مقدمه
آسیبهای اسکلتیعضلانی حجم عظیمی از ناتوانی را به افراد، جامعه و سیستمهای مراقبتهای بهداشتی تحمیل میکنند. مچ پا یکی از شایعترین قسمتهای آناتومیکی بدن است که در افراد فعال مانند افراد دارای فعالیتهای ورزشی و نظامی دچار آسیب میشود [
1 ,2]. به علت شیوع بالا، هزینه درمان و غیبت از کار، آسیب مچ پا یکی از مشکلات مهم و مورد توجه در پزشکی به حساب میآید و ارائه استراتژیهای پیشگیرانه، تخصیص منابع و اولویتهای آموزشی را در جهت کاهش رخداد آن میطلبد. نتیجه یک مطالعه در تهران نشان داد صدمات مچ پا حدود 53/5 درصد از آسیبهای مفصلی را شامل میشود که در افراد جوان شیوع بیشتری دارد و در گروههای سنی و جنسی خاص الگوهای توزیعی متفاوتی دارد [
3].
در ایالات متحده روزانه 23 هزار مورد پیچخوردگی مچ پا رخ میدهد [
4]. در مطالعه رکوئا و گاریک اذعان شده است 25 درصد آسیبهای پا مربوط به مچ پا بوده است و پیچخوردگی مچ پا 85 درصد آسیبهای مچ پا را شامل شده است. همچنین مشخص شده است سابقه قبلی پیچخوردگی مچ پا از عوامل مستعدکننده این آسیب است [
5].
درحقیقت، در ورزشهایی که نیاز به تغییر جهت سـریع حرکت بدن دارند، پیچخوردگیهای پا بیشتر اتفاق میافتند [
4]. عوامل مختلف داخلی و خارجی در ایجاد پیچخوردگی مچ پا مهم هستند. عوامل داخلی شامل بیثباتی مفصل، کوتاهی عضلات، غیرقرینگی در قدرت عضلات، آسیبهای قبلی، کافی نبودن توانبخشی، اسـترسهـای روانی و نوع راه رفتن و عوامل خارجی شـامل سطح مهارت ورزشی، سطح رقابت و تمرین، قوانین و خطای بازی است [
6]. معمولاً علائم مشاهدهشده شامل مچ پای متورم و دردناک است که بر حسب نوع آسیب بیشتر زیر قوزک داخلی و یا خارجی اتفاق میافتد، حرکات مچ پا و بهخصوص حرکات چرخشی، دردناک هستند. در مواردی که پارگی رباطها کامل باشد چرخاندن مچ پا به علت نیمهدررفتگی استخوان تالوس و جا افتادن مجدد آن تقوتق میکند که در لمس نیز حس میشود [
7, 8].
در این میان، اقدامات درمانی انجامشده بستگی به شدت آسیب و علائم مشاهدهشده متفاوت است و از درمانهای حمایتی مانند توصیههای مراقبتی، علامت درمانی، بیحرکت کردن مفصل با استفاده از بانداژ و گچ تا جراحی ترمیمی بازسازی را شامل میشود. کوتاهی کردن در درمان صحیح بیمار، باعث تکرار مجدد عارضه و درنتیجه ناپایداری مفصل میشود [
9, 10]. باتوجهبه اینکه رایجترین راهحل درمانی در این عارضه بیحرکت کردن مفصل با استفاده از گچ کوتاه، از قاعدهی انگشتان پا تا برجستگی استخوان تیبیا و بانداژ از قسمت وسط پا تا مچ است [
11, 12]، جهت بررسی دقیقتر و مقایسه این 2 راهحل درمانی، مطالعه حاضر تدوین شد. ازاینرو، اثر 2 درمان بانداژ و گچگیری بر میزان مشخصه درد، مدتزمان محدودیت فعالیت مفصل و مقیاس مچ پا که بهعنوان یکی از معیارهای اندازهگیری نتیجه درمان در بیمارانی که دچار آسیب مچ پا شدهاند و شامل بخشهایی از گزارش بیمار و پزشک است، بررسی و مقایسه شده است. همچنین، باتوجهبه اشاراتی که در مطالعات گذشته بر تأثیر سن، جنس، میزان شاخص توده بدنی و عود پیچخوردگی بر سلامتی مچ پا شده است [
13،
14]، ضروری است که به این مسئله بیشتر پرداخته شود. در مطالعه حاضر، اثر این خصوصیات فردی بیماران در 2 گروه درمانی بر روی معیارهای درد، محدودیت فعالیت و مقیاس مچ پا بررسی و مقایسه شد.
روشها
این مطالعه یک مطالعه کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفیشده بود که در آن 2 روش درمانی بانداژ و گچگیری برای درمان پیچخوردگی مچ پا در بیماران مراجعهکننده به اورژانس بیمارستان پورسینای رشت بررسی شد. معیارهای مورد قبول برای ورود بیماران به مطالعه شامل بیماران در گروه سنی 20 تا 50 سال بود با پیچخوردگی درجه 1 و 2 و گذشت کمتر از 48 ساعت از زمان پیچخوردگی. از طرفی، معیارهای خروج از مطالعه شامل بیماران دارای نوروپاتی (دیابتیک یا علل دیگر)، بیماران دارای واریس اندام آسیبدیده، ابتلا به دیابت، سابقه شکستگی مچ پا، سابقه پیچخوردگی قبلی و عمل جراحی قبلی، بیمارانی که نیاز به عمل جراحی دارند و بیماران کمتحرک بود.
پیچخوردگی درجه 1 به حالتی گفته میشود که پارگی لیگامان وجود نداشته باشد، درد، تورم و از بین رفتن عملکرد در حداقل میزان باشد، اغلب اکیموز وجود نداشته باشد و شخص، ناتوانی در وزنگذاری نداشته باشد. پیچخوردگی درجه 2 به حالتی اطلاق میشود که بخشی از لیگامان پاره شده، درد و تورم متوسط بوده و عملکرد نیز تا حدی اشکال پیدا کرده باشد. بهطور شایع، اکیموز وجود دارد و اغلب شخص توانایی وزنگذاری را ندارد. پیچخوردگی درجه 3 به وضعیتی گفته می شود که لیگامان بهطور کامل پاره شده و درد و تورم شدید و افت عملکرد قابلملاحظه وجود داشته باشد و بهطور حتمی اکیموز دیده میشود و بهطور تقریبی هیچوقت شخص توانایی وزنگذاری ندارد. در این حالت، تورم شدید بهصورت بیش از 4 سانتیمتر بالاتر از سر فیبولا دیده میشود.
نمونهگیری بهصورت آسان و در دسترس انجام گرفت که با استفاده از آن، در هر گروه 39 نفر قرار گرفتند. بیماران مبتلا، به ارتوپدی به اورژانس بیمارستان پورسینا مراجعه کردند و توسط پزشک متخصص ارتوپدی بهصورت دقیق معاینه شدند و بهصورت معمول رادیوگرافی رخ و نیمرخ از مچ پای بیماران گرفته شد و در صورت احراز شرایط، باتوجهبه معیارهای ورود وارد مطالعه شدند. در مرحله بعد، این بیماران به روش تصادفی به 2 گروه درمانی تعلق گرفتند؛ به این صورت که بیمار اول به یکی از 2 گروه گچگیری یا بانداژ تخصیص یافت و سپس بیمار بعدی به گروه مقابل وارد شد و به همین ترتیب، تا آخرین بیمار، تخصیص به 2 گروه مورد مطالعه ادامه یافت. سپس براساس گروهی که به آن وارد شده بودند، مداخله مربوطه گچگیری یا بانداژ انجام شد. گروه اول، تحت درمان فانکشنال با حرکات زودرس شامل بانداژ همراه با عصای زیر بغل بدون تحمل وزن به مدت 48 ساعت بعد از صدمه قرار گرفتند. بعد از 48 ساعت، بانداژ باز شد و حرکات اولیه همراه با فیزیوتراپی آغاز شدند. گروه دوم، با روش بیحرکتساز 3 هفته با گچ تحت درمان قرار گرفتند و بعد از 2 هفته، گچ برداشته شد و برنامه فیزیوتراپی شروع شد. بیماران بعد از 48 ساعت، در بازههای زمانی 3، 6 و 12 هفته توسط نویسنده اول مطالعه ویزیت و پیگیری شدند و ازنظر میزان درد براساس معیار دیداری سنجش درد، دامنه حرکتی (براساس درجه پلانتار و دورسی فلکسیون)، میزان تندرنس و بازگشت به کار در هر بار، ارزیابی و معاینه شدند و براساس چکلیست محققساخته مورد ارزیابی قرار گرفتند.
حجم نمونه لازم جهت مقایسه نتایج روشهای درمانی بانداژ و گچگیری در بیماران مبتلا به پیچخوردگی مچ پا با اطمینان 95 درصد و قدرت آزمون 80 درصد براساس نتایج مطالعه رستگار و همکاران [
15] و مبتنی بر میزان درد بعد از 2 هفته اول و در نظر گرفتن اختلاف کلینیکال حداقل یک انحراف معیار نمره درد بانداژ، 39 نفر در هر گروه تعیین شد.
دادهها پس از جمعآوری با نرمافزار SPSS نسخه 20، تحت آنالیز آماری قرار گرفت. جهت بررسی نرمالبودن دادهها از آزمون کولموگروفاسمیرنوف استفاده شد. دادهها با استفاده از فراوانی (درصد) و میانگین (انحراف معیار) ارائه شد. باتوجهبه نرمال نبودن توزیع دادهها، جهت مقایسه مدتزمان محدودیت فعالیت بین 2 گروه از آزمون منویتنی استفاده شد. جهت مقایسه فراوانی اعضا در 2 گروه موردمطالعه از آزمون کایاسکوئر استفاده شد. جهت مقایسه میزان میانگینهای متغیرهای وابسته (درد و مقیاس مچ پا) در دو گروه درمانی از آزمون تحلیل واریانس اندازههای مکرر (آنووا) استفاده شد. سطح معنیداری برای تمام آزمونهای آماری 0/05 درنظر گرفته شد.
یافتهها
همانطور که در
تصویر شماره 1 نشان داده شده است، مجموع 78 بیمار در مطالعه حاضر شرکت کردند.

جدول شماره 1 توزیع فراوانی بیماران در 2 گروه درمانی بانداژ و گچگیری برحسب سن، جنسیت و شاخص توده بدنی و عود پیچخوردگی را نشان میدهد.

براساس آزمون تحلیل واریانس اندازههای مکرر میزان درد در زمانهای اندازهگیریشده در 2 گروه بانداژ و گچگیری یک سیر کاهشی معنادار را نشان دادند (0/001>P). بهطورکلی براساس
تصویر شماره 1 میزان درد براساس مقیاس دیداری درد در بانداژ از میانگین کمتری نسبت به گچگیری برخوردار بوده است و روند کاهش درد در گروه بانداژ از شیب تندتری نسبت به گچگیری برخوردار است. هرچند بعد از 12 هفته هر 2 گروه به میانگین صفر میرسند. همچنین میزان درد در زمان اولیه (در زمان پذیرش) بین 2 گروه درمانی تفاوت معناداری ندارد (0/760=P). اما بعد از 3 و 6 هفته از درمان میزان درد در گروه بانداژ بهصورت معناداری میانگین کمتری نسبت به گروه گچگیری دارد (0/001>P). در 12 هفته پس از درمان، میزان درد در 2 گروه اختلاف معناداری ندارد (0/999=P) (
تصویر شماره 2).

براساس آزمون تحلیل واریانس اندازههای مکرر تغییرات نمره مقیاس مچ پا از 3 هفته تا 12 هفته اندازهگیری شد که سیر افزایشی معنیدار هم در گروه بانداژ و هم در گروه گچگیری داشته است. اما گروه اثر معناداری بر میزان مقیاس مچ پا نداشته است (0/32=P). بهطورکلی فاکتور زمان اثر معناداری بر نمرات مقیاس مچ پا نداشت (0/610=P) و اثر تعامل زمان با گروه نیز معنادار نبوده است (0/072=P). به این معنی که سیر بهبودی 2 روش درمانی بانداژ و گچگیری یکسان و ازلحاظ آماری اختلاف معنیدار نداشته است (
جدول شماره 2).

بهعلاوه، مدتزمان محدودیت فعالیت در گروه گچگیری نسبت به گروه بانداژ از میانگین کمتری برخوردار بوده است و این اختلاف ازلحاظ آماری معنیدار است (0/002=P) (
جدول شماره 3).
بحث
هدف از مطالعه حاضر بررسی دقیق و مقایسه 2 راهحل درمانی بانداژ و گچگیری در بیماران با عارضه پیچخوردگی مچ پا بر میزان مشخصه درد براساس مقیاس دیداری درد، محدودیت حرکتی مفصل و مقیاس مچ پا بود. نتایج مطالعه حاضر نشان داد اکثریت نمونهها در محدوده سنی 20 تا 30 سال قرار داشتند. بهطوریکه میانگین و انحراف معیار آن برابر 9/7±30/4 سال بود و اکثریت مرد بودند. توزیع فراوانی گروه سنی، جنسیت و شاخص توده بدنی و عود پیچخوردگی در 2 گروه بانداژ و گچگیری اختلاف آماری معنیداری نداشته است. در مطالعات مختلف میانگین سنی بیماران تقریباً مشابه بوده است. در مطالعه ورهاگان و همکاران [
16] میانگین سنی در گروه تحت درمان با بانداژ برابر 15/5±36/03 سال و در گروه تحت درمان با گچگیری برابر 13/9±37/5 سال بود [
17]. در مطالعه کانوس و رنستروم [
4]، گروه سنی بین 18 تا 35 سال دارای بیشترین فراوانی پیچخوردگی مچ پا بودند. از طرفی، در مطالعه رکوئا و گاریک [
17]، در یک دوره 6/5 ساله آسیبهای درمانشده در کیلینیک را بررسی کردند و مشخص شد 25 درصد آسیبهای پا مربوط به مچ پا بوده است و پیچخوردگی مچ پا 85 درصد آسیبهای مچ پا را شامل شده است. در این مطالعه مشخص شد که گروه سنی 25 تا 35 سال بیشترین میزان پیچخوردگی را شامل میشوند [
17]. یکی از دلایل این فراوانی میتواند این باشد که این گروه سنی فعالیتهای ورزشی بیشتری نسبت به سایر گروهها دارند.
در مطالعه حاضر، درصد عود پیچخوردگی در گروه بانداژ 7/7 و در گروه گچگیری 2/6 درصد بوده است. اما ازلحاظ آماری تفاوت معناداری بین 2 گروه درمانی مشاهده نشد. در مطالعه سلتزمان و همکاران [
18]، میزان عود پیچخوردگی در بیمارانی که به روش گچگیری تحت درمان قرار گرفتهاند؛ بهمراتب کمتر از روش بانداژ است. در مطالعه پیر و همکاران [
19]، ارتباط آماری معنیداری بین عود پیچخوردگی در یک ماه پس از شروع درمان پیچخوردگی مچ پا بر حسب 2 روش درمان گچگیری و بانداژ دیده نمیشود؛ اما ارتباط آماری معنیداری بین عود پیچخوردگی در 3 ماه پس از شروع درمان پیچخوردگی مچ پا بر حسب 2 روش درمان گچگیری و بانداژ وجود داشت. بهطوریکه میزان عود پیچخوردگی مچ پا در تمام مقاطع زمانی موردبررسی در گروه بانداژ بیشتر از گروه گچگیری بود [
19]. هرچند در بررسی مطالعات گذشته، اختلاف معناداری بین عود پیچخوردگی در بیماران تحت درمان بانداژ و گچگیری گزارش شده است، ممکن است علت حصول این نتیجه به علت حجم کم جامعه آماری مطالعه باشد. بنابراین انجام مطالعات با حجم نمونه بیشتر و پیگیری بیماران توصیه میشود.
میزان درد براساس مقیاس دیداری درد در زمان اولیه در 2 گروه یکسان و ازلحاظ آماری اختلاف معنیدار نداشت. میزان درد در زمانهای اندازهگیریشده در 2 گروه بانداژ و گچگیری یک سیر کاهشی را نشان داد. بهطورکلی میزان درد در بانداژ از میانگین کمتری نسبت به گچگیری برخوردار بوده است و روند کاهشی درد در گروه بانداژ شیب تندتری نسبت به گچگیری دارد. اما بعد از 3 و 6 هفته میزان درد در گروه بانداژ بهصورت معناداری کمتر از گروه گچگیری بوده است. درنهایت، بعد از 12 هفته میزان درد در 2 گروه اختلاف معناداری نداشت و هر 2 گروه ازلحاظ درد به میانگین صفر رسیدند. این نتایج همسو با نتایج مطالعه آلمدیا و همکاران [
20] است. آن ها شدت درد براساس مقیاس دیداری درد در بیماران هنگام مراجعه به اورژانس را 2 هفته پس از شروع درمان، 1 ماه پس از شروع درمان و 3 ماه پس از شروع درمان بررسی کردند و در تمام این مقاطع زمانی، میانگین شدت درد در بیمارانی که به روش بانداژ تحت درمان قرار گرفته بودند؛ کمتر از بیمارانی بود که به روش گچگیری درمان شده بودند. همچنین، در مطالعه سالتزمان و همکاران [
18] کبودی، عدم توانایی در راه رفتن، درد و تورم شایعترین شکایتهای بیماران بود که در روش بانداژ میزان شدت درد نسبت به روش گچگیری کمتر بوده است. از طرفی، نتایج مطالعه رستگار و همکاران [
15] نیز نشان داد بعد از 2 هفته میزان درد در گروه بانداژ در مقایسه با گروه گچگیری کاهش معنیداری داشت. احتمالاً یکی از دلایلی که موجب میانگین بیشتر درد در گروه تحت درمان با گچگیری میشود، سختی ناشی از آن است. این عارضه در درمان به روش بانداژ کمتر است.
از طرفی در مطالعه حاضر، مدتزمان محدودیت فعالیت در گروه گچگیری نسبت به گروه بانداژ میانگین پایینتری داشت و به ترتیب 29/6 و 32/3 بود. این اختلاف ازلحاظ آماری معنادار بود. همچنین، سن، جنس و شاخص توده بدنی، بهعنوان کوورییت، اثر معناداری بر مدتزمان محدودیت فعالیت مفصل داشتند. در گروه سنی 20 تا 29، زنان و در گروه با شاخص توده بدنی طبیعی و اضافهوزن، بین گروه بانداژ و گچگیری اختلاف معنیدار وجود داشت. بهگونهای که در گروه سنی 20 تا 29 سال، افراد با شاخص توده بدنی عادی و اضافه وزن و همچنین در زنان مدتزمان محدودیت فعالیت در گروه بانداژ بیشتر از گروه گچگیری بوده است. ممکن است فعالیت بیشتر و همچنین وزن بیشتر در این گروهها موجب افزایش فشار به مچ پای آسیبدیده شده و سبب طولانیتر شدن روند بهبودی شده باشد که این یافتهها نیازمند مطالعات بیشتر است. در سایر مطالعات انجامشده نیز مدتزمان محدودیت فعالیت در گروه گچگیری کمتر از بانداژ گزارش شده است. برای نمونه، در مطالعه ورگهان و همکاران، میانگین مدتزمان محدودیت فعالیت که به روش بانداژ و گچگیری تحت درمان قرار گرفته بودند، به ترتیب 25/66 و 18/98 روز است که میتوان گفت میزان مدتزمان محدودیت فعالیت در گروه گچگیری بسیار کوتاهتر ازگروه بانداژ است که یکی از دلایل مهم آن کوتاهتر بودن دوره درمانی در گروه گچگیری نسبت به گروه بانداژ است [
16]. از طرفی، در مطالعه کانوس و رنستروم [
4] میانگین مدتزمان بهبودی بیمارانی که به روش بانداژ و گچگیری تحت درمان قرار گرفته بودند به ترتیب 47/93 و 37/5 روز بود که نشان میدهد میزان مدت بهبودی در گروه گچگیری به مراتب کوتاهتر از گروه بانداژ است. در پژوهش رکوئا و گاریک [
17]، میانگین مدتزمان بهبودی بیمارانی که به روش بانداژ تحت درمان قرار گرفته بودند 41/4 روز و بیمارانی که به روش گچگیری تحت درمان قرار گرفته بودند 38/3 روز است. از علتهای این تفاوت در مدتزمان بهبودی در روش بانداژ و گچگیری میتوان به تفاوتهایی در نوع و درجه پیچخوردگی در مطالعات مختلف اشاره کرد.
درمجموع، در صدمات پیچخوردگی درجه 1 و 2 در مجموعه لیگامانی خارجی مچ پا، درمان بانداژ در مقایسه با بیحرکتی، کاهش درد و تورم و بهبود دامنه حرکتی مفصل بهتر است. در پایان، پیشنهاد می شود ضمن حذف عوامل مداخلهگر، مطالعات بیشتری با هدف بررسی اثرات درمانهای فانکشنال نظیر بانداژ و گچگیری درمقایسه با درمان های جراحی انجام شود.
نتیجهگیری
در این مطالعه درمان به روش گچگیری موجب کاهش روزهای محدودیت فعالیت و برگشت سریعتر بیماران به کار و فعالیت روزانه میشود و در روش بانداژ میزان درد بیماران سریعتر کاهش یافته است. بااینحال، تفاوتی در نمره بهبودی مفصل در 2 درمان مشاهده نشد. باتوجهبه نتایج این مطالعه توصیه میشود در افراد جوان و فعال که نیاز به بازگشت سریعتر به کار و فعالیت دارند جهت درمان از روش گچگیری استفاده شود و در بیماران کمتحرک و گروه سنی بالاتر که در خطر عوارض احتمالی مانند ترومبوآمبولی هستند از روش بانداژ استفاده شود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مطالعه توسط کمیته اخلاق دانشگاه علومپزشکی گیلان تأیید شد (کد اخلاق: IR.GUMS.REC.1398.025) و در پایگاه ثبت کارآزماییهای بالینی ایران ثبت شد (کد ثبت: IRCT20190529043760N1).
حامی مالی
پژوهش حاضر با حمایت معاونت تحقیقات و فناوری دانشگاه علومپزشکی گیلان انجام گرفته است.
مشارکت نویسندگان
طراحی مطالعه: کامران اسدی، مسعود فلاح خوشقلب، خشایار سیروس؛ جمعآوری دادهها، آنالیز و تفسیر نتایج: کامران اسدی، خشایار سیروس؛ نگارش نسخه اولیه: کامران اسدی، مسعود فلاح خوشقلب، خشایار سیروس؛ بررسی نتایج و تأیید نهایی مقاله: کامران اسدی، مسعود فلاح خوشقلب، خشایار سیروس.
تعارض منافع
نویسندگان اعلام میکنند که در این پژوهش هیچگونه تعارض منافعی وجود ندارد.
تشکر و قدردانی
نویسندگان از معاونت تحقیقات و فناوری دانشگاه علومپزشکی گیلان تشکر و قدردانی میکنند.
References
1.
Fong DT, Hong Y, Chan LK, Yung PS, Chan KM. A systematic review on ankle injury and ankle sprain in sports. Sports Medicine. 2007; 37(1):73-94. [Link]
2.
Lievers WB, Adamic PF. Incidence and severity of foot and ankle injuries in men's collegiate American football. Orthopaedic Journal of Sports Medicine. 2015; 3(5):2325967115581593. [DOI:10.1177/2325967115581593] [PMID] [PMCID]
3.
Nabian MH, Zadegan SA, Zanjani LO, Mehrpour SR. Epidemiology of joint dislocations and ligamentous/tendinous injuries among 2,700 patients: Five-Year trend of a tertiary center in Iran. Archives of Bone and Joint Surgery. 2017; 5(6):426-34. [PMCID]
4.
Kannus P, Renstrom P. Treatment for acute tears of the lateral ligaments of the ankle. Operation, cast, or early controlled mobilization.The Journal of Bone & Joint Surgery. 1991; 73(2):305-12. [DOI:10.2106/00004623-199173020-00021] [PMID]
5.
Garrick JG, Requa RK. The epidemiology of foot and ankle injuries in sports. Clinics in Sports Medicine. 1988; 7(1):29-36. [DOI:10.1016/S0278-5919(20)30956-X]
6.
Garrick JG. The frequency of injury, mechanism of injury, and epidemiology of ankle sprains. The American Journal of Sports Medicine. 1977; 5(6):241-2. [DOI:10.1177/036354657700500606] [PMID]
7.
Chan KW, Ding BC, Mroczek KJ. Acute and chronic lateral ankle instability in the athlete. Bulletin of the NYU Hospital for Joint Diseases. 2011; 69(1):17-26. [Link]
8.
Hubbard-Turner T, Wikstrom EA, Guderian S, Turner MJ. An acute lateral ankle sprain significantly decreases physical activity across the lifespan. Journal of Sports Science & Medicine. 2015; 14(3):556-61. [PMCID]
9.
Petersen W, Rembitzki IV, Koppenburg AG, Ellermann A, Liebau C, Brüggemann GP, et al. Treatment of acute ankle ligament injuries: A systematic review. Archives of Orthopaedic and Trauma Surgery. 2013; 133(8):1129-41. [PMID] [PMCID]
10.
Barg A, Tochigi Y, Amendola A, Phisitkul P, Hintermann B, Saltzman CL. Subtalar instability: Diagnosis and treatment. Foot & Ankle International. 2012; 33(2):151-60. [DOI:10.3113/FAI.2012.0151] [PMID]
11.
Clanton TO. Athletic injuries to the soft tissues of the foot and ankle. Surgery of the Foot and Ankle. 1999; 1090-209. [Link]
12.
Clanton TO, Campbell KJ, Wilson KJ, Michalski MP, Goldsmith MT, Wijdicks CA, et al. Qualitative and quantitative anatomic investigation of the lateral ankle ligaments for surgical reconstruction procedures.The Journal of Bone and Joint Surgery. 2014; 96(12):e98. [DOI:10.2106/JBJS.M.00798] [PMID]
13.
Gay A, Culliford D, Leyland K, Arden NK, Bowen CJ. Associations Between body mass index and foot joint pain in middle-aged and older women: A longitudinal population-based cohort study. Arthritis Care & Research. 2014; 66(12):1873-9. [DOI:10.1002/acr.22408] [PMID] [PMCID]
14.
Hawke F, Rome K, Evans AM. The relationship between foot posture, body mass, age and ankle, lower-limb and whole-body flexibility in healthy children aged 7 to 15 years. Journal of Foot and Ankle Research. 2016; 9:14. [PMID] [PMCID]
15.
Rastegar S, Talebi S, Talebi S, Akbari M. [Comparison of the results of bandaging and casting in patients with first-and second-degree sprain of lateral ankle ligaments (Persian)]. Journal of Isfahan Medical School. 2017; 35(449):1321-6. [Link]
16.
Verhagen EA, van Mechelen W, de Vente W. The effect of preventive measures on the incidence of ankle sprains. Clinical Journal of Sport Medicine. 2000; 10(4):291-6. [DOI:10.1097/00042752-200010000-00012] [PMID]
17.
Garrick J, Requa R. The epidemiology of foot and ankle injuries in sports. Clinics in podiatric medicine and surgery. 1989; 6(3):629-37. [Link]
18.
Saltzman CL, Salamon ML, Blanchard GM, Huff T, Hayes A, Buckwalter JA, et al. Epidemiology of ankle arthritis: Report of a consecutive series of 639 patients from a tertiary orthopaedic center. The Iowa Orthopaedic Journal. 2005; 25:44. [PMCID]
19.
Peer KS, Barkley JE, Knapp DM. The acute effects of local vibration therapy on ankle sprain and hamstring strain injuries. The Physician and Sportsmedicine. 2009; 37(4):31-8. [DOI:10.3810/psm.2009.12.1739] [PMID]
20.
Almeida S, Williams K, Shaffer R, Brodine S. Epidemiological patterns of musculoskeletal injuries and physical training. Medicine & Science in Sports & Exercise. 1999; 31(8):1176-82. [DOI:10.1097/00005768-199908000-00015] [PMID]