مقدمه
تجربه بیماریهای مزمن در کودکان برای آنها و خانوادهشان بسیار طاقتفرسا است؛ تعامل والدین و کودکان و بسیاری از جنبههای زندگی آنان را تحت تأثیر قرار میدهد و گاهی آن را مختل میکند. طبق تعریف مرکز ملی آمار سلامت ایالات متحده آمریکا، بیماری مزمن بیماری است که حداقل 3 ماه یا بیشتر به طول بینجامد، با واکسن یا دارو قابلپیشگیری نباشد و خودبهخود درمان نشود [
1]. تخمین زده میشود بین 10 تا 30 درصد از کودکان، بسته به معیارهای تشخیصی بیماری، مبتلا به بیماریهای مزمن هستند [
2، 3]. کودکی که مبتلا به بیماری مزمن است ممکن است نشانههای متعددی ازجمله درد و ترس از آن را تجربه کند و بهدلیل عدم آگاهی نسبت به حالات بدنی خود نتواند بهدرستی تجربه درد و نشانههای بیماری خود را ابراز کند [
4]؛ ازاینرو پاسخهای والدین به نیازهای وی بسیار حائز اهمیت است.
والدین بهعنوان مراقبتکنندگان اولیه کودک مطرح میشوند و طبق نظریه یادگیری اجتماعی بندورا میتوان گفت نحوه پاسخگویی والدین به کودکان خود بهطور مستقیم بر چگونگی درک بیماری توسط کودک و ابراز نشانههای آن تأثیر میگذارد [
5]. درک والدین از نشانههای کودک خود و مدیریت استرس، نهتنها برای سلامت و رفاه کودک مهم است؛ بلکه از بسیاری از مراجعهها و هزینههای غیرضروری جلوگیری میکند [
6، 7]. پاسخهای رفتاری والدین به نشانههای کودکان به سه دسته تقسیم میشود: 1. رفتارهای محافظتی (توجه بیش از اندازه به کودک و اجتناب از فعالیتها و مسئولیتپذیری)؛ 2. کوچکشماری نشانهها (کم اهمیت دادن به نیاز کودک و یا واکنش با پرخاشگری)؛ 3. رفتارهای حمایتی و نظارتی (کودک با حمایت و تشویق فعالیتهای روزانه و اجتماعی را انجام میدهد) [
8-10]. بهطورکلی، متخصصان به والدین پیشنهاد میکنند با استفاده از زبان و راهبردهای ارتباطی متناسب با سن و درک کودک بیمار رفتار کنند [
11]. اهمیت پاسخهای بزرگسالان به نشانههای کودکان باعث توسعه ابزارهای مناسب شده و در دنیا، مقیاسهای متعددی برای بررسی پاسخ والدین به نشانههای بیماری طراحی شده است.
اولین مقیاس، مقیاس تشویق رفتار بیماری بود که واکنش بزرگسالان نسبت به دورههای درد شکمی و دیگر نشانههای کودکان را بررسی میکند و اختصاصاً بر روی رفتارهایی که همراه با نگرانی بود، تمرکز میکرد. بعدها این مقیاس به پرسشنامه تبعات اجتماعی درد گسترش یافت که واکنشهای مثبت و منفی معلمان، همسالان و والدین را میسنجد [
12] و درنهایت مقیاس IBES با تغییراتی تبدیل به پرسشنامه پاسخهای بزرگسالان به نشانههای کودکان (ARCS) شد. پرسشنامه ARCS ابزاری مفید برای اندازهگیری در این زمینه است که ون اسلایک و واکر آن را در سال 2006 به زبان انگلیسی ساختهاند و طراحی کردهاند [
13].
یافتههای پیشین نشان میدهد مواردی میتواند بر پاسخ والدین اثر بگذارد، مانند تفاوتهای جنسیتی، قومیتی، فرهنگی و وضعیت اقتصادی-اجتماعی خانواده که نیازمند پژوهشهای بیشتر در این حوزه است [
14]. بهعبارتدیگر، نوع پاسخدهی بزرگسالان به نیازهای کودکان در هر جامعهای باتوجهبه ابعاد فرهنگی خاص آن جامعه میتواند با جوامع دیگر تفاوتهای فاحش و یا جزئی داشته باشد. بنابراین نبود ابزار مناسب در هر فرهنگ باعث احساس نیاز به ابزاری معتبر و بهروز میشود. اهمیت این موضوع در آن است که اگر بدانیم والدی دانش ضعیفی درباره شیوه پاسخدهی به نیازهای کودک خود دارد، بالطبع مداخله اولیه جهت کمک به او، ارائه آموزشهای لازم و صحیح در این حوزه خواهد بود. اما کم نیستند والدینی که دانش دارند، اما در عمل نمیتوانند آن را در فرایند پاسخدهی به نیازهای کودکانشان، اجرا کنند. در این دسته از والدین، احتمالاً باید عوامل مرتبط با سلامت و بهزیستی روان والد مانند چگونگی خلق، وجود یا عدم وجود اهمالکاری، وجود یا عدم وجود افسردگی و اضطراب بیش از حد و رضایت زناشویی را هدف قرار داد. تشخیص و تمایز این دو دسته از والدین از یکدیگر که در امر پاسخدهی به کودکان خود دچار مشکل هستند، اهمیت زیادی دارد، چراکه نوع مداخله مناسب برای آنها را مشخص میکند. باتوجهبه اهمیت این مسائل پژوهش حاضر قصد دارد به اعتباریابی و تهیه جدول هنجار برای نسخه فارسی پرسشنامه لازم در ایران بپردازد و درصدد پاسخگویی به این سؤال است که «آیا پرسشنامه ARCS دارای اعتبار قابلقبول برای استفاده در جمعیت کودکان ایرانی دارای بیماریهای مزمن است».
روشها
طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع روششناختی بود که زیرمجموعه پژوهشهای کمّی است. جامعه آماری این پژوهش متشکل از والدین کودکان 4 تا 16 ساله دارای بیماریهای مزمن که در بازه زمانی زمستان سال 1400 و بهار سال 1401 به بیمارستان 17 شهریور شهر رشت جهت بستری فرزندشان مراجعه کردند، بود. از این جامعه تعداد 290 نفر از والدین به روش نمونهگیری پیاپی انتخاب و به پرسشنامه پاسخهای بزرگسالان به نشانههای کودکان (ARCS) و مقیاس رابطه والد-کودک پیانتا (CPRS) با رضایتنامه کتبی، آگاهانه و داوطلبانه پاسخ دادند. اجرای میدانی این پژوهش در زیرمطالعه دوم و سوم پس از دریافت کداخلاق از کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه گیلان با کد و مجوزهای لازم انجام شد و هدف کلی پژوهش برای شرکتکنندگان در مطالعه شرح داده شد و از آنها رضایتنامه کتبی دریافت شد.
ملاک ورود شرکتکنندگان به این پژوهش عبارتاند از: فارسی زبان بودن و یا درک زبان فارسی، توانایی خواندن و نوشتن والدین، رضایت آگاهانه برای ورود به مطالعه و داشتن فرزندی با بیماری مزمن جسمی (به تشخیص پزشک معالج) در محدوده سنی 4 تا 16 سال، عدم ابتلای والدین پاسخدهنده به بیماری جسمی (براساس خوداظهاری و مصرف داروی مرتبط با بیماری جسمی)، عدم ابتلای والدین پاسخدهنده به اختلالهای روانی (براساس خوداظهاری و مراجعه به روانشناس و یا روانپزشک و مصرف داروهای اعصاب و روان). همچنین ملاک خروج شرکتکنندگان از این پژوهش عبارتاند از: پاسخگویی ناقص به سؤالات آزمون و انصراف و عدم همراهی در جریان ارزیابی.
زیر مطالعه اول
هدف این مرحله، ترجمه ابزار از زبان اصلی به زبان فارسی بود. در ابتدا متن زبان اصلی پرسشنامه ARCS (انگلیسی) را 3 مترجم با رویکرد TRAPD [
15] با تخصص آمار و روش تحقیق، روانشناسی سلامت و تخصص بیمارهای اطفال، ترجمه کردند و سپس با بررسی تکبهتک عبارات هر ترجمه، بهترین و گویاترین نسخه از درون این 3 ترجمه توسط 4 نفر از اعضای هیئت علمی گروه روانشناسی دانشگاه گیلان شامل اساتید پژوهشگر مطالعه حاضر و ناظرین پایاننامه استخراج شد. جهت بررسی گویایی عبارات و متن ترجمه برای شرکتکنندگان، متن ترجمه بهعنوان یک پیش تست در اختیار یک گروه 10 نفره از دانشجویان کارشناسی ارشد روانشناسی دانشگاه گیلان نیز قرار گرفت تا نظرات و انتقادات احتمالی خود را وارد کنند. درنهایت، نسخه ترجمه نهایی، تهیه و آماده اجرا شد.
زیرمطالعه دوم
این زیر مطالعه با هدف تعیین پایایی بازآزمایی نسخه فارسی پرسشنامه ARCS انجام شد. در این مطالعه تعداد 30 نفر از والدین واجد شرایط نمونهگیری شدند و از آنها در ابتدا آزمون ARCS به عمل آمد و در فاصله زمانی 4 هفته بعد، مجدداً همین آزمون روی همان 30 نفر اجرا شد.
زیرمطالعه سوم
مطالعهای با هدف تعیین پایایی همسانی درونی و اعتبار سازهای (به روش تحلیل عاملی تأییدی) و تعیین اعتبار ملاکی همزمان (از طریق همبسته کردن نمرات پرسشنامه ARCS با نمرات مقیاس رابطه والد-کودک پیانتا) انجام شد. به منظور اجرای (CFA) به روش بیشینه درست نمایی جهت بررسی اعتبار سازه، تعیین بعدپذیری پرسشنامه ARCS و برازش مدل اندازهگیری و تطبیق آن با مدل ساختاری از نمونه مستقل از زیر مطالعه دوم، به حجم 290 والد (به سبب وجود 58 ضریب مسیر و عبارت خطا در پرسشنامه ARCS)، بهصورت نمونهگیری پیاپی که واجد معیارهای ورود و خروج باشند، انتخاب شدند. به قصد تعیین روایی ملاکی همزمان نسخه فارسی پرسشنامه ARCS با یک پرسشنامه مشابه که ترجمه فارسی داشت، محاسبه و بررسی انجام شد. به همین منظور پرسشنامهای که بیشترین تشابه نظری و ساختاری را با پرسشنامه ARCS دارا بود، توسط اساتید پژوهشگر پایاننامه انتخاب و مقیاس رابطه والد-کودک پیانتا (CPRS) بهدلیل همسانی بیشتر گویهها معرفی شد.
ابزار ARCS برای بررسی پاسخهای بزرگسالان به نشانههای کودکان در ایران استفاده و پیش از آن طی چند مرحله شاخصهای روانسنجی این ابزار ارزیابی شد [
16]. این پرسشنامه در سال 2006 ون اسلایک و واکر آن را طراحی کردهاند و ساختهاند. مقیاس اولیه شامل 33 گویه بود که رفتارهای بزرگسالان در قبال کودکانی درد داشتند را توصیف میکرد. سؤالات این پرسشنامه از چند منبع مختلف مثل مقیاس IBES ،WHYM-PI و مصاحبه نیمهساختاریافته با مادران کودکان 8 تا 18 ساله دارای درد شکمی، جمعآوری شده بود.
در مرحله بعد، سؤالات اضافه حذف شدند و نسخه نهایی با 29 سؤال تدوین شد که دارای 3 زیرمقیاس است. 8 سؤال مربوط به رفتارهای حمایتی و نظارتی (سؤالات 1، 4، 6، 10، 12، 24، 26، 28)، 15 سؤال مربوط به پاسخهای محافظتی (سؤالات 3، 5، 7، 8، 11، 13، 15، 16، 17، 19، 20، 22، 23، 25، 29) و 6 سؤال (سؤالات 2، 9، 14، 18، 21، 27) مربوط به کوچکشماری نشانهها میشود. تمام سؤالات با استفاده از مقیاس لیکرت 5 درجهای از هرگز (امتیاز 0) تا همیشه (امتیاز 4) نمرهگذاری میشوند. پایایی درونی این پرسشنامه، قابلقبول و ضریب آلفای کرونباخ زیرمقیاسهای پاسخهای محافظتی، کوچکشماری نشانهها و پاسخهای حمایتی و نظارتی بهترتیب 0/87، 0/67 و 0/79 گزارش شد. در پژوهش واکر و همکاران در سال 2006 ضریب آلفای کرونباخ پاسخهای محافظتی این پرسشنامه 0/84 به دست آمده است [
17] و در پژوهش کلار و همکاران در سال 2010 ضریب آلفای زیرمقیاسهای پاسخهای محافظتی، کوچکشماری نشانهها و پاسخهای حمایتی و نظارتی بهترتیب0/82، 0/78 و 0/82 گزارش شده است [
18]. همچنین، روایی ملاکی پرسشنامه با استفاده از سیاهه ناتوانی عملکردی و افسردگی کودکان نشان داد بین زیرمقیاس پاسخهای محافظتی با مؤلفههای ناتوانی عملکردی (0/26=β) و افسردگی کودکان (0/17=β) در سطح 0/05 همبستگی مثبت و معنیداری وجود دارد.
در این پژوهش از مقیاس رابطه والد-کودک نیز استفاده شد که پیانتا برای اولین بار در سال 1994 طراحی کرده و شامل 33 ماده است و ادراک والدین را درباره ارتباط با کودک میسنجد. این مقیاس، شامل حوزههای تعارض (17 ماده)، نزدیکی (10 ماده)، وابستگی (6 ماده) و رابطه مثبت کلی (مجموع نمرههای حوزه نزدیکی و معکوس نمرههای حوزه تعارض و وابستگی) است که ضریب آلفای کرونباخ هر مؤلفه بهترتیب برابر با 0/84، 0/69، 0/46 و 0/80 گزارش شده است. در سال 1386 این پرسشنامه ر اطاهری و همکاران ترجمه کرد و روایی محتوایی آن را متخصصان ارزیابی کردهاند [
19]. مقیاس رابطه والد-کودک یک پرسشنامه خودگزارشدهی است و نمرهگذاری آن براساس مقیاس لیکرت 5 درجهای (از نمره 1 «قطعاً صدق نمیکند» تا نمره 5 «قطعاً صدق میکند») و برای سنجش رابطه والد-کودک در تمام سنین استفاده شده است [
20]. ابارشی و همکاران در سال 1388 پایایی حوزههای تعارض، نزدیکی، وابستگی و رابطه مثبت کلی را از طریق آلفای کرونباخ بهترتیب 0/84، 0/70، 0/61 و 0/86 گزارش کردهاند [
21]. پورمحمدرضا تجریشی و همکاران در پژوهشی در سال 1394، روایی محتوایی این مقیاس را 0/72 و ضریب پایایی آن را به روش آلفای کرونباخ در حوزه تعارض0/82، نزدیکی0/77، وابستگی 0/73 و رابطه مثبت کلی را 0/74 به دست آوردهاند [
20].
در این مطالعه جهت تجزیهوتحلیل دادهها و بررسی اعتبار نسخه فارسی پرسشنامه ARCS از نرمافزارهای AMOS و SPSS نسخه 26 استفاده شد
یافتهها
در این مطالعه 290 نفر از والدینِ کودکان 4 تا 16 ساله دارای بیماریهای مزمن شهر رشت با میانگین سنی 6/92±38/19 سال (میانگین سنی والد مادر 6/55±37/46 سال و میانگین سنی والد پدر 7/46±40/83 سال) در طیف سنی 25 تا 60 سال بررسی شدند. میانگین سنی کودکان 3/78±9/04 سال (میانگین سنی دختر 3/46±8/84 سال و میانگین سنی پسر 4/03±9/21 سال) در طیف سنی 4 تا 16 سال بود. مشخصات جمعیتشناختی والد و کودکان پژوهش حاضر در
جدول شماره 1 گزارش شده است.
جهت تعیین اعتبار سازهای ابزار ARCS از همبستگی گویه-نمره کل زیرمقیاسها استفاده شد. نتایج نشان داد گویههای هر بُعد با نمره کل آن بُعد بیشترین همبستگی را داشتهاند. بهطوریکه مقادیر ضریب همبستگی گویهها با ابعاد پرسشنامه ARCS بهترتیب در بعد رفتارهای حمایتی و نظارتی در دامنه 0/35 تا 0/72، بعد پاسخهای محافظتی در دامنه 0/44 تا 0/73 و بعد کوچکشماری نشانهها در دامنه 0/53 تا 0/66 محاسبه شدند. بنابراین نتایج نشان داد، گویهها بهدرستی در هریک از ابعاد دستهبندی شدند (
جدول شماره 2).
جهت بررسی روایی ملاکی همزمان سازههای زیربنایی پرسشنامه ARCS از همبستگی ابعاد آن با زیرمقیاسهای مقیاس والد-کودک پیانتا استفاده شد که نتایج آن در
جدول شماره 3 گزارش شده است. نتایج نشان داد، ضرایب همبستگی بین نمره بُعد رفتارهای حمایتی و نظارتی با تعارض، رابطه منفی و با رابطه مثبت کلی، نزدیکی و وابستگی، رابطه مثبت و معنیدار، و بین بُعد رفتارهای حفاظتی با نزدیکی و وابستگی، رابطه مثبت و معنیدار وجود دارد. همچنین بین کوچکشماری نشانهها با تعارض، رابطه مثبت و معنیدار و با نزدیکی و رابطه مثبت کلی، همبستگی منفی و معنیداری وجود دارد.
همچنین جهت تعیین روایی ملاکی همزمان از رگرسیون خطی چندگانه با در نظر گرفتن نمره مقیاس والد-کودک پیانتا بهعنوان متغیر وابسته (ملاک) استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشانگر آن بود که نمره ابعاد پرسشنامه ARCS بهطور معنیداری توانسته است واریانس نمرات مقیاسهای والد-کودک پیانتا را تبیین کند (
جدول شماره 4).
نتایج تحلیل رگرسیون فوق نشانگر آن بود که نمره ابعاد پرسشنامه ARCS بهطور معنیداری توانسته است واریانس نمرات مقیاسهای والد-کودک پیانتا را تبیین کند. کوهن مقادیر 0/26، 0/13 و 0/02 را در مدلهای رگرسیونی بهترتیب قوی، متوسط و ضعیف توصیف میکند [
22]. میزان تبیین ابعاد پرسشنامه ARCS در بعد تعارض 20 درصد، نزدیکی 34 درصد، وابستگی 36 درصد و رابطه مثبت-کلی 19 درصد به دست آمد. بنابراین براساس نظر کوهن، میزان تبیینکنندگی پرسشنامه ARCS در سطح متوسط تا قوی است.
و درنهایت جدول هنجار براساس تبدیل نمرههای خام به نمرههای ترازشده Z و T و محاسبه رتبههای درصدی برای 290 والدین کودکان مبتلا به بیماریهای مزمن تهیه شد. براساس نتایج
جدول شماره 5 و داشتن نمره خام هر فرد، میتوان وضعیت فرد را در هر کدام از ابعاد پرسشنامه ARCS نسبت به افراد دیگر ارزیابی کرد. برای نمونه، نمره ترازشده Z کسی که در بعد رفتارهای حمایتی و نظارتی نمره 26 بهدست آورده باشد، برابر با 0/84 است. یعنی میزان رفتارهای حمایتی و نظارتی والد کودک نسبت به 75 درصد، از والدین دیگر بالاتر است.
بحث
در پژوهش حاضر با هدف بررسی اعتبار سازهای پرسشنامه ARCS از همبستگی گویه-نمره کل زیرمقیاسها استفاده شد (290=n). نتایج نشان میدهد گویههای هر بُعد با نمره کل آن بُعد بیشترین همبستگی را داشتهاند؛ بنابراین گویهها بهدرستی در هریک از ابعاد دستهبندی شدند. این تحلیل برای اولین بار درخصوص پرسشنامه ARCS اجرا میشود و نتایج آن با مطالعات قبلی، قابلمقایسه نیست. اگرچه درزمینه رفتارهای والدین دارای کودک مبتلا به بیماری مزمن، پرسشنامه دیگری به نام سیاهه تطابق سلامت برای والدین توسط نیکفرد و همکاران در ایران ترجمه و استفاده شده است؛ اما روایی و پایایی دقیق و همچنین همبستگی گویه-نمره کل زیرمقیاس نسخه فارسی پرسشنامه گزارش نشده است [
23]. طبق نتایج پژوهش حاضر، میزان همبستگی هریک از گویههای نسخه فارسی پرسشنامه ARCS با نمره کل آن در حد مطلوب و رضایتبخش است و میتواند ابزاری مناسب و معتبر درزمینه پاسخگویی والدین به نشانههای کودکان مبتلا به بیماریهای مزمن در ایران باشد.
جهت بررسی روایی ملاکی همزمان سازههای زیربنایی پرسشنامه ARCS از همبستگی ابعاد آن با زیرمقیاسهای مقیاس والد-کودک پیانتا استفاده شد. نتایج نشان میدهد ضرایب همبستگی بین نمره بُعد رفتارهای حمایتی و نظارتی با تعارض، رابطه منفی و با رابطه مثبت کلی، نزدیکی و وابستگی، رابطه مثبت و معنیدار، بین بُعد رفتارهای حفاظتی با نزدیکی و وابستگی رابطه مثبت و معنیدار وجود دارد. همچنین بین کوچکشماری نشانهها با تعارض، رابطه مثبت و معنیدار و با نزدیکی و رابطه مثبت کلی، رابطه منفی و معنیدار وجود دارد. بنابراین براساس نظر کوهن [
22]، میزان تبیینکنندگی پرسشنامه ARCS در سطح متوسط تا قوی است. این شواهد تأییدکننده اعتبار ملاکی پرسشنامه ARCS است.
در تبیین این یافتهها میتوان گفت والدینی که در پاسخ به نشانههای بیماری فرزندان خود، رفتارهای حمایتی و نظارتی از خود نشان میدهند، دررابطهبا او صمیمیت و نزدیکی بیشتری دارند و درگیر تعارضات کمتری میشوند. ازطرفدیگر والدینی که به نشانههای فرزند خود توجهی نمیکنند و آنها را بیاهمیت تلقی میکنند، تعارضات و مشکلات بیشتری با فرزند خود دارند و رابطه مثبت و صمیمیت بین آنها کمتر دیده میشود. همچنین والدینی که در پاسخ به نشانهها، رفتارهای محافظتی دارند، وابستگی شدیدی بین کودک بیمار و والد مراقبتکننده شکل میگیرد. این نتایج همسو با پژوهش میلر و همکاران [
24] است و نتایج پژوهش نشان داد تعارض در رابطه والد-کودک و همچنین عدم توجه و درک درست نسبت به نشانههای کودکان میتواند باعث تضعیف عملکردی کودکان مبتلا به بیماریهای مزمن شود. همچنین پژوهش اسمیت و همکاران [
25] نشان داد میزان ادراک والدین از نشانههای کودکان با رفتارهای محافظتی و کوچکشماری نشانهها رابطه معکوس دارد. در این پژوهش مشخص شد هر دو بعد رفتارهای نظارتی و حمایتی و رفتار محافظتی با نزیکی و وابستگی دارای رابطه مثبت و معنیداری هستند، اما باید توجه شود نزدیکی همبستگی بیشتری با رفتار حمایتی و نظارتی داشته است (0/54=r)، همچنین میزان ضریب همبستگی بین وابستگی و رفتارهای محافظتی نیز بیشتر است (57/r=0).
در پژوهش کانینگهام و همکاران [
26] رابطه ناتوانی عملکردی ناشی از درد مزمن شکمی کودکان با ابعاد پرسشنامه ARCS بررسی شد و نتایج نشان داد ناتوانی عملکردی کودکان با رفتارهای محافظتی (48/r=0) و رفتارهای حمایتی/نظارتی (31/r=0) رابطه مثبت و معنیدار دارد که همسو با نتایج پژوهش حاضر است. در تبیین این یافتهها میتوان گفت رفتارهای حمایتی/نظارتی میتواند در برخی موارد مانند زمانی که کودک مضطرب و نگران است، تأثیری همانند رفتارهای محافظتی داشته باشد و هرگونه توجه یا نظارتی میتواند آنها را به والدین وابستهتر و نشانههای آنها را تشدید کند.
باتوجهبه نتایج پژوهش حاضر، میتوان گفت همبستگی بین زیرمقیاسهای این دو ابزار نشاندهنده این است که روایی ملاک همزمان نسخه فارسی ابزار ARCS در حد مطلوب است و بین انواع پاسخهای والدین به نشانههای کودکان در زمان بیماری و رابطه بین آنها ارتباط وجود دارد و بر یکدیگر تأثیر میگذارند.
برای دادههای گردآوریشده، جدول هنجار براساس تبدیل نمره خام به نمرههای ترازشده Z و T و محاسبه رتبههای درصدی تهیه شد. براساس نتایج این جدول، میتوان از این پس، معنایی را برای تفسیر نمرات خام از طریق مقایسه نمره آنها با نتایج هنجاری در ابزار ARCS تعیین کرد. یکی از روشهای تفسیر و دستهبندی انواع پاسخدهیهای والدین به نشانههای کودکان، استفاده از رتبههای درصدی معادل چارکهای توزیع است. با استفاده از این جداول میتوان والدینی که نمرات بسیار کم در بعد رفتارهای حمایتی و نظارتی و یا نمرات بالا در بعد رفتارهای محافظتی و کوچکشماری نشانهها کسب میکنند را شناسایی کرد. این شناسایی به منظور بررسی همبستههای روانی وجسمانی در والدین و کودکان در پژوهشهای آتی و نیز طراحی مداخلات آموزشی و درمانی برای والدین درزمینه برخورد با کودکی که دارای بیماری مزمن است، موردنیاز و استفاده خواهد بود.
نتیجهگیری
باتوجهبه نتایج بهدستآمده میتوان گفت نسخه فارسی پرسشنامه ARCS ابزاری پایا برای استفاده در جامعه والدین دارای کودک مبتلا به بیمار مزمن ایرانی است و قابلیت استفاده در پژوهشهای آتی را داراست.
پژوهش حاضر همانند سایر پژوهشها در طرح اجرایی دارای محدودیتهایی بود که برشماری آن برای آگاهی پژوهشگران آتی به جامعیت دامنه پژوهشی در این زمینه کمک خواهد کرد. بهدلیل اینکه جامعه هدف این پژوهش، صرفاً از شهر رشت انتخاب شدهاند، بنابراین بهطور قطعی نمیتوان یافتههای آن را به کل جامعه ایرانی تعمیم داد. اگرچه باتوجهبه زبان مشترک فارسی میان استانهای ایران، امکان استفاده از این ابزار برای آنها فراهم خواهد بود. در نسخه انگلیسی اعتباریابیشده پرسشنامه ARCS بر روی کودکانی که دارای درد مزمن شکمی بودهاند، پژوهش انجام شده است، اما در پژوهش حاضر بهعلت محدودیت در جمعآوری حجم نمونه لازم (290 نفر) برای کودکانی که صرفاً درد مزمن آنها ناشی از درد شکمی باشد، بر روی کودکانی که مبتلا به بیماریهای مزمن بودهاند، پژوهش انجام شده است.
بهعبارتدیگر، نحوه تعامل والدین ازنظر روانشناختی با بیماری مزمن در کودکان، هدف پژوهش بوده است. همچنین طرح این پژوهش بهگونهای طراحی نشده بود که بتوان بهطور دقیق، نقطه برشهای نمرات خام این پرسشنامه را از طریق منحنی ویژگی عملی گیرنده در بستر مقایسات تعیین کرد.
براساس محدودیتهای طرح پژوهش حاضر، پیشنهاد میشود در پژوهشهای آتی، پژوهش مشابه در سایر مناطق و استانهای ایران اجرا شود و نتایج آن با این پژوهش موردهمسنجی قرار گیرد. همچنین پیشنهاد میشود نقاط برش نسخه فارسی پرسشنامه ARCS از طریق مقایسه والدین با شیوههای مختلف پاسخگویی به نشانههای بیماری بررسی و محاسبه شود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مطالعه در کمیته اخلاق دانشگاه گیلان با کد اخلاق (IR.GUILAN.REC.1400.046) تصویب شد.
حامی مالی
این تحقیق هیچگونه کمک مالی از سازمانهای تأمین مالی در بخشهای عمومی، تجاری یا غیرانتفاعی دریافت نکرد.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی، طراحی مطالعه، بازبینی نقادانه دستنوشته و نظارت: سجاد رضائی و عذرا زبردست؛ کسب، تحلیل و تفسیر دادهها: یاسمن لاریجانی و سجاد رضائی؛ تهیه پیشنویس دستنوشته: یاسمن لاریجانی و عذار زبردست؛ تحلیل آماری: یاسمن لاریجانی؛ حمایت اداری، فنی یا موادی: شهره ملک نژاد و بهرام دربندی.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
نویسندگان از حوزه معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی گیلان، مسئولین و پرسنل بیمارستان 17 شهریور رشت و کلیه مشارکتکنندگان در این پژوهش قدردانی میکنند.