fa
jalali
1396
10
1
gregorian
2018
1
1
26
104
online
1
fulltext
fa
تشنج در پی سکته مغزی و عوامل خطرزای آن
Post-Stroke Seizure and Its Risk Factors
مقدمه: تشنج یکی از پیامدهای سکته مغزی استکه به صورت زودرس و دیررس رخ میدهد و در صورتی که به هیپوکسی مغزی بیانجامد وضعیت بیماران سکته مغزی را بدتر میکند. تعیین فراوانی و عوامل خطرزای آن به پیشبینی بروز و رعایت احتیاط لازم در بیماران سکته مغزی کمک میکند.
هدف: تعیین شیوع و عوامل خطرزای تشنج متعاقب سکته مغزی.
مواد و روشها: این مطالعه مقطعی_ مقایسهای بر 1256 بیمار که با تشخیص سکته مغزی در بخش مغز و اعصاب بیمارستان پورسینای رشت بستری شده بودند، انجام شد.گردآوری دادهها با چک لیست طراحی شده و از پروندههای بیماران یا در تماس تلفنی با خانواده بیمار، یا در صورت نیاز مراجعه حضوری به درمانگاههای نورولوژی دانشگاه علوم پزشکی گیلان انجام شد.آنالیز دادهها باآزمونهای tمستقل و مجذور کای و الگو رگرسیون لجستیکی در نرمافزار SPSS نسخه 21 انجام شد. سطح معنیداری آزمونها در این مطالعه 5/0>p در نظرگرفته شد.
نتایج: از بیماران مورد بررسی، 46 بیمار(29/3%) با میانگین سنی 11±8/62 سالگی دچار به تشنج بودند.6/69% دچار تشنج زودرس و 4/30% دچار تشنج دیررس بودند. آمبولی مغزی(032/0=p)، پیشینهسکته مغزی(008/0=p)و سابقه فامیلی سکته مغزی(016/0=p سکته مغزی به عنوان پیشبینیکنندههای مرتبط با تشنج پس از سکته مغزی تلقی شدند.
نتیجهگیری: شیوع تشنج به دنبال سکته مغزی کمابیشاندکاست. آمبولی مغزی، سابقه سکته مغزی و سابقه فامیلی سکته مغزی پیشبینیکنندههای مرتبط با تشنج پس از سکته مغزی هستند.
Introduction: Seizure is one of the complications of stroke that occurs early and late after stroke. If it leads to brain hypoxia, it aggrevates the patient’s condition. Determination of its frequency and risk factors helps predict its occurance and respective precaution in stroke patients
Objective: Determination of the frequency and risk factors of post-stroke seizure.
Materials and Methods: This comparitive cross-sectional study was carried out on 1256 stroke patients’ hospitalizedin neurology ward in Poursina hospital in Rasht. Data were collected using designed questionnaire from files of patiens or by telephone interview with patints, families or if nessecary by calling them to be visited in neurology clinic of Guilan University of Medical Sciences. Data were analyzed by independent-T and Qi square tests and logistic regression model in SPSS software version 21. p<0.05 was considered as the significance level.
Results: Among the studied patients, 46 patients (3.29%) with mean age of 62.8±11 yearshad seizure. 69.6% and 30.4% of patients had early and late siezures, respectively. Cerebral embolism (p=0.032), history of stroke (p=0.008) and family history of stroke (p= 0.016) were determined as three predictors associated with post stroke seizure.
Conclusion: The prevalence of post-stroke seizure is relatively low. Cerebral embolism, history of CVA and family history of CVA are as the predictors of post stroke seizure.
Conflict of interest: non declared
تشنج/ سکته مغزی/ عوامل خطر
1
13
http://journal.gums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-84&slc_lang=fa&sid=1
2018/02/6
1396/11/17
2018/02/6
1396/11/17
Saberi
دکتر عالیا
صابری
No
مرکز تحقیقات علوم اعصاب، گروه نورولوژی، بیمارستان پورسینا، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایران
Ghayeghran
دکتر امیررضا
قایقران
No
گروه نورولوژی، بیمارستان پورسینا، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایران
Kazemnejad
دکتر احسان
کاظم نژاد
No
گروه پزشکی اجتماعی، دانشکده پرستاری مامایی شهید بهشتی رشت، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایران
Nasiri
مهسا
نصیری لاکه
No
دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایران
Kazemi
سمانه
کاظمی
Yes
معاونت تحقیقات و فناوری، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایران
fa
پیوستگی پلیمورفیسم miR-423 با بروز سرطان پستان در زنان شمال ایران
The Relationship Between miR-423 Genetic Variation and Women Breast Cancer Risk In the North of Iran
مقدمه: MicroRNAیا miRها، مولکولهای کوچک غیرکدکنندهای هستند که با مهار پس از رونویسی سبب مهار بیان پروتئین میشوند. آنها از هماهنگکنندههای مهم پروسههای گوناگون سلولی هستند که نابسامانی در تنظیم آنها در ایجاد بسیاری از بیماریهای انسانی مانند بدخیمیها همکاری میکنند. پلیمورفیسم تک نوکلئوتیدی(SNP)ها در ژنهای کدکننده miR میتواند سبب تغییر در میزان بیان آنها شود و خطر سرطان را تحت تاثیر قرار دهد.
هدف: تعیین پیوستگی پلیمورفیسم miR-423(rs6505162 C>A) و خطر سرطان پستان در زنان.
مواد و روشها: در این مطالعه مورد_ شاهدی، ژنوتیپهای 353 زن مبتلا به سرطان پستان و 353 زن سالم با یکدیگر مقایسه شدند. DNA از خون محیطی برونآوری شد. پلیمورفیسم miR-423 rs6505162 C>A به روش PCR-RFLP و با آنزیم RsaI ارزیابی. وواکاوی دادهها با نرمافزار MedCalc انجام شد.
نتایج: توزیع فراوانیهای ژنوتیپیCC، CA و AA در بیماران دچار سرطان به ترتیب34/60%، 41/35% و 24/4% و در گروه کنترل به ترتیب 51%، 81/38% و 20/10% بود. ژنوتیپ AA و آللA درrs6505162 کاهش میزان خطر سرطان پستان را داشت (OR=0.35; 95%CI 0.18-0.66; p=0.001; OR=0.66; 95%CI 0.52-0.85; p=0.00)
نتیجهگیری: miR-423(rs6505162 C>A) میتواند عامل حفاظتی در سرطان پستان باشد. مطالعات بیشتر در قومیتهای مختلف برای پذیرش این نتیجهگیری نیاز است
Introduction: MicroRNAs (miRs) are small noncoding RNAs that inhibit protein expression by posttranscriptional inhibition. They are fundamental regulators of diverse cellular processes; whose deregulation contributes to many human diseases including cancer. Single nucleotide polymorphisms (SNPs) of the genes encoding miRNAs can alter miRNA expression and may influence cancer risk.
Objective: To determine the relationship between miR-423 (rs6505162 C>A) polymorphism and women breast cancer risk.
Materials and Methods: In this case-control study, the genotypes of 353 women with breast cancer and 353 healthy women were compared. Genomic DNA was extracted from peripheral blood. The miR-423 rs6505162 C>A polymorphism was determined by PCR-RFLP using RsaI enzyme. The data analysis was performed using the MedCalc software.
Results: The prevalence rates of genotype frequencies of the CC, CA and AA were 60.34%, 35.41% and 4.24%, respectively, in those with breast cancer, whilst in controls were 51%, 38.81% and 10.20%, respectively. The AA genotype and A allele of rs6505162 C>A had a decreased risk to develop breast cancer (OR=0.35; 95%CI 0.18-0.66; P=0.001; OR=0.66; 95%CI 0.52-0.85; P=0.00, respectively).
Conclusion: our data demonstrated that miR-423 rs6505162 should be a protective factor for breast cancer. Further studies involving different ethnicities are required to verify our conclusion.
Conflict of interest: non declared
Breast Cancer MicroRNAs MiR-423 Polymorphism
ام آی آر 423/ پلیمورفیسم/ سرطان پستان/ میکرو آر ان آ اس
14
21
http://journal.gums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-85&slc_lang=fa&sid=1
2018/02/62018/02/6
1396/11/17
2018/02/62018/02/6
1396/11/17
Mashayekhi
سهیل
مشایخی
No
کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایران
Saeidi Saedi
دکتر حمید
سعیدی ساعدی
Yes
گروه رادیوتراپی و انکولوژی، مرکز تحقیقات سرطان، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایران
Salehi
دکتر زیور
صالحی
No
گروه زیست شناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه گیلان، رشت، ایران
Soltanipour
دکتر سهیل
سلطانیپور
No
گروه پزشکی اجتماعی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایران
Mirzajani
دکتر ابراهیم
میرزاجانی
No
مرکز تحقیقات سلولی و مولکولی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایران
fa
ارتباط میزان ویتامین_د و فیبرومیالژی
The Relationship Between Vitamin-D Level and Fibromyalgia
مقدمه: ارتباط دیرینه کمبود ویتامین_د و دردهای اسکلتی سراسر شناخته شدهاست. اما ارتباط فیبرومیالژی به عنوان بیماری شایعی که با دردهای منتشر بدن بازشناخته میشود با کمبود ویتامین_د پیچیده است.
هدف: این مطالعه برای ارزیابی سطح سرمی 25-هیدروکسی ویتامین دی 3 سرم)(25-OHVit.D در فیبرومیالژی و سنجش آن با گروه کنترل سالم نمودارسازی شد. هدف دیگر مطالعه بررسی ارتباط سطح سرمی ویتامین دی با شدت نشانههای فیبرومیالژی و کارآزمایی پذیرفته نشدن اجتماعی است.
مواد و روشها: مطالعه به صورت مقطعی در بیماران درمانگاه روماتولوژی بیمارستان رازی رشت انجام شد. رویهم رفته 74 بیمار پیاپی دچار فیبرومیالژی و 68 شرکتکننده کنترل سالم انتخاب شدند. بیماران دارای شرایط، پرسشنامه تایید نشدن اجتماعی بیماری(3*I)، پرسشنامه ویرایش شده تاثیر فیبرومیالژی(FIQR) و یک فرم کوتاه بررسی سلامت(SF-12) را پرکردند. نمونههای خون وریدی از همه شرکتکنندگان برای ارزیابی سطوح سرمی25-OHVit.D گرفته شد. آزمونهایMann-Whitney و آنالیز رگرسیون لوجستیک چندگانه انجام و ضریب همبستگی اسپیرمن محاسبه شد.
نتایج: 4/88% بیماران فیبرومیالژی سطوح پایین 25-OHVit.D سرم(کمتر از۳۰ نانوگرم میلیلیتر) داشتند. بیماران فیبرومیالژی به طور معنیدار سطح بالاتر 25-OHVit.D سرم نسبت به گروه کنترل سالم داشتند(ng/ml50/13±24/17 و ng/ml47/6±91/9 به ترتیب،0001/0= p). همبستگی معنیدار بین سطوح 25-OHVit.D سرم و معیارهای بالینی تاثیر بیماری، ابعاد تایید نشدن اجتماعی و وضعیت سلامتی وجود نداشت. آنالیزهای رگرسیون لوجستیک چندگانه نشان داد که افزایش نادیده شمرده شدن بیمار به وسیله همسر بیمار مرتبط با افزایش 4 برابری خطر کمبود ویتامین_د است(36/4 = OR، 87/19– 95/0 CI، 05/0= p).
نتیجهگیری: گرچه میزان بالای ناکارآمدی یا کمبود ویتامین_د در مبتلایان فیبرومیالژی و شرکتکنندگان سالم غیر مبتلا به فیبرومیالژی دیده شد، اما به نظر میرسد ارتباطی بین فیبرومیالژی و کمبود ویتامین_د وجود نداشته باشد. تجربه تایید نشدن اجتماعی بویژه بوسیله همسر بیمار در مدیریت فیبرومیالژی مهم است.
Introduction: Role of Vitamin-D deficiency in musculoskeletal pain had been recognized previously. However, there is still controversy about the relationship of fibromyalgia, as a prototype of musculoskeletal pain disorders, with Vitamin-D deficiency.
Objective: This study was designed to assess serum vitamin D status (25-OHVit.D) in the fibromyalgia (FM) patients and to compare it with a healthy control group. It also aimed to investigate the correlation of serum vitamin D level with FM symptom severity and invalidation experiences.
Materials and Methods: This cross sectional study was done in patients in Razi hospital, Rasht, Iran. A total of 74 consecutive patients with FM and 68 healthy control participants were enrolled. The eligible FM patients completed the Illness Invalidation Inventory (3*I), the Revised Fibromyalgia Impact Questionnaire (FIQR) and a short-form health survey (SF-12). Venous blood samples were collected from all participants to evaluate serum 25-OHVit.D levels. Mann-Whitney tests and multiple logistic regression analyses were performed and Spearman’s correlations were calculated.
Results: 88.4% of FM patients had low levels of serum 25-OHVit.D (below than 20ng/ml). FM patients had a significantly higher level of serum 25-OHVit.D than that in the control group (17.24±13.50 and 9.91±6.47ng/ml, respectively, p=0.0001). There were no significant correlations between serum 25-OHVit.D levels and the clinical measures of disease impact, invalidation dimensions, and health status. Multiple logistic regression analyses revealed that an increased discounting of the disease by the patient’s spouse was associated with a 4-fold increased risk for vitamin D deficiency (OR=4.36; 95% CI, 0.95−19.87, p=0.05).
Conclusion: This study showed that although high rates of vitamin D insufficiency or deficiency were seen among FM patients and healthy non-FM participants, but it seems there was no intrinsic association between FM and vitamin D deficiency. Addressing of invalidation experience especially by the patient’s spouse is important in the management of FM. (Korean J Pain 2016; 29: 172-8) Chronic pain syndrome; Fibromyalgia; Invalidation; Iran; Surveys and Questionnaires; Vitamin D.
Conflict of interest: non declared
Fibromyalgia Health status (Invalidation)
(عدم تأیید اجتماعی)/ فیبرومیالژی/ (وضعیت سلامت).
22
30
http://journal.gums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-86&slc_lang=fa&sid=1
2018/02/62018/02/62018/02/6
1396/11/17
2018/02/62018/02/62018/02/6
1396/11/17
Ghavidel-Parsa
دکتر بنفشه
قویدل پارسا
Yes
استادیار، مرکز تحقیقات روماتولوژی بیمارستان رازی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایران
khani
دکتر امیرحسن
خانی
No
کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایران
fa
سنجش ارتباط خودکارآمدی و سازگاری زناشویی در زنان دچار نشانگان تخمدان پلیکیستیک و زنان سالم
Comparing the Relationship Between Self Efficacy and Marital Satisfaction In Polycystic Ovary Syndrome and Healthy Female Cases
مقدمه: سندرم تخمدان پلیکیستیک(PCOS)، یکی از شایعترین اختلال غدد درونریز است که شیوع آن از 4 تا 25 % زنان در سن باروری گزارش شدهاست. این سندرم با پیامدهای متفاوت در زمینههای متابولیک، باروری و روانشناختی همراه است که بایستگی پژوهش در این مورد را روشن میکند.
هدف: تعیین رابطه خودکارآمدی و سازگاری زناشویی و مقایسه آن در زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک و زنان سالم.
مواد و روشها: این مطالعه به صورت علّی_مقایسهای و با مشارکت 129 زن مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک و 125زن سالم، به روش نمونهگیری در دسترس و با استفاده از معیار تشخیصی روتردام انجام شد. افراد نمونه به پرسشنامههای خودکارآمدی شوارتز و جروسلم(10GSE-) و سازگاری زناشویی اسپانیر(32DAS-) پاسخ دادند. دادهها با نسخه 20 نرمافزار SPSS و روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون، آزمون تی و تحلیل واریانس چند متغیری واکاوی شد.
نتایج: سازگاری زناشویی به طور معنیدار در زنان PCOS پایینتر از زنان سالم بدست آمد(01/0 >p)، اما در متغیر خودکارآمدی، تفاوت دو گروه از نظر آماری معنیدار نبود. همچنین، خودکارآمدی و سازگاری زناشویی در گروه PCOS و سالم رابطه مثبت معنیدار داشت و خودکارآمدی توان پیشبینی سازگاری زناشویی را داشت.
نتیجهگیری: با توجه به تفاوت سازگاری زناشویی و رابطه آن با خودکارآمدی در زنان مبتلا به PCOS و زنان سالم، به نظر میرسد افزایش آگاهی، غربالگری و فرآیند ارجاع برای بهرهگیری از خدمات مشاورهای در مبتلایان نیاز است.
Introduction: Polycystic ovary syndrome(PCOS) is one of the most common endocrine disorders that whose prevalence has been reported from 4 to 25 percent among women of reproductive age.
Objective: PCOS is associated with different metabolic, reproductive and psychological consequences that demands research studies. The aim of this study was to investigate the relationship between self efficacy and marital satisfaction and compare it in women with polycystic ovary syndrome and healthy counterparts.
Materials and Methods: This study was done using a causal-comparative method on 129 women with polycystic ovary syndrome and 125 healthy women. Available sampling method was employed using Rotterdam criteria. Women in both subject and control groups responded to the DAS-32 and GSE – 10 questionnaires. Data were then analyzed with SPSS software version 20 using statistical methods including pearson’s coefficient , regression, T-test and multivariate analysis of variance
Results: According to the results, marital adjustment was significantly lower in subject group than in healthy group (p<0.001). The observed difference in self efficacy between subject and healthy groups was not statistically significant, also there was a positive correlation between self efficacy and marital adjustment in PCOS and healthy groups and self efficacy could predict marital adjustment.
Conclusion: Considering the marital adjustment and its relationship with PCOS in both groups, it seems essential to increase awareness, screening and referring process in order to take advantage of the advisory services.
Conflict of interest: non declared
Polycystic Ovary Syndrome Self Efficacy
سندرم تخمدان پلیکیستیک/ خودکارآمدی
31
40
http://journal.gums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-87&slc_lang=fa&sid=1
2018/02/62018/02/62018/02/62018/02/6
1396/11/17
2018/02/62018/02/62018/02/62018/02/6
1396/11/17
Shahbazi
سارا
شهبازی
Yes
کارشناس ارشد روانشناسی عمومی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران
Kafi Masuleh
دکتر سید موسی
کافی ماسوله
No
دکترای روانشناسی بالینی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران
fa
ارتباط امید به زندگی و سرسختی با سلامت عمومی در زنان دچار سرطان پستان
The Relationship of Hopefulness and Hardiness With General Health In Women With Breast Cancer
مقدمه: گرچه بدخیمی و پیامدهای آن به عنوان شرایط فشارزا تلقی میشوند ولی این واکنشها نتیجه اجتنابناپذیر بیماری نیستند و بروز آنها بستگی به عوامل خنثیکننده فشار روانی مانند امید به زندگی و سرسختی روانشناختی دارد.
هدف: تعیین ارتباط سرسختی و امیدواری با سلامت عمومی زنان دچار سرطان پستان.
مواد و روشها: این پژوهش مطالعهی توصیفی_ همبستگی بود که در سال 95 در شهر رشت انجام شد. جامعه پژوهش دربردارنده 108 بیمار بود که به کمک جدول مورگان، 85 نفر از آنان انتخاب شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامههای جمعیتشناختی، امید میلر، سلامت عمومی و سرسختی و شیوههای آماری رگرسیون چند متغیری و همبستگی پیرسون واکاوی شد.
نتایج: بین سرسختی روانشناختی با مؤلفههای سلامت عمومی شامل نشانههای جسمی(01/0>p)، پریشانی(01/0>p)، اختلال کارکرد اجتماعی(01/0>p) و افسردگی(01/0>p) ارتباط مثبت معنیدار وجود داشت. همچنین، بین امید به زندگی با سلامت عمومی در سطح329/0- (01/0>p) و مؤلفههای آن شامل علائم جسمی (01/0>p)، اضطراب(01/0>p)، ناکنشوری اجتماعی(01/0>p)، و افسردگی(01/0>p) ارتباط منفی معنیدار وجود دارد.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش میتواند راهنمایی برای پرورش ویژگی سرسختی روانشناختی و احساس امیدواری در فرایند درمان پزشکی باشد.
Introduction: Some chronic diseases like cancer, and their associated side effects are considered as stressful life events. But, these reactions are not necessarily the results of the mentioned conditions and depend on the pressure compensatory factors, like hopefulness and Psychological Hardiness.
Objective: The aim of this study is to determine the relationship of hopefulness and Psychological Hardiness with general health of women suffering from breast cancer.
Materials and Methods: This descriptive correlational study was conducted in Rasht in 2016. The study population included 108 patients of which 85 people were selected using the Morgan table. Data were obtained through questionnaires, hwMiller,s hopefulness to life, public health and psychological hardiness and analyzed using the multivariable regression statistical methods and Pearson correlation.
Results: The results show a positive relationship between Hardiness to public health and the dimensions including physical signs(p<0.01), anxiety(p<0.01), social conflict(p<0.01) and depression (p<0.01). In addition, a negative correlation was observed between hopefulness to life and public health dimensions including physical signs(p<0.01), anxiety(p<0.01), social conflict (p<0.01) and depression (p<0.01).
Conclusion: The results of this investigation can serve as the guidance to flourish psychological hardiness and hopefulness to life sense in the medical treatment of ill women.
Conflict of interest: non declared
Breast Neoplasms Public Health
بهداشت همگانی/ سرطانهای پستان
41
49
http://journal.gums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-88&slc_lang=fa&sid=1
2018/02/62018/02/62018/02/62018/02/62018/02/6
1396/11/17
2018/02/62018/02/62018/02/62018/02/62018/02/6
1396/11/17
Aghajani
دکترمحمد جواد
آقاجانی
Yes
گروه روانشناسی، واحد رشت، دانشگاه آزاد اسلامی، رشت، ایران
Rahbar
دکتر طیبه
رهبر
No
گروه مامایی، واحد رشت، دانشگاه آزاد اسلامی، رشت، ایران
Moghtader
دکتر لیلا
مقتدر
No
گروه روانشناسی، واحد رشت، دانشگاه آزاد اسلامی، رشت، ایران
fa
سنتز نانوکامپوزیت اکسید روی پوشش داده شده بر روی کائولین و تعیین کارآیی آن در حذف فتوکاتالیستی فسفات از محیطهای آبی در حضور نور مرئی
Synthesis of Zinc Oxide-Kaolin Nanocomposite and Its Efficiency In the Photocatalytic Removal of Phosphate From Aqueous Solutions In the Presence of Visible Light Irradiation
مقدمه: مقدار فسفات در فاضلاب، دریاچهها و دریاها به طور روزافزون در حال افزایش است. این مادهی مغذی، ماکرومولکولی بایسته و به همان سان محدودکننده رشد جلبکها و سیانو باکترها بوده و به همین جهت، عاملی عمده در رخداد پدیدهی اتریفیکاسیون است.
هدف: سنتز نانوکامپوزیت اکسید روی پوشش داده شده بر کائولین و تعیین کارآیی آن در حذف فتوکاتالیستی فسفات از محیطهای آبی در حضور نور مرئی
مواد و روشها: نانوکامپوزیت اکسید روی _کائولین به روش هم رسوبی سنتز شد. سپس، تأثیر متغیرهای مختلف مانند pH اولیه، مقدار اولیهی نانوکامپوزیت، غلظت اولیهی فسفات، غلظت پراکسید هیدروژن، تأثیر گاز اکسیژن و نیتروژن و انواع ترکیبات آلی بر کارآیی حذف فسفات با استفاده از اکسیدروی_کائولین/ نور مرئی بررسی شد.
نتایج: آنالیزهای FT-IR و SEM، تثبیت دلخواه نانو ذرات اکسید روی بر سطح کائولین را نشان دادند. بیشترین کارآیی حذف فتوکاتالیستی در 3pH=، غلظت اولیهی فسفات برابر با mgL-1 20 و مقدار اولیهی نانوکامپوزیت gL-1 5/0 در مدت 120 دقیقه دیده شد. با افزایش غلظت اولیهی فسفات از 10 تا mgL-1100، ضریب سینتیکی درجهی یک (kobs) از 0604/0 به min-1 0021/0 کاهش و مقدار انرژی مصرفی(EEo) از kWh. m-3 940/158 به 428/4571 افزایش یافت. کارآئی فرآیند اکسید روی _کائولین نور مرئی در حذف فسفات کمابیش 27/99% بود.
نتیجهگیری: فرآیند اکسید روی _کائولین/ نورمرئی به عنوان روشی مؤثر در حذف فسفات با کارائی بالا در زمان کوتاه شمرده میشود.
Introduction: The amount of phosphate in wastewater, lakes and seas are progressively on the rise. Since this nutrient is an essential macromolecule and a limiting factor for the growth of algae and cyanobacteria, thus, it could be a major factor in the occurrence of eutrophication.
Objective: The purpose of this study was to synthesize zinc oxide nanocomposite coating on the kaolin and determine its efficiency in photocatalytic removal of phosphate from aqueous environments in the presence of visible light.
Materials and Methods: ZnO-Kaolin was synthesized by a co-precipitation method and the effects of some parameters such as initial pH, initial nanocomposite dosage, initial phosphate concentration, hydrogen peroxide concentration, the presence of oxygen and nitrogen gases, and organic compounds on the removal of phosphate by ZnO-Kaolin/ visible light were investigated.
Results: FT-IR and SEM analyses demonstrated favorable immobilization of ZnO onto Kaolin. The maximum removal efficiency of photocatalytic was attained in pH 3, initial concentration of phosphate 20 mgL-1 and nanocomposite dosage 0.5 gL-1 in 120 minutes. With increasing initial phosphate concentrations from 10 to 100 mgL-1, the reaction rate constant (kobs) decreased from 0.0604 to 0.0021 min-1 and electrical energy per order (EEo) increased from 158.940 to 4571.428 kWh.m-3. The efficiency of the zinc oxide – kaolin/ visible light process for reduction of phosphate was about 99.27%.
Conclusion: According to the carried out tests, it was found that zinc oxide-kaolin/ visible light can be considered as an effective method for removing phosphate with high performance in a short time.
Conflict of interest: non declared
Synthesis Zinc Oxide-Kaolin Nanocomposite Phosphate Visible Light
سنتز/ نانوکامپوزیت اکسید روی_کائولین/ فسفات/ نور مرئی
50
61
http://journal.gums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-89&slc_lang=fa&sid=1
2018/02/62018/02/62018/02/62018/02/62018/02/62018/02/10
1396/11/21
2018/02/62018/02/62018/02/62018/02/62018/02/62018/02/10
1396/11/21
Hooshmand rada
شبنم
هوشمندراد
No
گروه مهندسی بهداشت محیط، کمیتهی تحقیقات دانشجویی دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایران
Shirzad-Sibonib
دکتر مهدی
شیرزاد سیبنی
No
مرکز تحقیقات بهداشت و محیط زیست، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایران
Mohagheghianb
دکتر آزیتا
محققیان
Yes
مرکز تحقیقات بهداشت و محیط زیست، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایران
fa
اثر فلاونوئید خالص برگ ازگیل بر یادگیری و حافظه اجتنابی غیرفعال در موشهای صحرایی اوارکتومی شده آلزایمری
Effects of Pure Flavonoid of Medlar Leaves on Passive Avoidance Learning and Memory In Alzheimer Model of Ovariectomized Rats
مقدمه: اوارکتومی و حذف استروژن با القای نشانگان متابولیک سبب کاهش یادگیری و حافظه میشود و احتمال ابتلای به آلزایمر را افزایش میدهد. آلزایمر اختلال عصبی پیش روندهای است که درمان قطعی ندارد. از سویی پلیفنلها به سبب داشتن ویژگیهای آنتیاکسیدانی، تاثیر مهمی بر پیشگیری از بیماریهای تحلیل برنده عصبی و پیری دارند.
هدف: تعیین اثرفلاونوئید خالص برگ ازگیل بر اختلال حافظه ناشی از استرپتوزوتوسین (STZ) در موشهای اوارکتومی شده.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، 48 سر موش صحرایی ماده نژاد ویستار به وزن 200-250 گرم که به صورت تصادفی به 6 گروه: جراحی شم، اوارکتومی، اوارکتومی+استرپتوزوتوسین، اوارکتومی+سالین، اوارکتومی+استرپتوزوتوسین+فلاونوئید ازگیل، اوارکتومی+استرپتوزوتوسین+سالین تقسیم شدند. نخست حیوانات اوارکتومی شدند و پس از سه هفته، با دستگاه استریوتاکسی کانولگذاری شدند. تزریق داخل بطنهای مغزی استرپتوزوتوسین (mg/kg3، دو بار) برای القای اختلال در حافظه انجام شد. سپس، موشها از روز تزریق STZ، به مدت 21 روز فلاونوئید (mg/kg10) به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. برای ارزیابی حافظه اجتنابی غیرفعال حیوانات از دستگاه شاتل باکس استفاده شد.
نتایج: اوارکتومی تاثیر معنیداری بر یادگیری و حافظه اجتنابی غیرفعال نشان نداد (873/0p=). تزریق داخل بطنی استرپتوزوتوسین به طور معنیدار یادگیری و حافظه اجتنابی غیرفعال را کاهش داد(001/0p=). تیمار فلاونوئید به طور معنیدار موجب بهبود یادگیری و حافظه موشهای الگوی آلزایمری شد(001/0p=).
نتیجهگیری: تزریق داخل بطنی استرپتوزوتوسین موجب تخریب حافظه اجتنابی میشود و درمان با فلاونوئید میتواند از اختلال حافظه ناشی از تزریق استرپتوزوتوسین جلوگیری کند.
Introduction: Ovariectomy and estrogen removal by inducing metabolic syndrome reduce learning and memory and increase the likelihood of developing Alzheimer’s disease(AD). AD is a progressive neurological disorder with no definite cure. Polyphenols have shown important effects in preventing neurological disorders, due to antioxidant properties.
Objective: The goal of this study was to investigate the effect of pure flavonoid of medlar leaves, on STZ-induced memory impairment in ovariectomized rats.
Materials and Methods: In this experimental study, forty eight female Wistar rats weighing 200-250 g, were divided into six groups including: SHAM, OVX, OVX+STZ(3mg/kg), OVX+SAL, OVX+STZ+FLA, OVX+STZ +SAL. At the initial of the experiment, rats were ovariectomized, and after three weeks they were cannulated using stereotaxic apparatus. Intracerebroventricular injection of STZ(3mg/kg,2times) was used to induce memory impairment. Rats received pure flavonoid(10mg/kg, Intraperitoneal), in the STZ injection day for 21 days. All rats were tested for passive avoidance learning and memory in the shuttle box. Latency to enter to dark compartment and total time spent in that compartment were used as passive avoidance memory indices.
Results: There was no significant difference in the acquisition and retrieval of memory between OVX ,SHAM groups(p=0.873). ICV injection of STZ significantly decreased latency to enter to dark compartment and increased total time spent in that compartment(p=0.001). The OVX+STZ+FLA group receiving pure flavonoid of medlar showed a significant improvement in passive avoidance learning and memory, compared with OVX+STZ+SAL group(P=0.001( .
Conclusion: ICV injection of STZ disturbs passive avoidance learning and memory and treatment with pure flavonoid of medlar improves memory impairment induced by ICV injection of STZ.
Conflict of interest: non declared
Ovariectomy Memory Streptozotocin Polyphenols Rats
اوارکتومی/ حافظه/ استرپتوزوتوسین/ پلی فنولها/ موش صحرایی
62
71
http://journal.gums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-90&slc_lang=fa&sid=1
2018/02/62018/02/62018/02/62018/02/62018/02/62018/02/102018/02/10
1396/11/21
2018/02/62018/02/62018/02/62018/02/62018/02/62018/02/102018/02/10
1396/11/21
Kouhestani
سمیه
کوهستانی
No
بخش زیست شناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
Zare
دکتر صمد
زارع
No
بخش زیست شناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
Babaei
دکتر پروین
بابایی
Yes
مرکز تحقیقات سلولی و مولکولی،دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایران
fa
اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر فشار روانی، احساس تنهایی و قند خون مبتلایان به دیابت
Effectiveness of Acceptance and Commitment Group Therapy on Psychological Stress, Loneliness and Blood Glucose In Patients With Diabetes
مقدمه: درمانهای روانشناختی از درمانهایی هستند که در کنار مداخله دارویی میتواند از آثار بیاندازه بیماری دیابت بکاهند. البته کاربست این روشهای درمانی نیازمند پشتوانهی تجربی بسیار نیرومند است.
هدف: تعیین اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر فشار روانی، احساس تنهایی و قند خون مبتلایان به دیابت.
مواد و روشها: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعهی پژوهش دربرگیرنده همه بزرگسالان دچار دیابت نوع 1 و 2 شهرستان رشت بود که در سه ماهه اول سال 96 به بیمارستانها و مراکز درمانی مرتبط مراجعه کرده بودند که از بین آنها نخست صد نفر بهصورت در دسترس به پرسشنامههای پریشانی ادراک شده کوهن و همکاران و نیز احساس تنهایی راسل و همکاران(1996) پاسخ دادند و قند خون آنها با آزمایش هموگلوبین گلیکوزیله اندازهگیری شد. از بین آنها 30 نفر به صورت هدفمند و برای همگون بودن از نظر دیگر ویژگیها انتخابشده و بهصورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل جای گزاری شدند. گروه آزمایش مورد مداخله با 8 جلسه درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) قرار گرفتند، سپس، بار دیگر دادههای مربوطه گردآوری شد. دادهها برای بررسی فرضیههای پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره واکاوی شد.
نتایج: یافتههای آزمون مانکوا نشان میدهد که درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب کاهش معنیدار میزان فشار روانی و احساس تنهایی در گروه آزمایش پس از کنترل اثر پیش آزمون شده (05/0 p<) و در مورد قند خون تفاوت معناداری ایجاد نکرده است (05/0p>).
نتیجهگیری: یافتههای این پژوهش بر کارایی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش فشار روانی و احساس تنهایی مبتلایان به دیابت پافشاری میکند.
Introduction: Psychological treatments include those treatments that can reduce the effects of diabetes along with drug interventions. Of course, the use of these therapies requires a lot of empirical support. The purpose of this study was to determine the effectiveness of group therapy based on acceptance and commitment on psychological stress, loneliness and blood glucose in diabetic patients with type 1 and type 2 diabetes in Rasht.
Objective: Determination of Effectiveness of Acceptance and Commitment Group Therapy on Psychological Stress, Loneliness and Blood Glucose in Patients with Diabetes
Materials and Methods: This applied research is a semi-experimental type with pre-test and post-test design with control group. The study population consisted of all adults with type 1 and type 2 diabetes in Rasht city who were referred to hospitals and related treatment centers in the first quarter of 1396 S.H (2017). First, 100 patients filled perceived anxiety questionnaires of Cohen et al (1983) and loneliness questionnaires of Russell et al. (1996), and their blood glucose were measured by glycosylated hemoglobin test. Of them, 30 were purposefully and homogeneously selected from the other features and randomly placed in the experimental and control groups. The experimental group received 8 training sessions of ACT with 90 minutes duration and then the relevant data were collected again. Data were analyzed by multivariate analysis of covariance test to investigate the hypotheses.
Results: The findings of the MANCOVA test showed that group therapy based on acceptance and commitment improved psychological stress and loneliness of the experimental group and did not reveal a significant difference in blood glucose.
Conclusion: The findings of this study emphasize the effectiveness of group therapy based on acceptance and commitment to reduce psychological stress and loneliness in people with diabetes.
Conflict of interest: non declared
Treatment based on acceptance and commitment (ACT) group therapy psychological stress, loneliness diabetes
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد/ گروهدرمانی/ فشار روانی/ احساس تنهایی/ دیابت
72
79
http://journal.gums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-91&slc_lang=fa&sid=1
2018/02/62018/02/62018/02/62018/02/62018/02/62018/02/102018/02/102018/02/10
1396/11/21
2018/02/62018/02/62018/02/62018/02/62018/02/62018/02/102018/02/102018/02/10
1396/11/21
Mousavi
دکترسیده سارا
موسوی
Yes
دکتری تخصصی روانشناسی عمومی، گروه روانشناسی عمومی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد خوراسگان
Ahadi
دکترحسن
احدی
No
استاد روانشناسی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران
Khalatbari
دکترجواد
خلعتبری
No
دانشیار روانشناسی، عضو هیئتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن
Manshaee
دکترغلامرضا
منشئی
No
استادیار روانشناسی، عضو هیئتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان
Koohmanaee
دکترشاهین
کوهمنایی
No
مرکز تحقیقات اختلالات رشد کودکان،بیمارستان ۱۷ شهریور،دانشکده پزشکی،دانشگاه علوم پزشکی گیلان، ایران
fa
نمایه مقالات مجله دانشگاه علوم پزشکی گیلان در سال 1396
مقدمه
با افزایش تولید منابع اطلاعاتی در طی قرون گذشته، مولفان و کارشناسان حوزه کتابداری و اطلاعرسانی در فکر دسترسپذیری آسانتر و سریعتر مجموعه منابع به استفاده کنندگان بودند. تهیه فهرست از کتابها اولین فکر و بعد از آن تهیه نمایه از کتابها دسترسی به متن داخل یک منبع اطلاعاتی در یک موضوع خاص را فراهم آورد. با افزایش تعداد مجلات علمی و تخصصی در دنیا، خواندن همه منابع تخصصی برای یک فرد حتی در همان رشته تحصیلی نیز امکان نداشت. لذا دسترسی فوری به محتوای مدارک تولید شده در سطح دنیا برای بهرهگیران اطلاعاتی یک امر مهم تشخیص داده شد. تهیه نمایه مقاله که بیانگر محتوای موضوعی مقاله است، راهی است که ارتباط مقاله به نیاز را بیان میکند و باعث میشود که از دوباره کاری در انجام یک مطالعه پژوهشیو یا خواندن یک مطلب جلوگیری شود. هدف اصلی این نمایه گردآوری و تنظیم مقالات چاپ شده در چهار شماره سال 1396 مجله دانشگاه علوم پزشکی گیلان است تا بتواند کمکی باشد به جامعه پزشکی که علاوه بر یافتن نشانی اطلاعات مورد نیاز در کمترین زمان به اطلاعات دسترسی داشته باشد.
روش کار ابتدا عنوان مقالات مجله دانشگاه در سال 96 که به تعداد 37 عنوان بود به ترتیب الفبایی عنوان مرتب گردید. به هر یک از مقالات به ترتیب الفبایی یک شماره اختصاص یافت که این شماره مبنای بازیابی نمایههای دیگر میباشد، یعنی اگر در نمایه موضوع در جلوی یک واژه شمارهای آمده است، یعنی خواننده را به نمایه عنوان و شماره مورد نظر ارجاع داده و اطلاعات کتابشناختی آن قابل بازیابی است. مثلا" 16 ارجاع به نمایه عنوان 16 نمایه موضوعی با توجه به مطالب پیش گفت، به هر یک از مقالات چاپ شده در هر یک از شمارههای مجله چند کلید واژه از سرعنوان موضوعی پزشکی Mesh اختصاص یافته است. این کلید واژه استاندارد بوده و به آن نمایهسازی کنترل شده نیز اطلاق میشود. پایگاههای اطلاعاتی کتابشناختی معتبر مثلmedline نیز از این روش برای نمایهسازی مقالات مجلات استفاده میکنند. زیرا ارتباط موضوعی بیشتری با متن مقاله برقرار مینمایند. این کلید واژهها در قسمت الفبایی خود قرار گرفته و شماره بازیابی به براساس نمایه عنوان به آنها داده شدهاست که مبنای بازیابی قرار میگیرد. نمایه مولف نیز به ترتیب الفبایی میباشد که آن نیز مبنای بازیابی به ترتیب شماره به نمایه عنوان ارجاع داده میشود. در نمایه عنوان لینک دسترسی اینترنتی به هر یک از مقالههای جله نیز آورده شده است تا دسترسی به فایل تمام متن مقاله نیز فراهم باشد.در ایران نمایه استنادی بهطور جامع برای کل مقالات و مجلات موجود نمیباشد، ولی پایگاهISC ، ایندیکس کوپرینکوس و Sid وMagiran فعالیتهای چشمگیری در این زمینه آغاز نموده و نویدبخش روزهای خوب در این حوزه خواهیم بود. این نمایه به نوبه خود میتواند بخش کوچکی از خلاء موجود را در این حوزه پر نماید و از آن در تهیه نمایه نامه جامع و استنادی مقالات کشور استفاده شود.
Database/Guilan University of Modical Sciences/Peviodicals/Writing
دانشگاه علوم پزشکی گیلان/پایگاههای اطلاعاتی/نشریات ادواری/ نگارش
80
88
http://journal.gums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-97&slc_lang=fa&sid=1
2018/02/62018/02/62018/02/62018/02/62018/02/62018/02/102018/02/102018/02/102018/04/8
1397/1/19
2018/02/62018/02/62018/02/62018/02/62018/02/62018/02/102018/02/102018/02/102018/04/8
1397/1/19
حسن
عباسپور
Yes
مدیریت اطلاعرسانی پزشکی و منابع علمی دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایران
زرخاتون
مهدیزاده
No
کارشناس ادبیات، دبیر مدارس شهر رشت