مقدمه
اختلالات افسردگی یک بیماری شایع در سرتاسر جهان است که تخمین زده میشود 3/8 درصد از جمعیت، 5 درصد در میان بزرگسالان و 5/7 درصد در میان بزرگسالان بالای 60 سال به آن مبتلا شوند. تقریباً 280 میلیون نفر در جهان افسردگی دارند [
1]. افسردگی با نوسانات خلقی معمولی و پاسخهای عاطفی کوتاه مدت نسبت به چالش های زندگی روزمره متفاوت است. به ویژه زمانی که افسردگی مکرر و با حالت متوسط یا شدید باشد، ممکن است به یک وضعیت خطر برای سلامتی تبدیل شود. این میتواند باعث شود که فرد مبتلا به شدت رنج بکشد و در محل کار، مدرسه و خانواده عملکرد ضعیفی داشته باشد. در بدترین حالت، افسردگی میتواند منجر به خودکشی شود. سالانه بیش از 700،000 نفر به دلیل خودکشی جان خود را از دست میدهند. خودکشی چهارمین عامل مرگ ومیر در بین 15 تا 29 سال است [
2].
از علائم این بیماری احساس گناه یا بیارزشی، کمبود انرژی، تمرکز ضعیف، تغییرات اشتها، کندی یا بیقراری روانی حرکتی، اختلالات خواب یا افکار خودکشی و یا کاهش علاقه به فعالیتهای لذتبخش است [
3]. نتایج بررسی نظام مند شیوع اختلال افسردگی اساسی در ایران در سال 1389 نشان داد، شیوع نقطهای اختلال افسردگی اساسی در ایران 1/4 درصد و میزان بروز آن در زنان 1/95 بیشتر از مردان بوده است [
4].
این اختلال همراه با نقایص قابل توجهی در عملکرد شناختی افراد است و با توجه به اینکه یکی از کنش های اساسی شناختی افراد، عملکرد حافظه می باشد، پیش بینی میشود افراد افسرده با آسیب هایی در حافظه مواجه باشند [
5, 6]. اختلال شناختی در افسردگی به دلیل آتروفی قشر بود که بر عملکرد شناختی تأثیر می گذارد [
7] و در صورت عدم درمان بدتر می شود [
8]، حتی پس از بهبودی باقی می ماند و با دارو متوقف می شود [
9] و یا پس از برگشت بیماری بدتر می شود [
10, 11]. حافظه یک سیستم ذخیره سازی قابل جستجو است که در سال های اخیر بیش از هر چیز مورد مطالعه قرار گرفته است، زیرا نقش بسیار مهمی در یادگیری و به خاطر سپردن دارد [
11]. حافظه کاری از جمله منابعی است که به فرایند پردازش اطلاعات کمک می کند [
12].
حافظه کاری یک سیستم شناختی است که به طور فعال اطلاعات را برای تسهیل عملیات شناختی در ذهن نگه می دارد. به عبارت دیگر، فرایندی که به کمک آن تجربه فعلی با طرح واره اندوخته شده ارتباط پیدا می کند [
13]. حافظه فعال پردازش و ذخیره موقت اطلاعات را برعهده دارد و برای عملکردهای سطح بالای شناختی نیز ضروری است [
14, 15]. حافظه کاری سیستمی با ظرفیت محدود است که در آن اطلاعات برای مدت کوتاهی ذخیره می شوند. این حافظه با حافظه بلندمدت تعامل دارد که نقش مهمی در تحکیم اطلاعات از حافظه کوتاهمدت به حافظه بلندمدت دارد. حافظه کاری یک سیستم سه قسمتی است که هنگام انجام یک کار شناختی، اطلاعات را به طور موقت ذخیره می کند. این نوع حافظه مانند یک میز ذهنی است که در آن دست کاری اطلاعات و جمع آوری اطلاعات به ما این امکان را می دهد که زبان نوشتاری و شفاهی را بفهمیم، تصمیم بگیریم و مشکلات را حل کنیم. حافظه فعال مانند یک انبار اطلاعاتی نیست که منتظر بماند تا اطلاعات اش به حافظه بلندمدت منتقل شود [
16].
علاوه بر حافظه کاری، عملکرد شناختی دیگری که برای انسان ها مهم می باشد، انعطاف پذیری شناختی است. این دو جنبه عملکرد شناختی، مهارت های اساسی برای انسان ها هستند [
14]. در واقع، مهارتی که به ما امکان تغییر بین محرک ها، عملیات و مجموعه های ذهنی را می دهد، به عنوان انعطاف پذیری شناختی شناخته میشود [
17].
انعطاف پذیری شناختی، توانایی بازهم گذاری عناصر مختلف دانش به صورت سازگار و متناسب با نیازهای خاص برای یک موقعیت حل مسئله یا درک یک مسئله تعریف می شود [
18]. انعطافپذیری شناختی، توانایی اتخاذ یا پردازش تغییرات در رفتار شناختی برای مواجهه با شرایط جدید و غیرمنتظره از محیط است. این ویژگی شامل یک فرایند یادگیری، تغییر حافظه و مجموعه، یک فرآیند سازگاری یا تنظیم مجدد رفتارهای شناختی در پاسخ به تغییرات محیط است [
14].
انعطاف پذیری شناختی نقشی اساسی در توانایی سازگاری با محیط های متغیر مداوم ایفا می کند و با رفتارهای مختلف از جمله خلاقیت، حل مسئله و تصمیم گیری همراه است [
19]. جای تعجب نیست که اکثر مطالعاتی که تأثیرات همراه با استرس بر انعطاف پذیری شناختی را ارزیابی کرده اند، این کار را از طریق اقدامات عصب روان شناسی یا رفتاری انجام داده اند [
20, 21, 22, 23].
مسائل و آسیب دیدگی هایی که ایـن اخـتلال در دوره بزرگ سالی برای فرد ایجاد می کند و همراه بودن آن با طیـف گستردهای از اختلالات همبود مانند اخـتلالات اضـطرابی، شخصیتی، عاطفی، سوءمصرف مواد و اختلال شخصیت ضداجتمـاعی [
24]، لـزوم مـداخلات درمـانی را در ایـن اخـتلال، اجتناب ناپذیر کرده است.
نوروفیدبک یکی از تکنیک هایی است که می توان برای بهبود حافظه کاری و انعطاف پذیری شناختی استفاده کرد. آموزش نوروفیدبک از طریق مطالعات علمی متعدد نشان داده شده است که به طور قابل توجهی، توجه را بهبود می بخشد و بهبودهایی معادل داروهای محرک برای کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و نقص توجه ارائه می دهد [
25]. با افزایش حافظه کاری و کاهش علائم اختلال وسواس فکری _ عملی در افراد مبتلا به سندرم وسواس جبری [
16]، افزایش توجه و عملکرد حافظه کاری [
26]، زوال عقل و اختلال شناختی خفیف [
27]، همچنین تغییرات قابل توجهی در حافظه بصری کوتاه مدت و بلندمدت، حافظه کلامی و خودکارآمدی [
11] را نشان می دهد.
آموزش نوروفیدبک از دستگاههای نظارتی برای ارائه اطلاعات لحظه به لحظه به افراد در مورد وضعیت عملکرد فیزیولوژیکی آنها، به ویژه عملکرد سیستم عصبی مرکزی و مغز استفاده می کند. اثر آموزش نوروفیدبک به عنوان یک الگوی شرطی سازی عمل کننده در نظر گرفته می شود که در آن شرکت کنندگان یاد می گیرند بر فعالیت الکتریکی مغز خود تأثیر بگذارند [
28]. آموزش نوروفیدبک ترکیبی از تمرینات شناختی است که با شرطی سازی بستر عصبی مانند توجه یا یادآوری حافظه همراه است [
29]. حافظه کاری و توجه، مکانیزم های عصبی مشترکی دارند که می توان آنها را از طریق استراتژی های شناختی از بالا به پایین آموزش داد [
31 ،
30] که منجر به بهبود عملکرد می شود [
32]. هدف نورفیدبک، بهنجار کردن فرکانس های عصبی نابهنجار توسط افزایش آگاهی بر الگوهای اﻟﻜﺘﺮوآﻧﺴﻔﺎﻟﻮﮔﺮافی نرمال شده است. نورفیدبک با ثبت ای ای جی عملکرد مغز را در قالب اطلاعات کامپیوتری ارائه می دهد و این اطلاعات ﻓﻴﺰﻳﻮﻟﻮژﻳﻜﻲ را که از طریق امواج مغزی نمایان می کند، به ما ارائه می دهد. خروجی به دست آمده توسط کامپیوتر بر پایه نظریه شرطی سازی عاملی و تقویت مثبت و منفی می باشد. تکانه های الکترونیکی توسط ﻧـﻮروﺗﺮاﭘﻲ آماده و دامنه آن در باندهای فرکانسی فیلتر شده به صورت جداگانه دریافت می شود. درنهایت، این اطلاعات توسط کامپیوتر به بیمار کمک می کند تا امواج مغزی اش را شرطی سازی سازد و سطح بهینه را افزایش دهد. بنابراین، نوروفیدبک در بهبود علائم افسردگی، یک درمان مؤثر را برای بیماران مبتلا به این اختلال ارائه میدهد [
33]. درمان های فعلی عمدتاً شامل روان درمانی یا هارماکوتراپی است [
34]. پرکاربردترین نوع روان درمانی برای افسردگی، درمان شناختی _ رفتاری است که هدف آن شناسایی عوامل شناختی منجر به علائم افسردگی و توسعه راهبردهای ذهنی و رفتاری برای مقابله با این موارد است [
35]. یکی دیگر از رویکردهای روان درمانی توسعه یافته برای درمان افسردگی، اصلاح سوگیری شناختی است که هدف آن تعدیل سوگیری منفی نگری است که معمولاً در بیماران افسرده مشاهده می شود [
36]. پایه اصلی دارودرمانی فعلی برای افسردگی، داروهای ضدافسردگی مونوآمینرژیک هستند [
37]. با این حال، حدود یک سوم بیماران افسرده به این درمانهای مرسوم پاسخ نمیدهند. سایر گزینه های درمانی شامل تحریک غیرتهاجمی مغز مانند تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال و درمان تشنج الکتریکی است [
38] که می توانند اثرات بدی از جمله درد موضعی، سردرد و ... داشته باشند [
39]. آموزش نوروفیدبک نسبت به سایر روش های مطرح شده چنین اثراتی را ندارد [
40]. این روش نسبتاً جدید است، اما مطالعات اولیه با شرکت کنندگان سالم و جمعیت های بالینی مختلف نشان می دهد که آموزش نوروفیدبک ممکن است برای بهبود عملکرد مغز، درمان علائم شناختی و عاطفی مؤثر باشد و باعث ایجاد پلاستیسیته مغز شود [
41 ،
40 ،
29]. بنابراین، آموزش نوروفیدبک به عنوان یک درمان مکمل بالقوه برای بیماران مبتلا به افسردگی پیشنهاد شده است.
با توجه به تحقیقات انجام شده در داخل کشور در گستره اثربخشی نوروفیدبک بر حافظه کاری، انعطاف پذیری شناختی به طور محدودی انجام شده است [
43 ،
42]. نتایــج پژوهش ها درباره تأثیر نوروفیدبک بر کاهش افسردگی متناقض است؛ مثلا در مطالعه پیترز و همکاران [
44]، چوبفروشزاده و همکاران [
45] و عبدیان و همکاران [
46] یافته ها حاکی از آن بود که نوروفیدبـک موجب کاهش معنادار افسردگی می شود. نتایج تحقیق اسماعیلی نیز نشان داد، نوروفیدبک به طور معناداری با افزایش حافظه کاری و کاهش علائم اختلال وسواس فکری _ اجباری در افراد مبتلا به سندرم وسواس فکری اجباری مرتبط است [
16]. نتایج پژوهش اسکندری و همکاران نشان داد، بین نوروفیدبک واقعی و نوروفیدبک غیرواقعی (پلاسیبو) تفاوت معناداری در کاهش علائم اختلال افسردگی وجود ندارد [
47]. در نتایج پژوهش لی و همکاران، علائم افسردگی و شدت افسردگی با استفاده از نوروفیدبک در مقایسه با گروه کنترل که دارو مصرف می کرد، بهبود بیشتری یافته است. تفاوت معناداری در سطح فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز، قبل و بعد از درمان در هیچ یک از گروه ها مشاهده نشد [
48].
با توجه به بحث فعلی در مورد اثربخشی نوروفیدبک بر حافظه کاری و انعطاف پذیری شناختی و اختلالات افسردگی، پژوهش حاضر نشان می دهد نه تنها باید در درمان به حوزه آسیب دیدهی کارکردهای اجرایی توجه لازم شود، بلکه باید از تکنیک ها و روش هایی استفاده شود که بتواند کارکردهای اجرایی معیوب را تحت تأثیر قرار دهد. در این راستا، یکی از جدیدترین و غیرتهاجمی ترین روش های مؤثر بر کارکردهای اجرایی که امروزه توجه عموم روان شناسان و روان پزشکان را به خود جلب کرده است، استفاده از روش نوروفیدبک می باشد. با توجه به مسائل طرح شده و ضرورت های بیان شده، پژوهش حاضر در تلاش است تا به بررسی تأثیر نوروفیدبک بر حافظه کاری، انعطاف پذیری شناختی بیماران مبتلا به افسردگی خفیف بپردازد.
روش ها
روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و طرح پژوهشی پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی مبتلایان به افسردگی خفیف تشکیل دادند که در مدت سه ماهه اول سال 1400 به شش کلینیک مشاوره و روان شناختی شهر رشت مراجعه کرده بودند. براساس آمارهای موجود، تعداد این افراد 100 نفر بود. تعداد 40 نفر از بیماران مذکور به صورت هدف مند انتخاب شده و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر) تقسیم شدند.
سپس با توجه به ریزشی که برای هر گروه وجود داشت، 15 نفر در نهایت باقی ماندند که تحلیل روی آنها انجام شد. با توجه به علت مراجعه بیمار برای شروع درمان نوروفیدبک پرسش نامه، تست، مشاوره، شرح حال روان پزشکی و مصاحبه بالینی موردنظر توسط روان پزشک و روان شناس بالینی انجام شد. سپس برای درمان نوروفیدبک و مشخص شدن پروتکل درمانی به نوروتراپیست ارجاع داده شد. بیماران اختلال روانپزشکی همزمانی نداشته و تحت تأثیر مصرف دارو نبودند. اکثر بیماران مراجعهکننده مبتلا به افسردگی در مرحله رشد جوانی بودند و بدون هزینه و با رضایت آگاهانه درمان را شروع کردند. ملاک های ورود عبارت اند از: مبتلا به افسردگی، حداقل سن 20 و حداکثر سن 40 سال، ساکن رشت و علاقه مند به شرکت در جلسات پژوهش. ملاکهای خروج عبارت اند از: دریافت همزمان نوع دیگری از برنامه درمانی و غیبت بیش از دو جلسه. برنامه مداخله درمانی و ابزارهای استفاده شده به شرح زیر بود:
دستگاه نوروفیدبک
در این پژوهش برای مداخله درمانی از سیستم نوروفیدبک استفاده شد. شرکتکنندگان در این مطالعه به صورت انفرادی و طی 3 ماه در 20 جلسه 30 دقیقهای از طریق دستگاه نوروفیدبک مورد مطالعه قرار گرفتند. در این تحقیق از دستگاه ایرانی شرکت پرتو دانش مدل 2 کانال استفاده شد که به کمک سیستم رایانه و نرمافزار مرتبط، قابل اجراست. در طول آموزش نوروفیدبک، حسگرها روی پوست سر فرد قرار می گیرند و سپس به قطعات الکترونیکی حساس و نرم افزار رایانه ای متصل می شوند که فعالیت های خاص مغز را تشخیص، تقویت و ثبت می کند. اطلاعات حاصله بلافاصله به کارآموز بازگردانده میشود، با درک این نکته که تغییرات در سیگنال بازخورد نشان می دهد که فعالیت مغزی کارآموز در محدوده تعیین شده است یا خیر. غالباً، کارآموز از مکانیزم های انجام چنین تغییراتی آگاه نیست. افراد به طور معمول این تغییرات مثبت را "احساس" میکنند و اغلب قادراند به این حالت ها در خارج از جلسه نوروفیدبک دسترسی داشته باشند. در آموزش معمولی نوروفیدبک، کارآموز به تدریج راهکارهای ذهنی را از طریق آزمایش و خطا توسعه می دهد که فعالیت مغزی او را تغییر داده و پاداش را به حداکثر می رساند. با انجام این کار، کارآموز این فعالیتها را به طور مثبت تغییر می دهد (یعنی آنها به محدوده تعیین شده میرسند) [
33]. پرسش نامهها نیز بلافاصله بعد از آخرین جلسه مداخله تکمیل شد.
پرسش نامه افسردگی گلدبرگ
این پرسش نامه توسط گلدبرگ ساخته شده و دارای 18 گویه در طیف 5 درجه ای لیکرت شامل: خیلی زیاد (5)، زیاد (4)، متوسط (3)، کم (2) و خیلی کم (1) نمره گذاری می شود. حداقل و حداکثر نمره این پرسش نامه به ترتیب صفر و 90 و نقطه برش آن نیز 45 می باشد. گلدبرگ (1979) پایایی این پرسش نامه را از طریق آزمون _ آزمون مجدد 0/77 گزارش کرده است. همچنین صباغی و همکاران (1396) در پژوهشی، پایایی پرسش نامه مذکور را با استفاده از آلفای کرونباخ 0/80 محاسبه کرده اند.
پرسش نامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و واندروال: این پرسش نامه توسط دنیس و واندروال ساخته شده و از 20 سؤال در طیف 7 درجه ای شامل: بسیار موافقم تا بسیار مخالفم تشکیل شده است. این پرسش نامه دارای حداقل نمره 20، حداکثر نمره 140 و نقطه برش آن نیز 80 می باشد. دنیس و واندروال (2010) پایایی این پرسش نامه را از طریق آلفای کرونباخ برای کل مقیاس، ادراک کنترل پذیری و ادراک گزینه های مختلف به ترتیب 0/91، 0/91 و 0/84 گزارش کرده اند. همچنین مرادزاده و پیرخائفی (1396) در پژوهشی، پایایی کل پرسش نامه مذکور را با استفاده از آلفای کرونباخ 0/74 و خرده مقیاس های ادراک کنترل پذیری، ادراک گزینه های مختلف و ادراک توجیه رفتار به ترتیب 0/55، 0/72 و 0/57 محاسبه کرده اند.
پرسش نامه حافظه فعال دانمن و کارپنتر
این پرسش نامه توسط دانمن و کارپنتر ساخته شده و شامل 27 جمله است. این جملات به شش بخش به صورت بخش دو جمله ای، سه جمله ای، چهار جمله ای، پنج جمله ای، شش جمله ای و هفت جمله ای تقسیم بندی شده است. هر کدام از بخشهای این آزمون به ترتیب از بخش دو جمله ای تا بخش هفت جمله ای برای آزمودنیها خوانده میشود و از آن ها خواسته میشود به این بخشها که هر کدام شامل جملات نسبتاً دشوار و نامرتبط به یکدیگر هستند گوش داده و سپس دو کار زیر را انجام دهند: 1. تشخیص دهند آیا جمله از نظر معنایی درست است یا خیر. 2. آخرین کلمه هر جمله را یادداشت کنند. برای نمره گذاری آزمون حافظه فعّال، تعداد پاسخ های صحیح هر بخش را بر تعداد کل جملات تقسیم می کنند و سپس عدد به دست آمده از هر بخش را با هم جمع کرده و بر دو تقسیم می کنند، عدد به دست آمده نشاندهنده میزان ظرفیّت حافظه فعّال هر آزمودنی خواهد بود. دانمن و کارپنتر (1980) ضریب پایایی این ابزار را با استفاده از همبستگی آن با آزمون استعداد تحصیلی کلامی برابر با 0/59 محاسبه کرده است. همچنین در تحقیق عاشوری (1395) پایایی ابزار مذکور با استفاده از روش کودرریچاردسون 0/87 محاسبه شده است.
داده ها با استفاده از نرم افزار IBM SPSS Statistics نسخه 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و سطح معناداری 0/05 در نظر گرفته شد. در مطالعه حاضر، متغیرهای کمی به صورت «انحراف معیار± میانگین» و مقادیر متغیرهای کیفی به صورت «درصد فراوانی» نشان داده شد. برای تحلیل کارآمدی نوروفیدبک در افزایش حافظه فعال و انعطاف پذیری شناختی آزمودنی ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد.
یافتهها
مشارکت کنندگان این پژوهش را بیماران مبتلایان به افسردگی خفیف تشکیل دادند که در مدت سه ماهه اول سال 1400 به شش کلینیک روان شناختی واقع در شهر رشت مراجعه کرده بودند. همانطور که در
جدول شماره 1 در بخش جمعیت شناختی مشاهده میشود، شرکت کنندگان در دو گروه آزمایش و کنترل از نظر تمامی متغیرهای فردی مشابه بودند.
از 15 نفر گروه آزمایش 7 نفر زن و 8 نفر مرد هستند و از 15 نفر گروه کنترل، 7 نفر مرد و 8 نفر زن هستند. برای متغیر سن در هر دو گروه آزمایش و کنترل مشاهده میشود که بیشترین فراوانی مربوط به سن 31 تا 40 سال به ترتیب با (66/7 درصد) و (60 درصد) میباشد. همچنین بیشترین فراوانی در گروه آزمایش مربوط به تحصیلات فوق دیپلم (33/3 درصد) و در گروه کنترل مربوط به تحصیلات لیسانس (40 درصد) میباشد. برای متغیر تعداد اعضای خانواده در گروه آزمایش بیشترین فراوانی مربوط به خانواده 3 نفره با (33/3 درصد) و در گروه کنترل بیشترین فراوانی مربوط به خانواده 4 نفره با (46/7 درصد) میباشد. از طرفی، در گروه آزمایش بیشتر افراد دارای شغل آزاد و بازاری بودند (33/3 درصد) و در گروه کنترل بیشتر افراد شغل آزاد داشتند(40 درصد).
با توجه به نتایج
جدول شماره 2 مشاهده میشود، متغیر افسردگی فقط برای پیش آزمون اندازهگیری شده است که میزان افسردگی افراد تشخیص داده شود.
همانطور که مشاهده میشود، میانگین افسردگی گروه آزمایش برابر با 28/93 و گروه کنترل برابر با 28/4 میباشد که هر دو مقدار افسردگی افراد را نشان میدهد. میانگین حافظه کاری و انعطافپذیری شناختی در گروه کنترل برای پس آزمون افزایش قابل توجهی داشته است، اما در گروه کنترل میزان پس آزمون و پیش آزمون برای هر دو متغیر حافظهکاری و انعطافپذیری شناختی تقریباً در یک سطح میباشد.
ابتدا به بررسی نرمال بودن متغیرهای تحقیق پرداخته می شود که از آزمون کولموگروف _ اسمیرنوف استفاده می شود. با توجه به
جدول شماره 3 مشاهده می شود مقدار P برای هر دو متغیر در هر دو گروه بزرگتر از 0/05 می باشد.
از این رو، فرض نرمال بودن متغیرها تأیید می شود.
برای بررسی تأثیر نوروفیدبک بر حافظه کاری، انعطاف پذیری شناختی بیماران مبتلا به افسردگی با توجه به نرمال بودن متغیرها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده میشود. برای این آزمون پیش فرضهای همگنی شیب خط رگرسیون و همگنی واریانس ها نیز باید مورد بررسی قرار بگیرد:
با توجه به نتایج
جدول شماره 4 مشاهده می شود، P برای هر دو متغیر بیشتر از 0/05 میباشد.
بنابراین، پیش فرض همگنی شیب خط رگرسیون برقرار میباشد. همچنین با توجه به مقادیر معناداری آزمون لون در
جدول شماره 5 برای هر دو متغیر پیشفرض همگنی واریانس ها تأیید میشود(P>0/05).
همانطور که دادههای
جدول شماره 6 نشان میدهد با کنترل نمرات پیشآزمون، بین نمره حافظه کاری (P<0/001, F=19/46) در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری مشاهده شد.
با توجه به افزایش میانگین حافظه کاری در پس آزمون گروه آزمایش (40/06) در
جدول شماره 2، آموزش نوروفیدبک باعث افزایش حافظه کاری در پسآزمون گروه آزمایششده و از طرفی، به دلیل اینکه مقدار مجذور اتا برای گروه برابر با 0/428 میباشد، میتوان گفت 42 درصد از کل واریانس و پراکندگی متغیر حافظه کاری توسط اثرات گروه تبیین شده است. همچنین نتایج نشان میدهد با کنترل نمرات پیشآزمون، بین نمره انعطاف پذیری شناختی (P<0/001, F=50/01) در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری مشاهده شد. در
جدول شماره 2 با توجه به افزایش میانگین انعطاف پذیری شناختی در پس آزمون گروه آزمایش (82/06)، آموزش نوروفیدبک باعث افزایش انعطاف پذیری شناختی در پسآزمون گروه آزمایش شده است و از طرفی، به دلیل این که مقدار مجذور اتا برای گروه برابر با 0/658 میباشد، میتوان گفت 65 درصد از کل واریانس و پراکندگی متغیر انعطافپذیری شناختی توسط اثرات گروه تبیین شده است.
بحث و نتیجهگیری
مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر نوروفیدبک بر حافظه کاری، انعطاف پذیری شناختی بیماران مبتلا به افسردگی خفیف انجام شده است. نتایج حاکی از آن است که آموزش نوروفیدبک باعث افزایش حافظه کاری و بهبود انعطاف پذیری شناختی و علائم بیماران مبتلا به افسردگی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل می شود. تحلیل کوواریانس برای آزمون این فرضیه استفاده شد. یافته های به دست آمده از پژوهش حاضر نشان داد، پروتکل نوروفیدبک در بهبودی حافظه فعال در افراد مبتلا به افسردگی خفیف مؤثر است. در مطالعه ای که توسط مارتینز بریونز و همکاران در کشور مکزیک انجام شد، اثرات نوروفیدبک بر حافظه کاری کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری _ یک الکتروانسفالوگرام تجزیه و تحلیل طیف قدرت بررسی شد و نتیجه این مطالعه، تغییر قابل توجهی در حافظه کاری پس از نوروفیدبک نشان داد [
49]. در مطالعه یو و همکاران در کشور تایوان نیز عملکردهای اجرایی شرکت کنندگان پس از گذراندن 20 جلسه نوروفیدبک به میزان قابل توجهی بهبود یافت. در مقایسه با گروه کنترل، افراد گروه نوروفیدبک علائم افسردگی کمتری داشتند و نشخوار فکری را به میزان قابل توجهی کاهش دادند [
5]. سگراو و همکاران دریافتند که در طول پردازش حافظه کاری، بیماران مبتلا به اختلال افسردگی نسبت به شرکت کنندگان گروه کنترل، همزمان سازی بالاتری با رویداد باند آلفا نشان دادند. آنها نشان دادند این پدیده ممکن است یک راهکار جبران عصبی باشد که به بیماران افسرده اجازه می دهد عملکرد دقیق در پردازش شناختی را حفظ کنند [
50].
همچنین نتایج یافته های این پژوهش نشان می دهد، نوروفیدبک بر انعطاف پذیری شناختی بیماران مبتلا به افسردگی تأثیر دارد. در پژوهش انصارحسینی و همکاران نشان داده شد، نوروفیدبک موجب بهبود انعطاف پذیری شناختی و توجه انتخابی و کاهش علائم افسردگی در گروه آزمایش شد و منجر به افزایش فعالیت کره چپ شد [
51]. لی و همکاران در پژوهش خود نشان دادند آموزش نوروفیدبک مبتنی بر طیف سنجی نزدیک به مادون قرمز تصویرسازی حرکتی خاص مرتبط با فعال سازی قشر در مقایسه با شم بازخورد را افزایش می دهد. نوروفیدبک مبتنی بر طیف سنجی نزدیک به مادون قرمز به افراد اجازه میدهد تا کنترل نظارتی بر فعالسازی ناحیهای خاص در قشر اوربیتوفرونتال بهدست آورند. نتایج دیگر این پژوهش نشان داد نوروفیدبک عملکردی نزدیک به طیف سنجی مادون قرمز امکان تنظیم ویژه منطقه ای فعال شدن قشر اوربیتوفرونتال جانبی را فراهم می کند که ممکن است پتانسیل تعدیل حوزه های رفتاری مرتبط را داشته باشد. از این رو، نوروفیدبک مبتنی بر طیف سنجی نزدیک به مادون قرمز ممکن است یک استراتژی امیدوارکننده برای تنظیم اختلالات قشر اوربیتوفرونتال در اختلالات روان پزشکی باشد [
52].
با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت، آموزش نوروفیدبک موجب کاهش افسردگی خواهد شد. در پژوهش عبدیان و همکاران نشان داده شد درمان نوروفیدبک افسردگی را کاهش داده و تنظیم هیجان را در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بهبود می دهد [
46]. یو و همکاران در پژوهش خود نشان دادند که آموزش نوروفیدبک می تواند علائم افسردگی و نشخوار فکری را به میزان چشمگیری کاهش دهد [
5]. در مورد اثربخشی نوروفیدبک بر بیماران مبتلا به افسردگی می توان گفت سه شبکه مغزی در فرایندهای تنظیم احساسات دخیل هستند: شبکه حالت پیش فرض، شبکه اجرایی مرکزی و شبکه برجسته [
53]. این سه شبکه ضروری برای عملکردهای پیچیده شناختی نقش هماهنگ کننده ایفا می کنند. آنها عملکرد مغز را برای عملکرد مطلوب تنظیم می کنند [
46]. برخی از متخصصان در درمان نوروفیدبک فرض می کنند که بهبود فعالیت شبکه با حالت پیش فرض، توانایی فرد را برای خود تنظیمی عملکردهای عصبی افزایش می دهد [
54]. شبکه اجرایی مرکزی برای ذخیره و استفاده مناسب از اطلاعات حافظه در شرایطی که وظایف شناختی ارائه می شود و نیاز به سطح بالایی از عملکرد اجرایی وجود دارد، فعال می شود. این شبکه در اکثر افراد مبتلا به افسردگی و اضطراب و سایر اختلالات روانی مختل شده است [
55]. شبکه برجسته مسئول ادغام اطلاعات بصری، فیزیکی، احساسی، جسمانی و خودکار است. این شامل قشر سینگولی قدامی و جزیره و نواحی زیر قشری مانند آمیگدال و غده پستانی شکم است [
46]. این مناطق دارای اختلال در عملکرد اضطراب، افسردگی، کنترل ضربه هستند [
53]. درمان نوروفیدبک با هدف قرار دادن امواج مغزی با فرکانس پایین (آلفا-تتا) منجر به بهبود عملکرد این شبکههای عصبی می شود و فعالیت مناطق خاص و تعیین کننده را در القای بیش از حد عصبی مهار میکند [
45]. این روش با بررسی تأثیر آن در پیش آزمون و پس آزمون به اثبات رسیده است. همچنین، تصاویر MRI عملکردی از قسمتهای مغز در دو فاصله زمانی تفاوت های قابل توجهی را در نمرات پس آزمون از نظر کاهش بیش از حد برانگیختگی نشان داده است [
46].
در کل نتایج بهدست آمده در خصوص اثربخشی درمان نوروفیدبک بر حافظه کاری، انعطاف پذیری شناختی بیماران مبتلا به افسردگی خفیف می توان گفت، نوروفیدبک با شرطی سازی امواج مغزی کمک میکند تا افراد واکنش روانی سازش یافته و مهارت کنترل حالت های خلقی را بهتر بهدست آورند و آشفتگی های خلقی مانند افسردگی را کاهش دهند. فرآیند آموزش نوروفیدبک بر اساس اصل شرطی سازی کنشگر که بر مبنای دو مفهوم تقویت و تقویت کننده می باشد، بنا شده است. در فرآیند نوروفیدبک شرطی سازی کنشگر زمانی است که بیمار برای یافتن وضعیت فکری مناسب، پاداش دریافت می کند. بدین ترتیب زمانی که توان ریتم خاصی از سیگنال مغزی بیمار به حد آستانه رسید، فیدبک دیداری یا شنیداری دریافت می کند. بنابراین، فرد تلاش می کند تا وضعیت فکری خود را طوری تنظیم کند تا محرک مطلوب (فیدبک دیداری یا شنیداری) را بیشتر دریافت کند و این کار موجب افزایش رفتار مطلوب یعنی قرار گرفتن فرد در وضعیت فکری مطلوب و افزایش احتمال رخداد آن ریتم خاص می شود. افراد از این طریق می توانند با تمرکز بیشتر در شرایط خاص، افسردگی خود را کاهش داده و با تکرار جلسات، مدت زمان آرامش خود را افزایش دهند [
55].
این پژوهش با محدودیت هایی مواجه بود. چنانکه به منظور آگاهی از پایداری نتایج مداخلات، آزمون پی گیری انجام نشد. همچنین در این پژوهش صرفاً دو حوزه مربوط به کارکردهای اجرایی مورد بررسی قرار گرفته است. به خاطر قرار گرفتن در ایام شیوع بیماری کرونا، انجام این پژوهش با دشواری هایی مواجه شد. بر این اساس پیشنهاد می شود طی پژوهش های آتی از پیگیریهای طولانی مدت همچون سه ماهه و شش ماهه نیز استفاده شود. علاوه براین، با توجه به جدید بودن آموزش نوروفیدبک، پیشنهاد میشود مسئولان با طراحی برنامههای آگاهی دهنده سطح اطلاعات مردم به ویژه مبتلایان به اختلال افسردگی را در این زمینه درمانی ارتقا دهند.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مقاله برگرفته از پایاننامه کارشناسی ارشد رشته روان شناسی بالینی دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهیجان با کد اخلاق به شماره IR.IAU.LIAU.REC.1400.017 و نیز کد شناسه کارآزمایی بالینی به شماره IRCT20210611051540N1 است.
حامی مالی
این تحقیق هیچ کمکی از سازمان های تأمین مالی در بخش های عمومی، تجاری یا غیر انتفاعی دریافت نکرد.
مشارکت نویسندگان
هر دو نویسنده سهمی برابر در انجام پژوهش و نگارش مقاله داشتهاند.
تعارض منافع
نویسندگان متعهد میشوند که هیچ گونه تضاد منافعی در این مطالعه وجود ندارد.
تشکر و قدردانی
نویسندگان از تمامی شرکت کنندگان در این پژوهش و نیز تمام کسانی که به نحوی مؤثر در انجام این پژوهش همکاری کردند تقدیر و تشکر می کنند.