Research code: شماره: 98050514
Ethics code: (IR.GUMS.RES.1398.250)
1- کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایران.
2- گروه روانشناسی،دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان،ایران.
3- مرکز تحقیقات بیماریهای التهابی ریه، گروه داخلی، بیمارستان رازی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایران.
4- معاونت تحقیقات و فناوری، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایران.
5- گروه اخلاق پزشکی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایران. ، kd388@yahoo.com
چکیده: (1642 مشاهده)
زمینه: یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار در شرایط مادران نخستزا، ترس از زایمان است و ممکن است عواملی همچون اجتناب تجربهای، همجوشی شناختی و دشواری تنظیم هیجان در بروز و یا تشدید آن تأثیرگذار باشد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط بین اجتناب تجربهای، همجوشی شناختی و دشواری تنظیم هیجان با ترس از زایمان زنان نخستزا در شهر رشت انجام شد.
روشها: در این مطالعه تحلیلی ـ مقطعی، 300 نفر از زنان باردار نخستزای شهر رشت به روش نمونهگیری تصادفی ساده وارد مطالعه شدند. ابزار مطالعه شامل فرم اطلاعات جمعیتشناختی، پرسشنامه اجتناب تجربهای (AAQ-II)، دشواری تنظیم هیجان (DERS)، همجوشی شناختی (CFQ) و ترس از زایمان (CAQ) بود. روش نمونهگیری تصادفی ساده بود. از مهرماه سال 1398 تا مهر ماه 1399 شهر رشت بود، تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار Spss نسخه 16 و از شاخصهای آماری توصیفی (فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحراف معیار)، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره به شیوه گامبهگام استفاده شد. سطح معنیداری 0/05 در نظرگرفته شد.
یافتهها: یافتههای این مطالعه نشان داد که اجتناب تجربهای، همجوشی شناختی و دشواری تنظیم هیجان به صورت کلی با ترس از زایمان رابطه مثبت و معنیداری دارند (P>0/05) و از بین متغیرهای مذکور فقط همجوشی شناختی و اجتناب تجربهای طی دو گام توان پیشبینی ترس از زایمان مادران نخستزا را داشتند.
نتیجهگیری: با توجه به اینکه نمره ترس از زایمان زنان نخستزا در سطح بالایی بود و همچنین ارتباط معناداری بین متغیرهای پژوهش وجود داشت در نتیجه میتوان با حمایت بیشتر زنانی که مستعد ترس از زایمان هستند و برگزاری کلاسهای روانشناسی و کنترل هیجان، مانع از ایجاد مشکلات بیشتر شد.
مقاله مروری:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
عمومى دریافت: 1400/2/15 | پذیرش: 1400/3/16 | انتشار: 1400/4/10