مقدمه
بیماریهای قلبی ـ عروقی بخش زیادی از مرگومیرها در سراسر جهان را به خود اختصاص میدهد و مهمترین علت مرگومیر در ایالات متحده هستند [
1]. فشار خون بالا عمدهترین عامل خطر اصلاحشونده بیماریهای قلب و عروق است [
3 ،
2] که شیوع آن با افزایش سن بیشتر خواهد بود [
4] و یکی از مشکلات بهداشت عمومی در جهان محسوب میشود [
5]. پرفشاری خون به صورت فشار خون سیستول 140 میلیمتر جیوه و بیشتر، همچنین دیاستول 90 میلیمتر جیوه و بیشتر تعریف میشود. در سال 2000، شیوع جهانی پرفشاری خون 26/4 درصد اعلام شده و پیشبینی میشود در سال 2025، حدود 1/54 میلیارد نفر از بزرگسالان به این بیماری مبتلا شوند [
6]. درمان این بیماری و کنترل فشار خون یکی از مشکلات اساسی بیمار و پزشک است [
7]. کنترل منظم پرفشاری خون، از عوارض شایع آن پیشگیری کرده یا آنها را به تعویق میاندازد [
8]. همچنین موجب کاهش مرگومیر و ناتواناییهای ناشی از بیماریهای قلبی میشود [
9،
10]. تا حدی که با تشخیص و درمان به موقع این بیماری، 45 درصد مرگهای ناشی از بیماریهای قلبی و 58 درصد مرگهای ناشی از بیماریهای عروقی ـ مغزی کاهش مییابد [
11].
علیالرغم اینکه به پیشگیری و درمان فشار خون توجه میشود، همچنان عددهای گزارششده برای کنترل فشار خون ناامیدکننده است، به طوری که میزان موفقیت برای کنترل فشار خون در آمریکا تنها 27 درصد بوده، این رقم در انگلستان، فرانسه و آلمان حتی از این هم کمتر است [
12]. آمار نشان میدهد که تعداد زیادی از مبتلایان به پرفشاری خون در ایران از وجود بیماری بیخبر بوده و افرادی که بیماری آنها تشخیص داده شده، کنترل کافی و مناسب بر بیماری خود ندارند [
13]. این بیماری مستلزم رفتارهای خودمراقبتی ویژه در تمام طول عمر است [
14]. خودمراقبتی عبارت است از حفظ سلامت، پیشگیری و درمان بیماری توسط خود شخص [
15]. این اقدامات در ارتباط با فشار خون بالا شامل کنترل منظم فشار خون، کاهش مصرف نمک، قطع مصرف سیگار، انجام ورزش، دوری از فشارهای روحی و روانی، تغذیه سالم و کاهش وزن و مصرف مرتب دارو طبق تجویز پزشک است؛ زیرا مطالعات زیادی نشان دادهاند که پرفشاری خون حاصل عملکرد متغیرهایی چون کشیدن سیگار، مصرف زیاد نمک، نداشتن تحرک کافی، تنش، چاقی و مصرف زیاد چربیهای اشباعشده است [
16]. عوامل خطر اصلاحشونده بیش از عوامل خطر اصلاحناپذیر مانند وراثت، سن، جنس و نژاد در ایجاد این بیماری نقش دارند [
2]. مطالعات نشان دادند که سواد سلامت یکی از عوامل مهم در ارتقای رفتارهای خودمراقبتی بیماران مبتلا به پرفشاری خون است [
17].
انجمن قلب آمریکا، آموزش سبک زندگی سالم را جزء اساسی در پیشگیری از این بیماری بیان کرده است [
2]. از طرفی مؤثرترین برنامههای آموزشی بر رویکردهای نظریهمحوری مبتنی است که از الگوهای تغییر رفتار ریشه گرفتهاند.
تئوری رفتار برنامهریزیشده (TPB) یکی از مدلهای شناختی اجتماعی تغییر رفتار است [
19 ،
18]. این تئوری را در سال 1998 آجرن و فیش بین مطرح کردند. آنها مهمترین عامل تعیینکننده رفتار را قصد فرد میدانند که سه سازه نگرش، هنجار انتزاعی و کنترل رفتار درکشده بر آن تأثیرگذار است [
21 ،
20]. نگرش کلی تمایل یا تنفر نسبت به یک رفتار مشخص است، هنجار ذهنی و باور شخص درباره اینکه او باید یا نباید به انجام رفتاری بپردازد و همچنین کنترل رفتار درکشده مشخص میکند، چقدر شخص مطابق با رفتار وضعشده عمل مینماید. همچنین قصد رفتار شامل تفکر برای انجام یک رفتار است و یک شاخص ابتدایی از رفتار را تشکیل می دهد [
22]. تأثیر تئوری بر پیشگیری از رفتارهای مرتبط با تعدادی از بیماریهای غیرواگیر در مطالعاتی مانند: پیشبینی عوامل مؤثر بر رفتار تغذیهای مرتبط با بیماری قلبی و عروقی [
23]، همچنین مداخله آموزشی مبتنی بر نظریه رفتار برنامهریزیشده و تأثیر آن بر رفتارهای خودمراقبتی در بیماران مبتلا به پیش پرفشاری خون [
24] و مطالعات دیگر [
25] ثابت شده است.
بنابراین، مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر مداخله آموزشی مبتنی بر تئوری رفتار برنامهریزیشده در ارتقاء رفتار خودمراقبتی بیماران پرفشاری خون مراجعهکننده به مراکز بهداشتی منتخب شهر رشت انجام شد تا در صورت تأیید تأثیر مثبت آن، از این تئوری در برنامههای آموزشی سطوح گوناگون پیشگیری از فشار خون بالا استفاده شود.
مواد و روشها
این پژوهش یک مطالعه نیمهتجربی و از نوع مطالعات کارآزمایی بالینی بود؛ حجم نمونه در این مطالعه با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه بر اساس میانگین دو گروه غیروابسته، با توجه به مقادیر بهدستآمده در معادلات مشابه برای هر گروه 75 نفر تعیین شد. افراد به روش سهمیهای در سه خانه بهداشت و در هر خانه بهداشت به شکل تصادفی ساده از میان جامعه پژوهشی که بیماران پرفشاری خون مراجعهکننده به مراکز بهداشتی ـ شهری روستایی شماره 13 و 14 رشت انتخاب شدند.
برای بررسی همسان بودن گروههای آزمایش و کنترل از آزمون تی مستقل استفاده شد. معیارهای ورود شامل اخذ رضایت آگاهانه برای شرکت در مطالعه (البته محرمانه بودن اطلاعات یادآوری شد)، ابتلا به فشار خون بالا، مصرف حداقل یک سال داروی پرفشاری خون و در نهایت داشتن پرونده بهداشتی در خانه بهداشت مد نظر مطالعه بود؛ افراد در صورت تمایل در هر زمان میتوانستند از مطالعه خارج شوند. ابتلا همزمان به چند بیماری و غیبت بیش از یک جلسه در کلاسهای آموزشی نیز از جمله معیارهای خروج از مطالعه بود.
ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه محققساخته چند قسمتی است که در قسمت اول سؤالات جمعیتشناختی مانند سن، جنس، شغل، وضعیت تأهل و تحصیلات، سابقه استعمال دخانیات و ابتلا به فشار خون و ... مطرح میشود. قسمت دوم به سؤالات مربوط به فعالیت جسمانی با پرسشنامه استاندارد GPAC باتعداد 16 سؤال اختصاص دارد که نحوه امتیازدهی با بررسی میزان فعالیتهای جسمانی در کار (بُعد شدید و متوسط)، فعالیتهای جابهجایی و سفر، فعالیتهای اوقات فراغت (بُعد شدید و متوسط) و میزان فعالیتهای نشسته بر حسب دقیقه و تعداد روزهای هفته محاسبه شد. سؤالات مربوط به عملکرد تغذیهای بیماران با استفاده از پرسشنامه استاندارد FFQ شامل لیستی از اقلام غذایی که در آن هر ماده غذایی با یک اندازه استاندارد است، ارزیابی شد. دریافت مواد غذایی به صورت روزانه، هفتگی و ماهانه سؤال شد و به روز تبدیل گردید و در نهایت دریافت مواد غذایی به صورت واحد مصرفی در روز براساس 8 گروه غذایی اصلی DASH گزارش شد.
قسمت بعد سؤالات مربوط به تئوری رفتار برنامهریزیشده در پنج حیطه نگرش (4 سؤال)، هنجارهای انتزاعی (5 سؤال)، کنترل رفتار درکشده (3 سؤال)، قصد رفتاری (4 سؤال) و مرتبط با بیماری فشار خون بود. برای سؤالات تئوری از مقیاس لیکرتی که در بعد نگرش به صورت پنج گزینهای (کاملاً موافقم، موافقم، نمیدانم، مخالفم و کاملاً مخالفم) و دامنه نمرات از 4 تا 20 بود، سازه هنجار ذهنی با پنج سؤال و هر سؤال با پنج گزینه (کاملاً موافقم، موافقم، نه موافق ـ نه مخالفم، مخالفم و کاملاً مخالفم) و با دامنه نمرات 5 تا 25 بود. سازه کنترل رفتار درکشده با سه سؤال که دو سؤال با گزینههای (کاملاً موافقم، موافقم، نه موافق ـ نه مخالفم، مخالفم و کاملاً مخالفم) با دامنه نمرات 2 تا 10 و سؤال سوم با پنج گزینه (کاملاً، زیاد، کم، خیلی کم، اصلاً) با دامنه نمره 1 تا 5 بود. سازه قصد رفتاری با چهار سؤال که سه سؤال با گزینههای (کاملاً درست، تاحدی درست، نمیدانم، درست نیست، اصلاً درست نیست) با دامنه نمرات 3 تا 15 و یک سؤال با گزینههای (همیشه، اکثر اوقات، نیمی از اوقات، بعضی اوقات، هرگز) با دامنه نمره 1 تا 5 بود.
سؤالات مربوط به متغیرهای تئوری رفتار برنامهریزیشده طبق دستورالعمل آیزین و فیش بین [
20 ،
19] طراحی شد و برای انجام روایی در اختیار 10 نفر از استادان رشتههای مرتبط مانند آموزش بهداشت (4 نفر)، پرستاری (3 نفر) و بهداشت جامعه (3 نفر) در دانشگاه علوم پزشکی قرار گرفته و CVR 90 درصد و CVI برابر 94 درصد به دست آمد. برای بررسی پایایی آن، پایلوتی روی بیست نفر از بیماران پرفشاری خون مراجعهکننده انجام و ضریب آلفای کرونباخ 0/71 به دست آمد. هر دو گروه پرسشنامهها را قبل از مداخله آموزشی و در شهریور ماه سال 1393 تکمیل کردند و مداخله آموزشی بر اساس تئوری رفتار برنامهریزیشده برای گروه آموزش، طی جلسات در آبان ماه انجام شد. 2/5 ماه بعد از مداخله آموزشی، در دی ماه سال 1393، هر دو گروه مجدداً پرسشنامهها را تکمیل کردند. محقق فشار خون بیماران را با فشار سنج دستی AIPK-2قبل و بعد از مداخله آموزشی کنترل کرد. پیش از برگزاری جلسات آموزشی محتوای آموزشی مناسب به شکلی که توضیح میدهیم، تهیه شد. با توجه به نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل مرحله پیشآزمون، میانگین سازهها و تعیین سازههای پیشگوییکننده طرح (سازه کنترل رفتار درکشده و نگرش نسبت به رفتار) سه جلسه 45 دقیقهای تا یک ساعته برای برنامههای آموزشی در سالن انتظار خانههای بهداشت تدوین شد.
طی جلسه اول پژوهشگر اهداف رفتاری و عناوین اصلی را به صورت اجمالی بیان کرد و ضمن ارائه اطلاعات درباره مطالعه حاضر و ارائه نتایج حاصل از مرحله پیشآزمون و آمادهسازی افراد برای مشارکت فعال در پژوهش، درباره پمفلت آموزشی و استفاده از پاورپوینت توضیحاتی ارائه داد. این توضیحات با روش سخنرانی و تأکید بر سازه نگرش و کنترل رفتار درکشده مطالب لازم درباره تعریف بیماری، علایم آن، عوامل خطر مرتبط آن مانند سن، ارث، وزن بالا و ... بود. همچنین درباره اجرای دستورات پزشک و پرسنل بهداشتی و انجام مراقبتهای روتین و مصرف دارو تأکید شد. بیماران نیز در بحث شرکت کرده و با تبادل نظر و ایفای نقش و شرکت در بحث گروهی تجاربی به آنها منتقل شد. طی جلسه دوم با روش سخنرانی و مشارکت افراد در بحث گروهی و نیز بارش افکار، با تأکید بر سازه کنترل رفتار درکشده، هدف رفتاری خودمراقبتی به اهداف رفتاری کوچکتر تقسیم شد. با توجه به آگاهی ذهنی بهدستآمده از مطالب ارائهشده در جلسه اول، محتوای آموزشی بر اساس اهداف و از جزوه و برنامه آموزشی تهیه گردید و با تأکید بر پرسشنامه GPAC و انجام فعالیت ورزشی مجاز مانند: ورزشهای ایزومتریک، قدم زدن، دویدن آهسته و دوچرخه سواری؛ نیاز به کنترل وزن و پیشگیری از چاقی، اهمیت اندازهگیری و ثبت میزان فشار خون، توضیحات لازم درباره اهمیت تحرک در بیماران و انجام فعالیتهای جسمانی ارائه شد. این توضیحات با استفاده از پروژکتور، لپتاپ، پاورپوینت، وایت بورد، پمفلت و سی دی آموزشی بود.
در جلسه سوم با استفاده از پاورپوینت، پمفلت و پوستر آموزشی درباره مصرف گروههای غذایی مناسب برای بیماران پرفشاری خون با استفاده از رژیم DASH (رژیم غذایی کاهنده فشار خون) تعداد واحدهای مورد نیاز این رژیم در هشت گروه غذایی با تأکید بر ایجاد نگرش مطلوب با پیامد مثبت استفاده از رژیم غذایی DASH آموزش داده شد و برای تقویت قصد رفتاری و رعایت رفتار خودمراقبتی مناسب از روش بحث گروهی و بارش افکار استفاده شد. افراد قول دادند در انجام و رعایت رفتارهای مطلوب کوشا باشند. لازم به ذکر است در برگزاری جلسات آموزشی از ابزارهای پژوهشی مانند پروژکتور، لپتاپ، پاورپوینت آموزشی، وایت برد، ماژیک، پمفلت و سی دی آموزشی استفاده شد. بدیهی است برای گروه کنترل هیچ مداخله آموزشی به عمل نیامد. 2/5 ماه پس از انجام مداخلات آموزشی پرسشنامهها مجدداً توزیع شد و پس از جمعآوری اطلاعات و ورود دادهها تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه ۱۸و با تعیین سطح معنیداری (P<0/05) و با استفاده از آزمونهای توصیفی و استنباطی انجام شد.
نتایج
برای تجزیه و تحلیل دادهها و مقایسه آن با مرحله قبل از مداخله از آزمونهای کولموگروف اسمیرنف یک و دو نمونهای، تی مستقل، تی زوجی، ویلکاکسون و من ویتنی یو استفاده شد. نتایج مربوط به دادههای جمعیتشناختی طبق
جدول شماره 1 نشان داد که میانگین سنی افراد شرکتکننده 56/08 سال بود.
اکثر شرکتکنندگان در پژوهش زن و شغل آنها خانهدار و متأهل بودند و یک سوم افراد به طور مرتب برای کنترل وزن مراجعه میکردند. اکثر افراد تحت پوشش قرصهای فشار خون خود را به موقع مصرف میکردند. در مقابل، اکثر بیماران از هیچگونه تمرین آرامسازی در زمان بروز استرس استفاده نمیکردند. انجام آزمون آماری پس از مداخله آموزشی با توجه به 05/ P<0تفاوت آماری معنیداری بین گروه آزمایش و کنترل در همه سازههای تئوری رفتار برنامهریزیشده طبق جدولهای شماره
3،
4،
5 و
6 نشان داد.
نتایج آزمون پس از انجام مداخله آموزشی از نظر فعالیت جسمانی درگروه آزمایش، تفاوت معنیداری را در قسمتهای فعالیت کلی جسمانی، فعالیت جسمانی در زمان کار و فعالیت جسمانی نشسته نشان داد و این تفاوت از نظر آماری در قسمتهای فعالیت جسمانی، اوقات فراغت، و جابهجایی و سفر معنیدار نبود. همچنین نتایج آزمون پس از انجام مداخله آموزشی با الگوی غذایی DASH در گروه مداخله پس از 2/5 ماه نشان داد که گروههای غذایی لبنیات کمچرب، چربیها و روغنهای غیراشباع، نان و غلات، گوشت، میوه، حبوبات و مغزهای گیاهی به طور معنیداری افزایش یافته. لازم به ذکر است که میزان مصرف گوشت علیالرغم افزایش، در محدوده نرمال رژیم DASH قرار داشت. در گروه کنترل، دریافت گروههای غذایی لبنیات و چربی و گروه مواد غذایی شیرین به طور معنیداری افزایش یافت. دریافت سبزی به طور معنیداری نسبت به ابتدای مطالعه کاهش یافته بود. طبق
جدول شماره 7 با توجه به اینکه هدف محقق طی انجام پژوهش این بوده که نتایج ارتقاء رفتارهای خودمراقبتی را در کنترل فشار خون ارزیابی کند، فشار خون بیماران را خودش با دستگاه فشارسنج دستی اندازهگیری کرد. نتایج نشان داد که دو گروه قبل از انجام مداخله از نظر آماری تفاوت معنیداری با هم نداشتند و پس از انجام مداخله آموزشی، نتیجه تفاوت آماری معنیدار تأثیر آموزش را در گروه آزمایش نشان داد؛ در حالی که این وضعیت در گروه کنترل مشاهده نشد.
بحث و نتیجهگیری
این مطالعه با استفاده از تئوری رفتار برنامهریزیشده و مداخله آموزشی مبتنی بر متغیرهای این تئوری و ارزیابی اولیه از بیماران پرفشاری خون مراجعهکننده به مراکز بهداشتی شهر رشت انجام شد. در پایان مطالعه تأثیر مداخله آموزشی مبتنی بر این تئوری بر ارتقاء رفتارهای خودمراقبتی این گروه از بیماران دیده شد. این نتایج با مطالعه ضاربان و همکاران [
24] همسو است. همچنین نتایج نشان داد که آموزش بر اساس این تئوری باعث ارتقاء میانگین نمره سازه نگرش در گروه مداخله شده که با مطالعه شریفیراد و همکاران درباره رفتار مصرف فستفود در دانشآموزان و نیز مطالعه ژانگ و همکاران [
26] و پاکپور حاجیآقا و همکاران [
19] در این زمینه همسو است.
همچنین میانگین نمره سازه هنجار ذهنی به طرز معنیداری در گروه آزمایش افزایش یافته، در حالی که در گروه کنترل این نتیجه صدق نکرد که علت آن نبود آموزش در این گروه است. نتایج حاصل با یافتههای مطالعه شریفیراد و همکاران [
27] که توانستند تأثیر آموزش را در تغییر معنیدار هنجارهای انتزاعی در گروه آزمایش گزارش کنند، همسو و با مطالعه احمدی طباطبایی و همکاران [
18] که به کاهش معنیدار هنجارهای ذهنی پس از انجام مداخله دست یافتند، همسو نیست.
میانگین سازه سوم کنترل رفتاری درکشده افزایش یافت که از نظر آماری معنیدار است و با مطالعه رضابیگی داورانی و همکاران [
23] که نشان دادند سازه کنترل رفتار درکشده پیشگوی قوی برای قصد رفتار است، همسو بوده اما در گروه کنترل این نتیجه به دلیل انجام ندادن برنامه آموزشی صدق نکرد و میانگین نمره از نظر آماری معنیدار نبود. بنابراین در گروه آزمایش پس از تقویت این سازه، انتظار افزایش قصد رفتار و انجام رفتار خودمراقبتی وجود داشت. در این راستا مطالعه حاضر با مطالعه حسینی و همکاران [
28] و نیز مطالعه آقاملایی و همکاران [
29] همسو است. میانگین سازه قصد رفتاری که به دنبال آن رفتار اتفاق میافتد، در این مطالعه ارتقا یافت و از نظر آماری معنیدار بود که با مطالعه بشریان و همکاران [
30] و مطالعه پاروت و همکاران که در آن افزایش قصد رفتاری دانشجویان معنیدار دیده شده بود [
31] همخوان است. در مجموع از نظر نویسنده با توجه به نتایج مطالعه تأثیر مداخله آموزشی بر قصد رفتاری که منتج به کاهش میانگین فشار خون در گروه آزمایش شد، ملاحظه میشود و با مطالعه حسینی و همکاران [
32] که نشان دادند میانگین فشار خون سیستولیک و دیاستولیک بعد از مداخله آموزشی در گروه آزمایش به طور چشمگیری کاهش یافت، همسو است.
هدف از انجام پژوهش ارتقای رفتار خودمراقبتی در بیماران پرفشاری خون بوده و در این راستا از اهداف رفتاری کوچکتر مانند: انجام فعالیت جسمانی و استفاده از رژیم غذایی DASH و مصرف صحیح داروهای پرفشاری خون استفاده شد و نتایج نشان داد که با مداخلات آموزشی بر سازههای تئوری رفتار برنامهریزیشده، میتوان به افراد در اتخاذ و انجام رفتارهای خودمراقبتی کمک کرد که البته برای به دست آمدن این نتایج در گروههای دیگر لازم است به شرایط فرهنگی و اجتماعی آنان توجه شود.
محدودیتها و پیشنهادات
از محدودیتهای طرح وجود نداشتن فضای فیزیکی مناسب برای اجرای برنامههای آموزشی بود. پیشنهاد میشود تأثیر مدلهای دیگر آموزش بهداشت برای کنترل فشار خون بررسی و اثربخشی آن با مدل تئوری رفتار برنامهریزیشده مقایسه شود. همچنین تشکیل گروههایی از بیماران در مراکز دولتی مرتبط با بیماران پرفشاری خون و مطالعه روی نقش این گروه درخودمراقبتی و کنترل بیماران پرفشاری خون در مطالعات بعدی پیشنهاد میشود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مقاله در کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علوم پزشکی گیلان با شناسه 4930231618 تایید شده است. همچنین این مقاله از نوع مطالعات کارآزمایی بالینی بوده که با کد IRCT (N12016011622984) به ثبت رسیده است. تماما در این مقاله رعایت شده است. شرکت کنندگان اجازه داشتند هر زمان که مایل بودند از پژوهش خارج شوند. همچنین همه شرکت کنندگان در جریان روند پژوهش بودند. اطلاعات آن ها محرمانه نگه داشته شد.
حامی مالی
معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی گیلان از این پژوهش حمایت مالی کرده است (کد: 4930231618).
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در طراحی، اجرا و نگارش همه بخشهای پژوهش حاضر مشارکت داشتهاند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
بدینوسیله از معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی گیلان برای حمایت مالی پژوهش، استادان محترم دانشکده بهداشت، همکاران مراکز بهداشت، تمام بیماران شرکتکننده و نیز افرادی که به نوعی در این پژوهش همکاری کردند، کمال تشکر و قدردانی به عمل میآید.