار داشت. میانگین نمرات پرسشنامه نگرش 29/3 ± 57/23 بود که 2/57 % نگرش دلخواه داشتند. نگرش پاپیلومای انسانی تنها با گذراندن درس ویروس شناسی (01/0P=) و منابع کسب اطلاعات (007/0P=) ارتباط معنیدار داشت. همبستگی مثبت نمرات آگاهی و نمرات نگرش در بین دانشجویان علوم پزشکی دیده شد (0001/0P<).
نتیجهگیری: با توجه به نامطلوب بودن نمرات اگاهی نیمی از دانشجویان پزشکی در مورد ویروس پاپیلومای انسانی، پیشنهاد می شود برنامههای آموزشی برای بالا بردن آگاهی دانشجویان در دوره تحصیل در مورد HPV تدوین شود. همچنین، در مورد برنامه های آموزشی درباره HPV در مقاطع علوم پایه و کارآموزی نیاز به بازبینی و یکپارچگی مباحث بویژه در مقطع علوم پایه در راستای تأمین نیازهای آموزشی بالینی وجود دارد.
Introduction: Human papillomavirus (HPV) as the most common sexually transmitted disease, is directly associated with cervical cancer. The survey of knowledge and attitudes is a central point in determining the most appropriate strategies for effective intervention plan. Medical students as future public health workers can promote the community awareness about cervical cancer and how to prevent it.
Objective: Hence, researchers decided to survey the HPV knowledge and attitudes of the medical students.
Materials and Methods: In this cross-sectional study, 201 medical students were randomly selected. A questionnaire consisting of two parts of awareness (36 questions) and attitude (9 questions) was used. Scores higher than the average were defined as good knowledge and attitudes. CVI and CVR were calculated for validity and the values of both were greater than 90%. Reliability was assessed using Cronbach's alpha that was more than 80 %. The collected data were analyzed by SPSS software version 19.
Results: In this study, mean age of medical students was 24.8±1.66 years and 56.2% of them were female. The source of information about HPV in 83.1 % of students was medical courses. The mean score obtained from the knowledge questionnaire was 18.9 ± 4.37 and 57.2% of students had poor knowledge about HPV. Knowledge was significantly related with age (P=0.002), taking lessons in virology (P=0.0001) and source of information (P=0.038). The mean score obtained from attitude questionnaires was 23.57±3.29 and 57.2% of students had good attitudes. Attitude about human papilloma virus was significantly related with taking lessons in virology (P=0.01) and source of information (P=0.007).A positive correlation between the scores of knowledge and attitude among medical students was seen (P>0.0001).
Conclusion: This study showed that the knowledge in more than half of the students was poor, however, the attitude in more than half of students was good. Plan for training programs to increase student awareness about HPV during their educational course is suggested.
Conflict of interest: None declared.
Attitude Awareness Papillomavirus, Human Students, Medical
آگاهی/ پاپیلوما ویروس انسانی / دانشجویان پزشکی / نگرش
1
10
http://journal.gums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-36-737&slc_lang=fa&sid=1
2017/01/25
1395/11/6
2017/01/25
1395/11/6
A
Pourkazemi
دکتر آیدین
پورکاظمی
No
متخصص عفونی، استادیار دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایران
A
Ghanbari
Social Determinants of Health Research Center (SDHRC), Department of Nursing, Associate Professor, Guilan University of Medical Science, Rasht, Iran
دکتر عاطفه
قنبری
Yes
دانشیار گروه پرستاری، مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایران
F
Fakour
دکتر فرشته
فکور
No
دانشیار دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایران
S
Ghorbani
سامره
قربانیکلاچایه
No
پزشک عمومی، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایران
fa
عوامل موثر برتوانمندسازی کارکنان از دیدگاه شاغلان معاونت توسعه مدیریت و منابع دانشگاه علوم پزشکی گیلان
Factors Affecting the Staff Empowerment: the Perspective of Staff Vice Chancellor of Management Development Resource Planning Guilan University of Medical Sciences
مقدمه: در شرایطِ متغیر امروزی، سازمانها چارهای جز بهرهبرداری مناسب از نیروی انسانی ندارند بر این پایه تنها عامل ایجادکننده تعادل در سازمان توانمندسازی کارکنان خواهد بود. توانمندسازی ابزاری است که هدفهای فردی را با هدف سازمانی همسو کرده و این باور را ایجاد میکند که پیشرفت سازمان منافع کارکنان را به همراه خواهد داشت.
هدف: تبیین عوامل مرتبط با توانمندسازی کارکنان از دیدگاه شاغلین معاونت توسعه مدیریت و منابع دانشگاه علوم پزشکی گیلان.
مواد و روشها: این پژوهش مطالعهای تحلیلی وتوصیفی، از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری دربردارنده کارکنان شاغل در معاونت توسعه دانشگاه علوم پزشکی گیلان به روش تمام شمار و با استفاده ازپرسشنامه استانداردتحقیق اسپرینترز انجام شد. برای تحلیل دادهها ازآمارتوصیفی مانند توزیع فراوانی، درصد و میانگین و از آمار استنباطی مانند روش همبستگی پیرسون استفاده گردید.
نتایج: بین همه متغیرهای موثر بر توانمندسازی، رابطه مثبت و معنیدار وجود داشت که شدت آن به ترتیب شامل: احساس مشارکت(r=0.84 ,P<0.05) ، احساس موثر بودن (r=0.82,P<0.05)، احساس شایستگی (r=0.78 ,P<0.05)، احساس داشتن حق انتخاب (r=0.76 ,P<0.05) و احساس معنیداری (r=0.58 ,P<0.05) است. بهطوری که دیده میشود متغیرهای احساس مشارکت بیشترین تأثیر را بر توانمند سازی کارکنان داشته که مؤلفههای این متغیر بهترتیب مشتمل بر داشتن فرصت و آزادی عمل(r=0.74 P<0.05)، استفاده از مهارت و استعداد (r=0.71 ,P<0.05)، اهمیت به دیدگاه افراد در سازمان (r=0.70 ,P<0.05)، اهمیت به کار گروهی (r=0.60 ,P<0.05) و مشارکت در تصمیمگیریهای مرتبط با وظیفه (r=0.50 ,P<0.05) بوده و استفاده سازمان از سبک مدیریت مشارکتی(r=0.60 ,P>0.05) معنیدار نبود.
نتیجهگیری: از مؤلفههای بررسی شده احساس مشارکت با دیگران بیشترین همبستگی را با توانمندسازی کارکنان داشت. که دراین میان مؤلفه آزادی عمل داده شده به کارکنان تاثیرگذارتر بود.
Introduction: Given the variable conditions today, the organizations have no choice but utilization of human resources based on empowerment as the only influential factor in the balance making. Empowerment means that individual goals align with organizational goals and creates the respective belief.
Objective: This research has been done with the aim of defining the factors associated with empowerment of employees.
Materials and Methods: This research is a correlational, descriptive analysis. The statistical group includes employees in the Development Affairs of Guilan University of medical sciences and the study was carried out through census and using Spreitzer PEQ questionnaire. To analyze the data, descriptive statistics such as : frequency distribution percentage and mean, inferential statistics like KS and Pearson tests were used.
Results: There is a positive and significant relationship between all the effective variables and empowerment including : “Sense of partnership”(r=0/84 , P<0.5), “The feeling of being effective”(r=0/82 , P<0.5), “The feeling of competence” (r=0/78 , P<0.5), “The feeling of having the right to choose” (r=0/76 , P<0.5) and “Significant sensation”(r=0/58 , P<0.5). The most significant impacts on contributing variables which empower employees were as follows: having the time and “freedom of action”(r=0/74 , P<0.5), “Use skill & talent” (r=0/71 , P<0.5), “The importance to the opinions of employees in organization”(r=0/70 , P<0.5), “The importance of teamwork” (r=0/60 , P<0.5), “Participation in the decision of leaders associated with the task”(r=0/50 , P<0.5). The use of participative management style (r=0.60 , p>0.05) was not found to be significant.
Conclusion: Among the components, sharing with others has the highest correlation with the feeling of empowerment, and giving freedom to the staff was more effective on empowerment.
Conflict of interest: None declared.
Staff empowerment, Perspective of staff, Resource planning, Guilan University of Medical Sciences
کارکنان اداری/ نیروی انسانی بهداشت و درمان
11
18
http://journal.gums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-36-738&slc_lang=fa&sid=1
2017/01/252017/01/25
1395/11/6
2017/01/252017/01/25
1395/11/6
AA
Nasiripour
دکتر امیراشکان
نصیری پو ر
No
استاد، گروه مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد الکترونیکی، تهران، ایران
Z
Maebood Mojdehi
Health Care Management, Darman Department of Tehran University of Medical Sciences, Tehran, Iran
زهرا
معبود مژدهی
Yes
کارشناس ارشد مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی، معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی تهران، دانشگاه آزاد اسلامی واحد الکترونیک، تهران، ایران
E
Maebood Mojdehi
ابراهیم
معبودمژدهی
No
کارشناس ارشد مدیریت منابع انسانی، معاونت توسعه دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایران
fa
عوامل مرتبط با رفتارهای پیشگیریکننده هپاتیت ب بر پایه الگوی اعتقاد بهداشتی در شاغلین پرخطر
Factors Related to Preventive Behaviors of Hepatitis B Based on Health Belief Model in High Risk Workers
مقدمه: هپاتیت ب یکی از رایج ترین بیماریهای شغلی است. افرادی که با خون و فراوردههای آن سر و کار دارند بهعنوان شاغلین پرخطر این بیماری بهشمار میروند. رفتار شاغلین در ابتلا و انتشار بیماری نقش اصلی را بهعهده دارد. این رفتار با عوامل انگیزشی، درک بیماری و باور فرد ارتباط دارد که این عوامل پردازهای از الگوی باور بهداشتی در آموزش بهداشت است.
هدف: تعیین عوامل مرتبط با رفتارهای پیشگیری کننده هپاتیت ب بر اساس الگوی اعتقاد بهداشتی در شاغلین پر خطر
مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی - تحلیلی 110 نفر از شاغلین پر خطر مراجعهکننده به مرکز بهداشتی درمانی شماره 6 رشت که تنها مرکز ارائهدهنده خدمات واکسیناسیون به شاغلین در معرض خطر هپاتیت ب است به روش نمونهگیری آسان وارد ﺷﺪﻧﺪ. اطلاعات با پرسشنامه مبتنی بر الگوی اعتقاد بهداشتی روا و پایا گردآوری شد و با آزمونهای همبستگی پیرسون و تی تست مستقل و آنالیز واریانس تحلیل روی دادهها صورت گرفت.
نتایج: بیشتر واحدهای پژوهش زن(56%) با میانگین سنی 31 سال با انحراف معیار 7± سال بود. در مورد رفتارهای پیشگیریکننده، 56%شاغلین پرخطر واکسن هپاتیت ب را دریافت نکرده بودند. از سازههای الگوی اعتقاد بهداشتی، منافع درک شده و راهنما برای عمل ارتباط معنیداری با رفتارهای پیشگیری کننده از هپاتیت ب داشتند(001/0p<).
نتیجهگیری: بر پایه یافتههای این مطالعه با تقویت سازه منافع درک شده و راهنما برای عمل میتوان ارتقای رفتارهای پیشگیری کننده از هپاتیت ب در شاغلین پر خطر را انتظار داشت. بنابراین، آموزش پیاپی آشنایی با رعایت احتیاط همگانی با تکیه بر الگوی اعتقاد بهداشتی آموزش مداوم پیشنهاد میشود.
Introduction: Hepatitis B is one of the most common occupational diseases. People who are dealing with blood and its derivatives as workers are at high risk for the diseases. The behavior of employees plays a major role in morbidity and spread of such diseases. These behaviors are related to motivation, perception of disease and individuals’ beliefs about disease so that these factors are part of the health belief model in health education.
Objective: The aim of the present study was to determine factors related to preventive behaviors of Hepatitis B based on health belief model in high risk workers.
Materials and Methods: In this descriptive- analytical study, 110 high risk workers referred to health center no 6 in Rasht city, that is only service provider for employees at risk of hepatitis B vaccination were selected by simple sampling. Data were collected by a valid and reliable questionnaire based on health belief model. The data were analyzed using software SPSS through the Pearson correlation, independent t-test and analysis of variance.
Results: Most of the participants were female (56 %) and mean age was 31 ± 7 years. As for preventive behaviors, 56 % of high-risk workers had not received hepatitis B vaccine. The findings of this study showed that among the Constructs of HBM, Perceived benefits and cues to action were significantly associated with Preventive behaviors of hepatitis B(P<0.005).
Conclusion: Based on the findings of this study, reinforcement of the constructs of perceived benefits and cues to action can promote preventive behaviors of hepatitis B in high-risk workers. Therefore, precautious continuous training with emphasis on health belief model is recommended.
Conflict of interest: None declared.
Hepatitis, high risk workers, Health belief model, behaviors
هپاتیت ب, شاغلین پر خطر, الگوی باور بهداشتی, رفتار
19
27
http://journal.gums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-36-739&slc_lang=fa&sid=1
2017/01/252017/01/252017/01/25
1395/11/6
2017/01/252017/01/252017/01/25
1395/11/6
M
Rahimi-ghilchalan
مژگان
رحیمی گیل چالان
No
گروه آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
Z
Jalili
دکتر زهرا
جلیلی
Yes
گروه آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
R
Farmanbar
دکتر ربیعالله
فرمانبر
No
دانشیارگروه آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی گیلان
fa
شیوع چاقی و اضافه وزن در نوجوانان استان مازندران
Prevalence of Obesity and Overweightness among Adolescents in Mazandaran Province
مقدمه: شیوع چاقی و اضافه وزن در کودکان و روند بالارونده آن در دهههای اخیر، نگران کننده است. ایران جزو یکی از هفت کشور با بالاترین شیوع چاقی در دوران کودکی است.
هدف: تعیین شیوع چاقی/اضافه وزن، تغییر آن و عوامل مرتبط در دوره های مختلف تحصیلی دانش آموزان مدارس استان مازندران.
مواد و روشها: در یک مطالعه توصیفی، دادههای پرونده بهداشتی 1230 دانش آموز در سه مقطع تحصیلی(اول ابتدایی،راهنمایی ودبیرستان) در سالهای 93-84 بررسی شد. روش نمونهگیری مدارس خوشهایی و روش انتخاب دانش اموزان تصادفی ساده بود. نمایه توده بدن محاسبه شد. Z- Scores BMI به سه طبقه؛ طبیعی (1<z<< span=""></z<<>2-)، اضافه وزن (2<z<< span=""></z<<>1) و چاق (≥2 ) تقسیم شد .شیوع چاقی، اضافه وزن در طی دورهها بررسی و مقایسه شد.
نتایج: در 7 سالگی، 1/3% دانشآموزان چاق بودند که این میزان در 12 سالگی به 4% افزایش و در 15 سالگی به 9/2% کاهش یافت. میزان اضافه وزن در 7 و 12 و 15 سالگی بهترتیب 3/8%، 1/10% و 10% بود. در 15 سالگی، میزان چاقی(9/1%در برابر 1/1%) و اضافه وزن (0/7% در مقابل 0/3%) در دختران کم و بیش دو برابر پسران بود. بینZ-score BMI بالا میزان تحصیلات و شغل پدرو مادر، نوع مدرسه و محل زندگی دانش آموزان رابطه معنیدار وجود نداشت.
نتیجهگیری: شیوع چاقی در استان مازندران نسبت به شیوع کشوری پایینتر بود اما شیوع اضافه وزن در تمام دورههای سنی شایع و در حد شیوع کشوری بود بایسته است برنامههای مداخلهای برای پیشگیری از اضافه وزن از سطوح تحصیلی پایینتر طراحی و اجرا شود.
Introduction: The high prevalence of obesity and overweightness has been a major focus during past decades.
Objective: This study assessed the prevalence of obesity/overweightness, its trend and related factors among adolescent students, in Mazandaran province.
Materials and Methods: In a descriptive study and using stratified, random sampling method, the students’ documents in the first degree of three educational levels; primary, lower secondary and upper secondary were assessed during 2005-2014 years. Body Mass Index (BMI) was calculated. BMI Z-Score was categorized into three grades; normal (1≤z<- 2), over weight (1≤z<2), and obese (≥2). The prevalence of obesity at each level was investigated.
Results: Based on BMI Z-score, 3.1%, 4%, and 2.9% of the sample popualtion at ages 7, 12 and 15 years were obese, respectively. Moreover, the rate of overweightness increased from 8.3% (98) at age 7 to 10.1% (121) and 10% (119) at ages 12 and 15 years, respectively. At the age of 15years, the rate of obesity and overweightness in girls was double that much of the boys (1.9% vs. 1.1% and 7% vs. 3%). There were no significant relationships between obesity/overweight and parent occupation and education, kind of school as well as students’ living places.
Conclusion: In this study, the prevalence of obesity in Mazandaran in comparison to national adolescents’ obesity was low but the prevalence of overweightness was high at each educational level. Intervention programs for the prevention of overweightness should be initiated at primary or secondary school ages.
Conflict of interest: None declared.
Adolescents Obesity Overweight
افزایش وزن/ چاقی/ نوجوانان
28
37
http://journal.gums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-36-740&slc_lang=fa&sid=1
2017/01/252017/01/252017/01/252017/01/25
1395/11/6
2017/01/252017/01/252017/01/252017/01/25
1395/11/6
F
Abdollahi
فاطمه
عبدالهی
No
دکترا بهداشت عمومی گروه بهداشت عمومی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ساری، ایران
S
Rouhani Otaghsara
صمد
روحانی
No
دکترا بهداشت عمومی گروه بهداشت عمومی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ساری، ایران
J
Yazdani - Charati
: Department of Biostatistics, Faculty of Health, Mazandaran University of Medical Science, Sari, Iran
جمشید
یزدانی چراتی
Yes
دانشیار گروه امار و اپیدمیولوزی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ساری، ایران
fa
اثر ضد تکثیر و آپوپتوز پردنیزولون بر رده سلولی K562(لوسمی میلوئید مزمن)
Anti-Proliferative and Apoptotic Effect of Prednisolone on K562 Cell Line (Chronic Myeloid Leukemia)
مقدمه: امروزه شیوع روزافزون انواع بدخیمیها، اهمیت درمان این بیماری را افزایش داده است. لوسمی، سرطان بافتهای خونساز بدن است که از سلولهای پیشساز گلبولهای قرمز و سفید خون برگرفته می شود. پردنیزولون از خانواده گلوکوکورتیکوئیدها با اثر ضدتوموری و آپوپتوزی مدنظر خیلی از پژوهشگران قرار گرفته است.
هدف: بررسی اثر پردنیزولون بر سلولهای بدخیم خونی رده K562.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی نخست سلولهای رده K562 کشت داده شدند. سپس، با استفاده از غلظتهای گوناگون پردنیزولون ویژگی ضدتوموری دارو بر سلولهای K562 پس از 72 ساعت، با روش MTT سنجیده شد. در پایان برای مطالعهی آپوپتوز از الکتروفورز DNA و رنگآمیزی Hoechst (33342) استفاده شد. واکاوی دادهها با نرمافزار SPSS و آزمون آماری ANOVA انجام شد (05/0> P).
نتایج: در این مطالعه ویژگی ضد سرطانی پردنیزولون بر رده سلولی K562 پذیرفته شد. همچنین، نتایج نشان داد پردنیزولون در سنجش با گروه کنترل، تکاپوی سلولکشی دارد که در غلظت 100 میکرومول در 72 ساعت بیشترین میزان آن بود. بررسیهای آماری حاکی از آن است که این دارو بهطور مؤثر و معنیداری توان مهار لوسمی رده K562 را داراست (05/0>P).
نتیجهگیری: آثار ضد توموری پردنیزولون در پیشگیری و درمان لوسمی میلوئیدی مزمن مؤثر است. پیشنهاد میشود مطالعات بیشتری بر تأثیر این دارو در الگوهای حیوانی، حتی انسان، انجام شود.
Introduction: Nowadays, rising of cancer prevalence has increased the importance of its treatment. Leukemia is the cancer of blood-forming tissues which derives from red and white blood progenitors cells. Prednisolone (Family members of glucocorticoid drugs) with anti-tumor and apoptotic effects has been considered by many researchers.
Objective: The aim of this study was the investigation of the effect of prednisolone on K562 cell line.
Materials and Methods: First, The K562 cells were cultured. After, by using different concentrations of prednisolone, anti-tumor properties of this drug on K562 cells was measured by MTT assay after 72 hours. Finally, Hoechst (33342) staining and DNA electrophoresis were used for study of apoptosis. Data analysis was performed using SPSS software and ANOVA test (P<0.05).
Results: In this study, anti-tumor effect of prednisolone on K562 leukemia cell line was confirmed. The results also showed that prednisolone, compared with the control group, had cytotoxic activity that is highest in 100µM at 72 hours.Statistical analysis indicated that this drug inhibited the growth of K562 cells (P < 0.05).
Conclusion: Based on the results, prednisolone is an effective agent for chronic myeloid leukemia therapy and prevention. We suggest that further studies on the effects of this drug on animal models and human be done.
Conflict of interest: None declared.
Apoptosis Prednisolone K562 Cell Line Anti-proliferation leukemia.
آپوپتوزیس/ پردنیزولون/ خط سلولK562/ ضدتکثیر/ لوسمی
38
46
http://journal.gums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-36-741&slc_lang=fa&sid=1
2017/01/252017/01/252017/01/252017/01/252017/01/25
1395/11/6
2017/01/252017/01/252017/01/252017/01/252017/01/25
1395/11/6
S M
Vaezi
سیده مریم
واعظی
No
گروه زیست شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
M
Mohammadzadeh
Departemant of Biology, Faculty of Sciences, Urmia University, Urmia, Iran
دکتر مهدی
محمدزاده
Yes
استادیار، گروه زیست شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
Y
Pazhang
دکتر یعقوب
پاژنگ
No
استادیار، گروه زیست شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
fa
اثر زعفران(Crocus Sativus) بر آسیب پاراکوات در کلیه موشهای سوری نر
The Effect of Saffron on Renal Dysfunction in Male Mice Treated with Paraquat
مقدمه: پاراکوات به عنوان علفکش گیاهی، انگیزاننده نیرومندی در تشکیل آنیونهای سوپراکسید است. این رادیکالها بسیار سمی بوده و میتوانند سبب آسیبهایی در اندامها شوند. با توجه به پیامدهای زیانبار رادیکال های آزاد حضور ترکیبهای سودمند مانند زعفران به دلیل داشتن آثار آنتی اکسیدانی و از بین برنده رادیکال های آزاد، بایسته به نظر میرسد.
هدف: بررسی اثر آنتی اکسیدانی زعفران بر آسیب کلیه موشهای سوری نر که با پاراکوات تیمار شده اند
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی30 سر موش سوری نر به طور تصادفی به 6 گروه 5 تایی تقسیم شدند: گروه کنترل آب و غذای معمولی و ml5/1روغن ذرت با گاواژ دریافت کردند. گروه دوم وسوم به ترتیب پاراکوات با دوزmg/kg 20و 40محلول در روغن ذرت ، گروه چهارم عصاره هیدرو الکلی زعفران با دوز mg/kg 80، گروه پنجم وششم به ترتیب پاراکوات با دوز kg/mg 40 و20 به همراه دز mg/kg 80 زعفران دریافت کردند. تیمار تمام گروهها به صورت گاواژ بود. پس از 30 روز تیمار و بیهوش کردن موشها ، خونگیری از قلب برای مطالعه متغییرهای سرمی انجام شد. سپس، کلیه را از بدن جدا کرده، نیمی از بافت کلیه برای سنجش اکسایشی ونیم دیگربرای مطالعه بافتی به فرمالین انتقال یافت. آنالیز داده ها باآزمون یک طرفه ANOVA و آزمایش تعقیبی Tukeyانجام شد. اختلاف در حد 05/0>P معنی دار تلقی شد.
نتایج: تخریب لوله اپی تلیوم، ایجاد کانون التهاب، آتروفی گلومرولی، افزایش معنی دار اوره وکراتینین وپراکسیداسیون لیپیدی در کلیه موش های تیمار شده با پاراکوات دیده شد. درحالیکه در کلیه موش های تیمار شده با زعفران این شاخص ها بهبود یافته بود.
نتیجهگیری: مصرف زعفران در حد معمول می تواند آثار سوء ناشی از سموم علف کش مثل پاراکوات را کاهش دهد.
Introduction: Paraquat is a common agricultural herbicide that is a strong stimulus in superoxide anions foundation. This radical is very toxic and may cause serious damages to different organs. Given the adverse effects of the free radicals, the anti oxidant compounds seem necessary. Anthocyanin in Saffron is a natural anti oxidant with active anti-tumor effects, antioxidants and removing free radicals, anti-pain and inflammation, and lowering blood pressure.
Objective: The aim of this study was to evaluate the antioxidant effect of saffron on changes in kidney tissues in mice that were treated with paraquat.
Materials and Methods: 30 male mice were assigned into 6 groups.group1 received normal food,water and corn oil. Two groups of mice were treated at a dose of 40,20mg/kg paraquat.one of these groups received Saffron at a dose of 80mg/kg.Two groups of mice were treated with paraquat and Saffron orally per day. At the end of 30 days, the mice were anesthetized and blood samples were prepared for measurement of serum parameters and kidneys were dissected out for measurment of MDA concentration and half of kidney was transferred into formalin for histological study. All data were analyzed by SPSS software.P value less than 0.05 was considered significant.
Results: Kidney sections showed acute tubular necrosis and atrophy of glomerular capillaries in the mice treated with paraquat .Moreover, the rate of serum creatinine, urea and MDA concentration significantly increased in mice treated with Paraquat. While in kidney tissues of the mice treated with saffron these indicators were improved.
Conclusion: The results suggest that saffron treats renal dysfunction in rats treated with paraquat.
Conflict of interest: None declared.
Crocus Kidney Mice paraquat
پاراکوات/ زعفران / کلیه/ موش ها
47
56
http://journal.gums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-36-742&slc_lang=fa&sid=1
2017/01/252017/01/252017/01/252017/01/252017/01/252017/01/25
1395/11/6
2017/01/252017/01/252017/01/252017/01/252017/01/252017/01/25
1395/11/6
F
Farokhi
دکتر فرخ
فرخی
No
دانشیار، گروه زیست شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
Sh
Pedarpoor Vajargah
Faculty of Science, Urmia University of Medical Sciences, Urmia, Iran
شیما
پدرپور واجارگاه
Yes
دانشجو ارشد بافت شناسی جنین شناسی، گروه زیست شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
fa
سنجش کارآیی روش کشت نوترینت آگار پلیت و روش رسوبی فرمالین-اتر در تشخیص آزمایشگاهی تریکوسترونژیلیازیس انسانی
Comparative Efficacy of Nutrient Agar Plate Culture and Formalin Ether Concentration Methods in the Laboratory Diagnosis of Human Trichostrongyliasis
مقدمه: تریکوسترونژیلیازیس trichostrongyliasis)) بیماری مشترک انسان و دام بوده و نماتود تریکوسترونژیلوس(Trichostrongylus) که عمدتا انگل نشخوارکنندگان اهلی و وحشی است آن را ایجاد میکند. عفونتهای خفیف در آزمایشگاه ممکن است نادیده گرفته شوند. تا کنون روش کشت نوترینت آگار پلیت که روش تشخیصی مناسبی در عفونت استرونژیلوئیدیازیس (strongyloidiasis) است، برای تشخیص تریکوسترونژیلیازیس ارزیابی نشده است.
هدف: ارزیابی کارایی روش کشت نوترینت آگار پلیت در تشخیص تریکوسترونژیلیازیس انسانی در مقایسه با روش رسوبی فرمالین-اتر.
مواد و روشها: در سال های 93-1392، روی هم 970 نمونه مدفوع تازه انسانی از استانهای مازندران، گیلان، خوزستان و مراجعان به آزمایشگاه کرمشناسی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران گردآوری شد و به روش کشت در محیط نوترینت آگارپلیت و روش رسوبی فرمالین-اتر مطالعه شد.
نتایج: با در نظر گرفتن روشهای انگلشناسی به عنوان استاندارد طلایی، کشت آگار 45 مورد مثبت واقعی را شناسایی کرد. حساسیت روش کشت نوترینت آگارپلیت و روش رسوبی فرمالین-اتر به ترتیب 23/88 %و 75/62 % و ویژگی آنها به ترتیب 12/98 %و 100 %تعیین شد.
نتیجهگیری: روش کشت نوترینت آگار پلیت میتواند برای جداسازی لارو تریکوسترونژیلوس و تشخیص آلودگی بکار رود. حساسیت این روش از روش فرمالین-اتر بیشتر اما ویژگی آن کمتر است.
Introduction: Trichostrongyliasis is a zoonotic disease caused by Trichostrongylus species. This nematode is common among domestic and wild herbivores which can also infect human. Low rate infections may be missed during laboratory diagnosis. Nutrient agar plate culture is efficient for the diagnosis of strongyloidiasis, but it has not been evaluated for diagnosis of trichostrongyliasis.
Objective: This study was undertaken to compare the efficacy of agar plate culture and formalin-ether concentration methods in laboratory diagnosis of human trichostrongyliasis.
Materials and Methods: : During 2013-2014, a total of 970 fresh stool samples were collected from Giulan, Mazandaran and Khouzestan Provinces, and also from patients referred to Helminthological Laboratory of School of Public Health, Tehran University of Medical Sciences. All samples were examined for infectivity with Trichostrongylus by nutrient agar plate culture and formalin ether concentration methods.
Results: Considering parasitological results as gold standard, agar plate culture could detect 45 true positive Trichostrongylus infected cases. The sensitivity and specificity of agar plate culture and formalin ether concentration were 88.23% and 62.75%; and 98.12% and 100%, respectively.
Conclusions: Agar plate culture can be used to detect Trichostrongylus larvae. Its sensitivity is higher than formalin-ether method, but its specificity is lower.
Conflict of interest: None declared.
Formalin ether Nutrient Agar Plate Culture Trichostrongylus
تریکوسترونژیلوس /فرمالین-اتر/ کشت نوترینت آگارپلیت
57
65
http://journal.gums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-36-743&slc_lang=fa&sid=1
2017/01/252017/01/252017/01/252017/01/252017/01/252017/01/252017/01/25
1395/11/6
2017/01/252017/01/252017/01/252017/01/252017/01/252017/01/252017/01/25
1395/11/6
B
Najmi
بهاره
نجمی
No
گروه انگل شناسی و قارچ شناسی پزشکی، دانشکده بهداشت،دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران
EB
Kia
Department of Medical Parasitology & Mycology, School of Public Health, Tehran University of Medical Sciences, Tehran, Iran
عشرت بیگم
کیا
Yes
گروه اتگل شناسی وقارچ شناسی پزشکی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران
M
Hosseini
مصطفی
حسینی
No
گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران
I
Mobedi
ایرج
موبدی
No
گروه انگل شناسی و قارچ شناسی پزشکی، دانشکده بهداشت،دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران
B
Kamranrashani
بهاره
کامران رشانی
No
گروه انگل شناسی و قارچ شناسی پزشکی، دانشکده بهداشت،دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران
fa
مروری بر روشهای هدایت اولتراسوند در بیحسی ناحیهای در شبکه عصبی براکیال
Ultrasound-Guided Methods in Regional Anesthesia of Brachial Plexus
مقدمه: بلوک شبکه براکیال برای اندام فوقانی، از روشهای ارزشمند در ایجاد بیحسی ناحیهای است. کلید موفقیت در این امر بستگی به دقت قرارگیری سوزن، تمرکز روی عصب و تزریق بیحسی موضعی دارد. در سالهای اخیر هدایت توسط سونوگرافی به سرعت در بیحسی ناحیهای تیدیل به یک استاندارد شده است. بنابراین مرور جنبههای مختلف هدایت سوزن برای بیحسی ناحیهای شبکه براکیال با استفاده از این روش ضروری به نظر میرسد.
هدف: بررسی جنبههای مختلف هدایت سوزن برای بیحسی ناحیهای شبکه عصبی براکیال.
مواد و روشها: برای این مطالعه از منابع و مقالههای منتشر شده از سال 2016- 1990 استفاده شد.
نتایج: در این مقاله مروری اصول تکنولوژی اولتراسوند و جنبههای مختلف بیحسی ناحیهای تحت هدایت اولتراسوند برای شبکه براکیال در سطوح اعصاب اینتراسکالن، بالای ترقوه، زیر ترقوه، آگزیلاری و سه عصب دیگر شناخته شده به عنوان اعصاب رادیال، مدیان و اولنار مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان میدهد که بلوک اعصاب محیطی تحت هدایت اولتراسوند موجب لوکالیزه کردن بهتر عصب و در نتیجه زمان کمتر برای انجام بلوک، حجم کمتر داروی بیحسی موضعی، رویت نحوه و محل انتشار و خطر پایینتر سمیت دارو، شروع سریعتر و بلوک کاملتر اعصاب، مدت طولانیتر بلوک اعصاب حسی و حرکتی میشود.
نتیجهگیری: روشهای اولتراسوند علاوه بر ارزان و در دسترس بودن، امکان هدایت سوزن تحت سونوگرافی در بیحسی ناحیهای را فراهم نموده و موجب کاهش درد، مرخص شدن سریع بیمار، عوارض کم و رضایتمندی بالا بیمار میشود. این روش ممکن است به سرعت جای خود را در بیحسی ناحیهای به عنوان یک استاندارد طلایی در مقایسه با روشهای دیگر تثبیت کند.
Introduction: Brachial plexus block for upper extremity is a valuable method of providing regional anesthesia. The key to success is based on the accuracy of needle placement, nerve localization, and local anesthetic injection. In recent years, ultrasound guidance is rapidly becoming the gold standard for regional athesthesia.
Objectives: Review of different aspects of needle guidance for Brachial plexus block regional anesthesia using ultrasound guided methods.
Materials and Methods: In this study, we used the references and published articles within 1990 -2016.
Results: The principles of ultrasound technology and different aspects of ultrasound guidance for regional anesthesia of brachial plexus such as interscalene, supraclavicular, infraclavicular, axillary nerves, and other three nerves known as the radial, median, and ulnar nerves were assessed in this review article. The results of this study showed that peripheral nerves block caused better nerve localization and less time for blocking, less volume of local anesthetic medicine, having better view, spread site, and less dangerous medicine toxicity, quicker onset, more complete nerve block, and higher time of block for sensory and motor nerves using ultrasound guidance.
Conclusions: The ultrasound techniques are cheap and available. Besides, they provide needle guidance using ultrasound in regional anesthesia and result in reduced pain, faster discharge, low complication rates, and high patient’s satisfactions. This technique may rapidly become the gold standard, compared with other techniques for regional anesthesia.
Conflict of interest: None declared.
Ultrasonography, Regional Anesthesia, Brachial plexus Block, Local Anesthetic injection, Frequency, Transducer probe
اولتراسونوگرافی, بیحسی ناحیه ای, بلوک شبکه براکیال, تزریق بیحسی موضعی, بسامد, پروب مبدل
66
82
http://journal.gums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-36-744&slc_lang=fa&sid=1
2017/01/252017/01/252017/01/252017/01/252017/01/252017/01/252017/01/252017/01/25
1395/11/6
2017/01/252017/01/252017/01/252017/01/252017/01/252017/01/252017/01/252017/01/25
1395/11/6
M
Rafati Rahimzadeh
مهرداد
رفعتی رحیمزاده
No
گروه پرستاری دانشگاه علوم پزشکی بابل
H
Moladoust
حسن
مولادوست
No
مرکز تحقیقات قلب و عروق، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایران
E
Alijanpour
ابراهیم
علیجانپور
No
گروه بیهوشی، دانشگاه علوم پزشکی بابل
M
Rafati Rahimzadeh
Department of Medical physics, Kashan University of Medical Sciences, Kashan, Iran
مهرآور
رفعتی رحیمزاده
Yes
گروه فیزیک پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کاشان
fa
نمایه مقالات مجله دانشگاه علوم پزشکی گیلان در سال 1395
تولید مقاله یکی از شاخصهای توسعه است (تولید ثروت از دانش). میزان تولیدات علمی و مقالات چاپ شده که در یکی از پایگاههای استنادی معتبر مانندweb of science نمایه شده باشد، نشاندهنده رشد آن کشور و به طبع از ملاکهای مهم رتبهبندی دانشگاهها میباشد. به عبارت دیگر تعداد مقالات علمی معتبر در نشریات بینالمللی، پذیرفتهترین شاخص سنجش تولیدات علمی یک کشور و انتشار تولیدات علمی در این پایگاههای استنادی باعث افزایش رویتپذیری و افزایش استفاده از آن مقالات خواهد شد. مقالههای تولیدی باید به نحو درست و استاندارد نمایهسازی شود. مجله دانشگاه علوم پزشکی گیلان با توجه به اهمیت موضوع و رسالت خود نسبت به استاندارد نمودن دادن کلید واژهها به مقالات براساس استاندارد سر عنوان پزشکی Mesh مینماید. با این کار میزان دسترسی به مقالات را افزایش داده و همچنین ارتباط موضوعی با متن مقاله را مشخص میسازد تا کاربران نسبت به استفاده از متن مقاله اطمینان حاصل نمایند. با توجه به این امر در پایان هر سال برای دسترسپذیر بودن و همچنین تشخیص وجود یک مقاله در یک موضوع عنوان یا مولف خاص، اقدام به تهیه نمایه یکساله مقاله مینماید. افراد با مراجعه به یکی از این نمایهها که در شماره زمستان هر سال چاپ میشود میتوانند به نیازهای اطلاعاتی خود به وجود یا عدم وجود مقاله دست پیدا کنند. روش کار ابتدا عنوان مقالات مجله دانشگاه در سال 95 که به تعداد 46 عنوان بود به ترتیب الفبایی عنوان مرتب گردید. به هر یک از مقالات به ترتیب الفبایی یک شماره اختصاص یافت که این شماره مبنای بازیابی نمایههای دیگر میباشد، یعنی اگر در نمایه موضوع در جلوی یک واژه شمارهای آمده است، یعنی خواننده را به نمایه عنوان و شماره مورد نظر ارجاع داده و اطلاعات کتابشناختی آن قابل بازیابی است. مثلا" 16 ارجاع به نمایه عنوان16. توضیح اینکه به دلیل تکرار نام مجله و سال آن از تکرار آنها در نمایه عنوان خودداری شده است. نمایه موضوعی با توجه به مطالب پیش گفت، به هر یک از مقالات چاپ شده در هر یک از شمارههای مجله چند کلید واژه از سرعنوان موضوعی پزشکی Mesh اختصاص یافته است. این کلید واژه استاندارد بوده و به آن نمایهسازی کنترل شده نیز اطلاق میشود. پایگاههای اطلاعاتی کتابشناختی معتبر مثلmedline نیز از این روش برای نمایهسازی مقالات مجلات استفاده میکنند. زیرا ارتباط موضوعی بیشتری با متن مقاله برقرار مینمایند. این کلید واژهها در قسمت الفبایی خود قرار گرفته و شماره بازیابی به براساس نمایه عنوان به آنها داده شدهاست که مبنای بازیابی قرار میگیرد. نمایه مولف نیز به ترتیب الفبایی میباشد که آن نیز مبنای بازیابی به ترتیب شماره به نمایه عنوان ارجاع داده میشود. در ایران نمایه استنادی بهطور جامع برای کل مقالات و مجلات موجود نمیباشد، ولی پایگاهISC ، ایندیکس کوپرینکوس و Sid وMagiran فعالیتهای چشمگیری در این زمینه آغاز نموده و نویدبخش روزهای خوب در این حوزه خواهیم بود. این نمایه به نوبه خود میتواند بخش کوچکی از خلاء موجود را در این حوزه پر نماید و از آن در تهیه نمایهنامه جامع و استنادی مقالات کشور استفاده شود.
دانشگاه علوم پزشکی گیلان/ پایگاه های اطلاعاتی/ نشریا ادرواری/ نگارش
83
91
http://journal.gums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-64&slc_lang=fa&sid=1
2017/01/252017/01/252017/01/252017/01/252017/01/252017/01/252017/01/252017/01/252017/05/8
1396/2/18
2017/01/252017/01/252017/01/252017/01/252017/01/252017/01/252017/01/252017/01/252017/05/8
1396/2/18
حسن
عباسپور
Yes
کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه علوم پزشکی گیلان، گیلان، رشت، ایران
زرخاتون
مهدیزاده
No
کارشناس ادبیات، دبیر مدارس شهر رشت