مقدمه
رشد جمعیت و مسائل مرتبط با آن بهعنوان یک مسئله پیچیده و چندجانبه در جوامع انسانی و برنامههای سیاستگذاری در جامعه مطرح است. درحقیقت جمعیت بهعنوان یک جزء اجتماعیاقتصادی در هر جامعهای مطرح است. باروری یکی از شاخصهای اصلی رشد جمعیت است که همواره مورد توجه محققین بوده است [1]. توجه به مؤلفههای جمعیتی، بهخصوص وضعیت باروری بهعنوان شاخص رشد جمعیت برای رسیدن به اهداف توسعه پایدار، بهویژه در کشورهای درحالتوسعه از اهمیت بالایی برخوردار است [2، 3].
سیاستهای جمعیتی هر کشوری بر مبنای اهداف توسعه اجتماعیاقتصادی آن کشور تعیین میشود. این سیاستها تمام شاخصهای جمعیتی، ازجمله عوارض، مرگومیر، تشکیل خانواده و باروری، توزیع، مهاجرت، اندازه و ساختار جمعیتی یک کشور را دربر میگیرد [4]. نرخ باروری کلی یکی از شاخصهای جمعیت پویاست که به میانگین تعداد تولدهای زنده یک زن در طول زندگی فردیاش گفته میشود. در صورتی که نرخ باروری کلی کمتر از 1/2 باشد کاهش روند جمعیتی در کشور رخ داده است [5].
ایران بهعنوان یکی از کشورهای درحالتوسعه طی دهههای گذشته با روند کاهش سریع نرخ باروری مواجهه بوده است. براساس آمارهای سرشماری، نرخ باروری کلی در ایران کمتر از نرخ جایگزینی بوده و طبق آخرین گزارش مرکز آمار ایران نرخ باروری در سال 1400 برابر 1/74 نفر برآورد شده است [6، 7]. اگرچه نگرش مرسوم به کاهش باروری در سالهای اخیر با فشارهای اقتصادی مرتبط بوده است، اما سایر فاکتورها، ازجمله شهرسازی، سن ازدواج، بالا رفتن سطح تحصیلات، بهخصوص در زنان، برنامههای سیاستی تنظیم خانواده و فرهنگ جهانی بهطور مستقیمی بر کاهش روند باروری تأثیرگذار بوده است؛ بنابراین با بهبود شرایط اقتصادی تمایل خانوادهها به حفظ کیفیت زندگی فرزندان نسبت به افزایش تعداد آنها بالاتر بوده است [8، 9]. طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی بین سالهای 2015 الی 2050 نسبت جمعیت بالای 60 سال در جهان تقریباً 2 برابر شده و پیشبینی میشود در سال 2050، 80 درصد از افراد مسن در کشورهای کمدرآمد یا با درآمد متوسط زندگی خواهند کرد [10]. تغییر نرخ رشد جمعیت افراد مسن در جهان به معنای تغییر ساختار هرم سنی جمعیت در یک کشور از سن جوان به پیر است [8].
در این راستا وقوع همهگیری کرونا در جهان هم تأثیر منفی بر رشد جمعیت کشورها گذاشت؛ بهطوریکه نرخ تولد در ایران طی این مدت کاهش چشمگیری یافته است [9]. همهگیری کوویدـ19 بر جنبههای مختلف زندگی، ازجمله حیطههای اجتماعی و برنامههای فرزندآوری تأثیر گذاشت. پس از همهگیری بیکاری و رکود اقتصادی در جامعه و میزان اضطراب و ناامیدی نسبت به آینده شغلی افراد افزایش یافته که این بحران بهطور غیرمستقیم بر نرخ باروری تأثیرگذار بوده است [11، 12]. از طرفی تأثیر فیزیکی و روانی بحران کرونا منجر به عدم پذیرش نقش والدی برای زوجین شده است. تصمیم به فرزندآوری در این دوران با دانش، آگاهی و نگرش هنجارهای ذهنی و رفتارهای کنترلی مرتبط با کوویدـ19 ارتباط داشته است [13]. در این دوران میزان مراقبتهای بارداری بهطور قابلتوجهی تغییر کرده است [14]. کادر بهداشت و درمان بهمنظور جلوگیری از انتقال بیماری مجبور به تغییر روشهای مراقبتی مادران باردار و حمایتهای عاطفی و مدیریت استرس مادران شدند [15].
نگرش و رفتارهای کارکنان بهداشتی تأثیر مثبت بر درک و دریافت خدمات بهداشتی مادر خواهد گذاشت. نارضایتی از سیستم بهداشت و درمان احتمال دریافت خدمات پیش از زایمان، حین و پس از زایمان را کاهش میدهد. درواقع داشتن نگرش مثبت کارکنان بهداشتی میتواند تعیینکننده پیامدهای سلامت مادر و جنین باشد [16، 17]. مطالعات نشان دادهاند نگرش منفی ارائهدهندگان خدمات بهداشتی مادران بر رفاه حال بیماران و رضایت آنان از خدمات دریافتی تأثیرگذار است. عواملی که بر روی نگرش و رفتارهای کارکنان بهداشتی تأثیر میگذارند نشان میدهد تقویت سیستمهای بهداشتی و توسعه نیروی کار، ازجمله ارتقای مهارتهای ارتباطی و مشاورهای اهمیت ویژهای دارد [18].
با کاهش نرخ رشد جمعیت و گذار جمعیتی که منجر به پیامدهای اجتماعیاقتصادی بالقوه شد برنامه تغییر در سیاستهای جمعیتی بهمنظور جلوگیری از مشکل سالمندی در ایران اجرا و برنامه باروری و تنظیم خانواده در سال 2012 آغاز شد [19، 20]. اجرای برنامههای باروری، بهویژه تصمیم به فرزندآوری نیازمند مشارکت مردم و ارتقای سطح آگاهی و دانش افراد جامعه است. برای دستیابی به بالاترین میزان مشارکت، ارائه خدمات بهداشت باروری و تنظیم خانواده توسط کارکنان بهداشت و درمان ضرورت دارد [21]. همچنین در کنار فاکتورهای محیطی و اجتماعی عوامل فردی، مانند انگیزه و نگرش میتواند روی رفتارهای جامعه تأثیرگذار باشد. بنابراین برای رسیدن یه بالاترین میزان باروری و ترغیب زوجین، آموزش و تغییر نگرش کارکنان بهداشتی در خصوص فرزندآوری سالم ضروری به نظر میرسد [22-24]. باتوجهبه نگرانی در خصوص کاهش نرخ باروری در جهان به 0/8 و رسیدن به رشد منفی تا سال 2025 تا 2030 در کشورهای مختلف، ازجمله ایران و اهمیت پیشگیری این پدیده [25]، مطالعه حاضر با هدف تعیین سطح نگرش کارکنان بهداشتی دانشگاه علومپزشکی اصفهان نسبت به فرزندآوری در سال 1401 انجام شد.
روشها
این مطالعه توصیفیتحلیلی بهصورت مقطعی در سال 1401 در بین کارکنان بهداشتی دانشگاه علومپزشکی اصفهان انجام شد. نمونهگیری بهصورت در دسترس و با مراجعه به مرکز بهداشت استان اصفهان و شبکههای بهداشت و درمان تحت پوشش انجام شد. حجم نمونه باتوجهبه مطالعه مشکوتی و همکاران [26] در بررسی آگاهی و نگرش کارکنان بهداشتی مراکز بهداشتیدرمانی تابعه دانشگاه علومپزشکی اصفهان برابر 2465 برآورد شد. باتوجهبه نتایج مطالعه میدانی انجامشده بر روی 1200 نفر زنان و مردان متأهل استان اصفهان که در سنین باروری بودند، نسبت تمایل به فرزندآوری 28/5درصد به دست آمد. همچنین باتوجهبه فرمول، حجم نمونهای که پیش از این برای تعیین حجم نمونههای مرتبط در مطالعات توصیفی استفاده شده بود برآورد شد [27].
در این مطالعه اندازه نمونه با در نظر گرفتن نسبت (P) 5/28 درصد و فاصله اطمینان 95 درصد و خطای نسبی (R) به دست میآید.
در روش نمونهگیری R با خطای نسبی P، برای برآورد نسبت معینی مانند تصادفی ساده از فرمول شماره 1 استفاده خواهد شد.
نمونهگیری از همه شهرستانهای استان اصفهان (اصفهان، اردستان، بویین میاندشت، چادگان، تیران، برخوار، خمینی شهر، خوانسار، خور و بیابانک، دهاقان، سمیرم، شاهین شهر، گلپایگان، شهرضا، فریدن، فریدون شهر، نطنز، نایین، فلاورجان، لنجان، مبارکه و نجفآباد) به دلیل دسترسی آسان انجام شد.
نمونهگیری در مدیران و نیروهای ستادی به روش دردسترس انجام شد که تعداد این نیروها طبق اطلاعات جمعآوریشده از مرکز بهداشت استان 730 نفر است و همچنین تعداد کارکنان بهداشتی (نیروهای محیطی) حدود 4274 نفر برآورد شد که نمونهگیری در گروه کارکنان نیز به روش آسان و دردسترس انجام شد. تکمیل پرسشنامهها به مدت یک ماه براساس حجم نمونه محاسبهشده در مطالعه انجام شد.
برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای محققساخته حاوی 2 بخش متغیرهای جمعیتشناختی (سن، جنس، وضعیت تأهل، سطح تحصیلات، سن ازدواج، تعداد فرزندان، سابقه کار و مدتزمان زندگی مشترک) و بخش دوم پرسشنامه نگرش به باروری و فرزندآوری است که در آن سؤالاتی در ارتباط با تمایل کارکنان به فرزندآوری مطرح شده است. برای ارزیابی AFCS در زنان از مقیاس سودربرگ و همکاران اقتباس شده است [28]. این پرسشنامه از 12 سؤال جمعیتشناختی و 28 سؤال نگرش و آگاهی که در یک طیف لیکرت 5 گزینهای (1 =کاملاً مخالفم تا 5 =کاملاً موافقم) تشکیل میشود. این پرسشنامه پس از تأیید روایی محتوا، پایاییاش ازطریق ضریب آلفای کرونباخ (0/88=α) مورد تأیید و در مطالعات ایرانی مورد استفاده قرار گرفته است.[29] ضریب کلی آلفای کرونباخ این پرسشنامه معادل 88/0 بود. مقدار آزمون کیزر میر اولکین پرسشنامه 0/890 و مقدار آزمـون کرویت بارتلت در سطح معنیدار قرار داشت (0/001≥(p [30]. پرسشنامهها پس از اخذ رضایتنامه کتبی از شرکتکنندگان تکمیل شدند.
معیارهای ورود افراد به مطالعه
فرد شرکتکننده در مطالعه کارمند بهداشتی دانشگاه علومپزشکی اصفهان باشد و تمایل به شرکت در پژوهش را داشته باشد. معیارهای خروج از مطالعه: عدم تمایل به ادامه همکاری و هرگونه شرایطی که محقق به این نتیجه برسد که در مشارکت افراد یا ارزشیابی نتایج تداخل ایجاد خواهد کرد، مانند مشغلهها و فشار کاری بالای کارکنان بهداشتیدرمانی که میتواند منجر به خطا در پاسخگویی به سؤالات پرسشنامه شود.
برای توصیف دادهها از شاخصهای توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحرافمعیار) و برای ارزیابی نرمالیتی دادهها از آزمون کولموگروف اسمیرنف استفاده شد. در صورت نرمال بودن دادهها، از آزمونهای کایاسکوئر، تی مستقل، آنالیز واریانس و آنالیز رگرسیون خطی برای مقایسه نمرات بین گروهها و تعیین نقش پیشگوییکننده متغیرهای مستقل در مطالعه در میزان نگرش استفاده شد. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار STATA نسخه 17 اجرا و سطح معنیداری کمتر از 5 درصد در نظر گرفته شد.
یافتهها
از 2830 نفر افراد شرکتکننده در مطالعه 2248 نفر (79/43 درصد) زن و 582 (20/57 درصد) مرد بودند. میانگین و انحرافمعیار سن شرکتکنندگان 7/96±38/31 سال با حداقل 18 و حداکثر 65 سال بود. از کل شرکتکنندگان، 2358 نفر متأهل بودند که میانگین سن ازدواج آنها 4/96±25/09 سال بوده و کمترین و بیشترین سن ازدواج به ترتیب 10 و 52 سال بوده است. سایر مشخصات جمعیتشناختی شرکتکنندگان به تفکیک جنسیت در جدول شماره 1 گزارش شده است.
میانگین نمره حیطه نگرش برابر 7/85±55/81 با حداقل نمره 25 و حداکثر 91 بود. نتایج آنالیز واریانس نمره نگرش براساس شهرستان محل کار نشان داد میانگین این نمره در هیچکدام از شهرستانها اختلاف معنیداری نداشت (F=0/97, P=0/508). همچنین نمره نگرش براساس محل اشتغال به کار کارکنان تفاوت معنیداری بین 2 گروه ستاد (میانگین 8/06±56/01) و مراکز بهداشت (میانگین 7/71±55/73) نشان نداد(F=0/856, P=0/392). ارتباط سطح تحصیلات و وضعیت تأهل افراد با نمره نگرش نشان داد افراد دارای مقطع دکتری و مجرد نسبت به سایر مقاطع تحصیلی دارای نمره نگرش بالاتری بودند (جدول شماره 2).
مدتزمان زندگی مشترک با نمره نگرش ارتباط و همبستگی معنیداری داشته و با افزایش زندگی مشترک، نمره نگرش نسبت به فرزندآوری بهبود یافته است (0/005>P). همچنین ارتباط همبستگی سایر متغیرهای شغلی افراد شرکتکننده با نمره نگرش در جدول شماره 3 آورده شده است.
نتایج آنالیز رگرسیون خطی در جدول شماره 4 ارائه شده است. براساس آنالیز رگرسیون خطی تکمتغیره بین هیچیک از طبقات تحصیلی با نمره نگرش ارتباط معنیداری مشاهده نشد (0/005>P). اما بین وضعیت تأهل و مدتزمان زندگی مشترک با نمره نگرش ارتباط معنیداری مشاهده شد که در آنالیز چندمتغیره صرفاً بین مدتزمان زندگی مشترک با نمره نگرش ارتباط معنیداری مشاهده شد، بدین معنی که با افزایش 1 سال به مدتزمان زندگی مشترک نمره نگرش به فرزندآوری 0/95 کاهش یافته است (0/005>P).
بحث
نتایج مطالعه حاضر نشان داد نمره نگرش با وضعیت شغلی و وضعیت تأهل شرکتکنندگان ارتباط معنیداری داشته و افراد با شغل دندانپزشک و مجرد نمره بالاتری را گزارش دادند. همچنین در آنالیز رگرسیون خطی، نمره نگرش با وضعیت تأهل و مدتزمان زندگی مشترک ارتباط معنیداری را نشان داد بهطوریکه با افزایش 1 سال در مدتزمان زندگی مشترک، نمره فرزندآوری 0/95 کاهش نشان داد.
مطالعه راکوتوسامیمانا و همکاران (2023)، در بررسی میزان آگاهی و نگرش زنان درزمینه فرزندآوری طی همهگیری کرونا در مالاگاسی نشان داد یکسوم زنان شرکتکننده از میزان آگاهی و نگرش مثبتی نسبت به همهگیری کرونا برخوردار بودند و دسترسی به اطلاعات ازطریق تکنولوژی از راه دور منجر به افزایش این دو فاکتور درزمینه فرزندآوری در این دوران شده است. این مطالعه از نظر نتایج بهدستآمده با مطالعه حاضر همسو است و در هر دو مطالعه میزان نگرش افراد از وضعیت مطلوبی برخوردار است [31]. در مطالعه مقطعی دوندار و همکاران (2023)، در بررسی اثر همهگیری کرونا بر نگرش زنان 20 تا 30 ساله ترکیهای نسبت به فرزندآوری؛ میزان تمایل به فرزندآوری کاهش یافته و نگرش افراد نسبت به این موضوع منفی گزارش شد. اگرچه در مطالعه ترکیه زنانی مشارکت داشتند که هنوز مادر نشده بودند، اما نتایج آن مطالعه با مطالعه ما همسو بود. در مطالعه حاضر نیز با افزایش مدتزمان زندگی مشترک نگرش نسبت به فرزندآوری کاهش یافته است. باتوجهبه همهگیری کرونا و ترس نسبت به بیماری، مشکلات اقتصادی و شغلی افراد بهعنوان دلایل این موضوع مطرح شده است. باتوجهبه همهگیری کرونا ترس ناشی از بیماری منجر به کاهش تمایل افراد نسبت به فرزندآوری شده است که این موضوع میتواند پس از همهگیری هم در برخی مناطق ادامه داشته باشد [32].
افشاری و همکاران (2022)، در یک مطالعه موردشاهدی در بررسی تصمیم به باروری در 600 نفر از زنان طی همهگیری کرونا در ایران نشان دادند نیمی از زنان بارداری خود را پس از همهگیری کرونا به تأخیر انداختهاند. در این مطالعه زنانی که شاغل نبودند و در طی همهگیری بستری نشده بودند نگرش مثبتی نسبت به باروری در طی همهگیری داشتند. این مطالعه ازلحاظ میانگین نمره نگرش با مطالعه حاضر مغایرت دارد. میانگین نمره نگرش مثبت در مطالعه افشاری 28 بود که نسبت به مطالعه حاضر کمتر بوده است. در مطالعه افشاری زنان با سطح تحصیلات پایینتر نگرش مثبتی نسبت به بارداری در این دوران را گزارش دادند و طول مدت زندگی مشترک در 2 گروه با نگرش مثبت و منفی تفاوتی نداشت. این موضوع با مطالعه حاضر مغایرت دارد که میتواند به تفاوت در حجم نمونه، افراد شرکتکننده و سن افراد در 2 مطالعه بازگردد. در مطالعه حاضر کارکنان بهداشت و درمان بهعنوان قشر درگیر در همهگیری کرونا نمره نگرش بالاتری را نسبت به سایر مشاغل گزارش دادند که ناشی از سطح آگاهی بالاتر آنها نسبت به شرایط همهگیری است. از سویی دیگر همهگیری کرونا منجر به افزایش اضطراب و احساس منفی نسبت به باروری در زنان شده و میزان نگرش عمومی کاهش یافته است. بنابراین لازم است مسئولین امر راهکارهایی را بهمنظور مشخص کردن مزایا و معایب باروری در زنان در دوران همهگیری و طغیان بیماری ها و پس از آن بهمنظور ایجاد آگاهی و نگرش مطلوب در جامعه اتخاذ کنند [33، 34].
در این مطالعه افراد نگرش مثبتی نسبت به فرزندآوری داشتند. نمره نگرش در زنان بالاتر از مردان بود و با سطح تحصیلات بالاتر نمره نگرش افزایش داشت. مغایر با مطالعه حاضر چن و همکاران (2022)، اثرات همهگیری کرونا را بر قصد باروری در زنان سنین باروری منفی گزارش کردند. ظهور کرونا منجر به افزایش مرگومیر و کاهش میزان تولد شده است. این بحران جهانی منجر به تأثیرات منفی بر اقتصاد جامعه و کاهش انگیزه نسبت به فرزندآوری شده است [35]. همچنین فاکهی و همکاران دریافتند زنانی هنوز فرزندی ندارند و دارای سطح تحصیلات و وضعیت اقتصادی بالاتری بودند نگرش منفی نسبت به بارداری در دوران کرونا نشان دادند. این نتیجه میتواند ناشی از ترس انتقال بیماری از مادر به جنین، بیکاری به علت همهگیری کرونا و افزایش درگیریهای زوجین در دوران قرنطینه باشد [36]. این نتایج با مطالعه حاضر متفاوت بود. در مطالعه حاضر اکثریت زنان متأهل بودند. اگرچه میانگین نمره نگرش نسبت به بارداری در افراد مجرد و با سطح تحصیلات بالاتر کاهش یافته است. برای بهبود نگرش و آگاهی زنان بهعنوان یک عنصر اساسی در افزایش میزان باروری جامعه، لازم است سیاستهای مناسب دولت مبتنی بر تأمین امنیت شغلی زنان در صورت بارداری و ثبات اقتصادی اصلاح شود تا احساس امنیت برای فرزندآوری زوجها و برنامهریزی برنامههای حمایتی ایجاد شود.
در مطالعه افرازنده و همکاران (2024)، میزان آگاهی و نگرش کارمندان علوم پزشکی نسبت به همهگیری کرونا در وضعیت مطلوبی بوده و بین نگرش با فاکتورهای ذهنی، کنترل رفتاری و تمایلات افراد نسبت به فرزندآوری رابطه معنیداری گزارش شد. نتایج این مطالعه تأثیر نگرش را نسبت به آگاهی در تصمیم به فرزندآوری در کارکنان درمانی بالاتر گزارش کرده و ضرورت وجود مداخلات مؤثر بر افزایش آگاهی و نگرش کارکنان بهداشتی را لازم دانسته است [37]. اگرچه میانگین نمره نگرش در مطالعه افرازنده (میانگین 10/35) نسبت به مطالعه حاضر (میانگین 55/81) پایینتر بود، اما میزان نگرش در کارکنان بهداشت و درمان نسبت به افراد شاغل در بیمارستان بالاتر گزارش شده است. نتایج میتواند ناشی از سواد سلامت بالاتر و میزان نگرش مثبت کارکنان بهداشتی نسبت به همهگیری، نسبت به جامعه عمومی باشد که منجر به تصمیمگیری درستتر در شرایط سخت میشود [38، 39].
مطالعات مختلف نشان دادهاند شرایط بحرانی منجر به کاهش باروری در بسیاری از کشورها با درآمد بالا شده است. در پژوهش هوشمندی و همکاران (2023)، در بررسی نگرش زنان نسبت به بارداری و فرزندآوری، میزان نمره نگرش با سابقه ابتلا به کرونا و ابتلای سایر اعضای خانواده با بیماری ارتباط داشت، بهطوریکه نگرش افراد نسبت به این مقوله پایین بود؛ بنابراین مقامات دولتی بهمنظور رسیدگی به این بحران و جلوگیری از چالشهای جمعیتی در آینده باید تصمیمات لازم را در نظر بگیرند [40-42]. همچنین نتایج مطالعه مقطعی علیجانزاده و همکاران (2023) در قزوین بر روی 347 زن با استفاده از پرسشنامههای جمعیتشناختی و باروری، نگرش نسبت به فرزندآوری، رضایت زناشویی، مقیاس اعتماد عمومی و حمایت اجتماعی درکشده نشان داد میزان نمره نگرش نسبت به مطالعه حاضر بالاتر بوده است. در این مطالعه بین نگرش به فرزندآوری و مشوقهای دولتی در این زمینه ارتباط معنیداری مشاهده شد؛ بهگونهای که ارائه مشوقهای دولتی بهعنوان مهمترین فاکتور پیشگوییکننده در نگرش مثبت زنان نسبت به فرزندآوری گزارش و با افزایش اعتماد عمومی و رضایت زناشویی نمره نگرش افزایش قابلتوجهی یافت [43]. همچنین همسو با مطالعه حاضر، نمره نگرش در زنان بالاتر از مردان بود. نمره نگرش به فرزندآوری با افزایش سن در مطالعه حاضر افزایش یافت که این میزان معنیدار نبوده است. در مطالعات مختلف نشان داده شده است با افزایش سن به علت فعالیت فیزیکی زیاد و خستگی شدید و محدودیتهای اجباری در دوران قرنطینه کرونا، میزان تمایل به باروری و فرزندآوری کاهش یافته است [44].
نتیجهگیری
در این مطالعه نمره نگرش با شغل افراد رابطه معنیداری داشت و در افراد دندانپزشک میزان نگرش بالاتری به دست آمد. این نتایج با مطالعه عنایت و همکار تناقض داشت. در این مطالعه شغل افراد در میزان نگرش نسبت به فرزندآوری تأثیرگذار نبود که این تناقض میتواند مربوط به زمان اجرای مطالعه و حجم نمونه 2 مطالعه باشد. مطالعه حاضر به علت حجم نمونه بیشتر میتواند رابطه را معنیدار گزارش کند. بهطورکلی میزان باروری در سطح جهان طی 50 ساله گذشته کاهش یافته و سن مادر در اولین بارداری افزایش یافته است. با افزایش سن زوجین میزان تمایل و نگرش نسبت به بارداری و فرزندآوری کاهش داشته است که این موضوع در زنان بیشتر منجر به نگرش منفی نسبت به بارداری شده است؛ بنابراین بهمنظور شکلگیری ساختار جمعیتی مناسب برای آینده و افزایش نگرش زوجین، بهخصوص کادر بهداشتی در طول زندگی مشترک و در شرایط بحرانی لازم است برنامههای آموزشی و حمایتی و همچنین مداخلات مؤثر و بیشتری صورت پذیرد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مطالعه توسط کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علومپزشکی اصفهان تایید شد (IR.MUI.NUREMA.REC.1400.145). به شرکتکنندگان اطمینان داده شد کلیه اطلاعات بهصورت محرمانه باقی خواهد ماند.
حامی مالی
مطالعه حاضر با حمایت مالی معاونت تحقیقات و فناوری دانشگاه علومپزشکی اصفهان انجام شده است.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی و طراحی مطالعه: صاحب جان ترکیان؛ کسب، تحلیل و تفسیر دادهها: مصطفی مجیدنیا، سمانه ترکیان؛ تهیه پیشنویس دستنوشته: عاطفه خشکچالی، صاحب جان ترکیان؛ بازبینی نقادانه دستنوشته برای محتوای فکری مهم: صاحب جان ترکیان؛ تحلیل آماری: مصطفی مجیدنیا، سمانه ترکیان، عاطفه خشکچالی؛ نظارت بر مطالعه: کلیه نویسندگان.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
نویسندگان از معاونت تحقیقات و فناوری دانشگاه علومپزشکی اصفهان و معاونت بهداشت و کارکنان مراکز بهداشتی و درمانی که در این پژوهش ما را همراهی کردند، تشکر و قدردانی میکنند.