مقدمه
ﮐﺒﺪ ﺑﻪﻋﻨﻮان ﺑﺰرگترین اﻧﺪام داﺧﻠﯽ ﺑﺪن ﻧﻘﺶ ﻣﻬﻤﯽ در بسیاری از ﻓﺮایندﻫـﺎی فیزیولوژیکی داﺷـﺘﻪ و ﺑﻪ اﻧﻮاع ﻣﺨﺘﻠﻔﯽ از ﺳﻤﻮم و میکروبﻫﺎ ﺣﺴﺎس و در ﻣﻘﺎﺑــﻞ آنها آسیبپذیر اﺳــﺖ [
1]. ﻫﻤﭽﻨـﯿﻦ ﻣﺤــﻞ ﻣﺘﺎﺑﻮﻟﯿﺴﻢ بیشتر داروﻫـﺎ و ﺳـﻤﻮم در ﮐﺒـﺪ است. بسیاری از ﺳﻤﻮم یا داروﻫـﺎ ﺗﻮﺳـﻂ سیتوﮐﺮوم پی450 ﻣﺘﺎﺑولیزه ﺷﺪه و ﺑﺎﻋﺚ ﺗﻮلید رادیکالﻫﺎی آزاد ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ. اﮔﺮ ﻣﻘﺪار ایﻦ رادیﮑﺎلﻫﺎ ﺑﯿﺸـﺘﺮ از ﻇﺮﻓﯿـﺖ آﻧﺘﯽاﮐﺴﯿﺪاﻧﯽ ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﻮﺟﺐ آﺳﯿﺐ ﺑﻪ ﺑﯿﻮﻣﻮﻟﮑﻮلﻫﺎیﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻟﯿﭙﯿﺪﻫﺎی ﻏﺸﺎی ﺳﻠﻮلﻫـﺎی ﮐﺒـﺪی ﻣـﯽﺷـﻮﻧﺪ. رادیکالهای آزاد ﻣﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺑﺎ اﺗﺼﺎل ﺑﻪ ﭘﺮوﺗﺌﯿﻦﻫﺎ و ﺣﺘﯽ دیاِناِی، آﺳﯿﺐ ﮔﺴﺘﺮدهﺗﺮی به سلول وارد کنند [
2].
در یک مطالعه که بر روی بیماران مبتلابه آسیبهای کبدی در اسپانیا انجام شد، عوامل مختلفی در ایجاد آن نقش داشتند. با ارتقای تکنیکهای جراحی و درمانهای ایمونولوژیک، پیوند کبد بهعنوان یک روش درمانی اثباتشده در نارساییهای حاد و مزمن کبدی استفاده میشود [
3 ,4 ,5, 6]. بااینحال، پیوند کبد با محدودیتهایی مانند کمبود اهداکننده مناسب، هزینه بالا و عوارض بعد از جراحی همراه است [
7, 8, 9, 10]. باوجوداین، یافتن روشهای جایگزین ضروری بهنظر میرسد.
سلولهای بنیادی، سلولهایی با قابلیت تکثیر و بازسازی جمعیتهای سلولی دیگر هستند [
11]. این سلولها را میتوان از منابع متفاوت جنینی و بالغ همانند خون بندناف استخراج کرد. استفاده مستقیم از سلولهای بنیادی مزانشیمی در داخل بدن درراستای درمان با محدودیتهایی همراه است که ازجمله آنها میتوان به تحریک سیستم ایمنی و وقوع پاسخ ایمنی اشاره کرد [
12].
مطالعات مختلف بر روی فاکتورهای ترشحشده از سلولهای بنیادی نشان داد این فاکتورها ممکن است به تنهایی و بدون حضور خود سلولهای بنیادی در شرایط مختلف آسیب بافت یا اندام، سبب ترمیم بافت شوند. فاکتورهای ترشحشده با عنوان میکرووزیکول، سکروتوم یا اگزوزوم معرفی میشوند [
13]. ازهمینرو، پژوهشهای انجامشده در این عرصه عمدتاً سعی در استفاده از محصولاتی دارند که شامل فاکتورهای سلولهای بنیادی و فاقد خود سلولها باشند تا شامل محدودیتهای فوق نشوند. ازجمله این محصولات میتوان به محیط کشت شرایطیشده اشاره کرد.
فاکتورهای ترشحشده از سلولهای بنیادی میتوانند در محیطی که سلولهای بنیادی کشت شدند، شناسایی شوند که به این محیط، محیط کاندیشنال (محیط کشت شرطیشده)، کاندیشن مدیوم میگویند. محیط کاندیشنال اثر آنتیاکسیدانی و حاوی فاکتورهای رشد متفاوت و سیتوکینها دارد که بهوسیله انواع سلولهای بنیادی ترشح میشوند [
13 ,14, 15]. تولید، فریز، بستهبندی و قابلیت انتقال از مزایای این محیط است. به همین دلیل، از محیط کاندیشنال برای تولید دارو استفاده میشود و همچنین نیاز به حفاظت ویژه مانند آنچه درباره سلولهای بنیادی باید رعایت کرد را ندارد [
14]. از مزایای دیگر آن، استفاده بدون جداسازی سلولهای بنیادی از بیمار است.
در این پژوهش، هدف بررسی اثر محیط کاندیشنال بر آسیب ناشی از تتراکلرید کربن است. تتراکلرید کربن یک سم قوی است و در مدلهای حیوانی آسیب کبدی ناشی از تتراکلرید کربن بهطور گستردهای برای ارزیابی پتانسیل دارو یا غذا برای محافظت در برابر سمیت کبدی استفاده میشود. تتراکلرید کربن با تولید رادیکالهای آزاد، با مولکولهای مختلف مانند اسید آمینه، نوکلئوتیدها، اسیدهای چرب، پروتئینها، اسید نوکلئیک و لیپید واکنش نشان میدهد و باعث تخریب شدید فرایند سلولی میشود.
سیستم سیتوکروم پی450 باعث متابولیسم تتراکلرید کربن به رادیکال تریکلرو متیل واکنشپذیر میشود که میتواند با اکسیژن واکنش نشان دهد و رادیکال تریکلرومتیل پراکسیل را تشکیل دهد و سپس به لیپیدها یا پروتئینها حمله کند. این واکنش میتواند پراکسیداسیون لیپید را آغاز کند و باعث آسیب به بافت کبد شود. رادیکـالهـای آزاد باعـث تجمـع و افزایش مالوندیآلدئید شده کــه یکــی از محصــولات نهــایی پراکسیداسیون لیپیدهاست و این امر درنهایت، سبب غیـرفعال شدن آنزیمهای آنتیاکسـیدانی سـوپر اکسـید دیسـموتاز، کاتــالاز و گلوتــاتیون پراکســیداز میشود و همچنین باعث کاهش ظرفیت تام آنتیاکسیدانی میشود [
16]. ازاینرو، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بهبود بخشی محیط کشت حاصل از سلولهای بنیادی بندناف بر آسیب کبدی ناشی از تزریق تتراکلرید کربن انجام شده است.
روشها
روششناسی تحقیق
مطالعه موردنظر در 2 بخش انجام شد. بخش اول مربوط به تولید و تهیه محیط کشت شرایطیشده که در این مطالعه از مرکز تحقیقات بیوتکنولوژی دانشگاه آزاد واحد تبریز تهیه شد. بخش دوم مربوط به تأثیر این محیط بر ظرفیت تام آنتیاکسیدانی پلاسما و مالوندیآلدئید است [
17] که با استفاده از تحلیل واریانس یکطرفه و نرمافزار SPSS نسخه بررسی شد.
روش کار مراحل کشت سلولی
مرکز تحقیقات بیوتکنولوژی دانشگاه آزاد تبریز این مرحله را انجام داد. در ادامه مطالعات زهری و همکاران بهطور خلاصه بیان میشود. برای تهیه بندناف موردنیاز آمادهسازی کاندیشن مدیوم ابتدا مراحل زیر طی میشود:
1. بندناف جنین بهدنیاآمده با روش سزارین تحت شرایط استریل و داخل سرم فیزیولوژی از بیمارستان تهیه میشود.
2. بندناف داخل الکل 70 درصد شستوشو داده میشود.
3. بندناف زیر هود به تکههای کوچک 5mm2 خرد شده و توسط بافر PBS و سپس داخل HBSS شستوشو داده میشود [
18, 19]. قسمت اعظم بندناف را بافت همبند موکوسی به نام ژله وارتون تشکیل میدهد.
مراحل کشت سلول
محیط کشت مورداستفاده در این مطالعه محیط کشت سرم جنین گاوی، DMEM با گلوکز کم و پن استرپ (0/25 درصد) و FBS/DMEM است که بهصورت محلول بوده و از شرکت Gibco تهیه شده است. این محیط حاوی ال-گلوتامین و فاقد بیکربنات سدیم است [
19, 20].
سرم جنینگاوی
سرم جنینگاوی به منظور تأمین فاکتورهای رشد، هورمونها و میتوژنهای موردنیاز سلولها استفاده میشود. بدون وجود این فاکتورهای رشد، سلولها قادر به رشد و تکثیر نخواهند بود. میزان استاندارد سرم جنین گاوی استفادهشده برای تحریک رشد سلولها 10 درصد حجمی/حجمی (V/V) در محیط کشت است. قبل از اضافه شدن سرم به محیط کشت، کمپلمان سرم باید غیرفعال شود. بدین منظور استوک سرم خریداری شده قبل از استفاده 30 دقیقه در بنماری با دمای 56 تا 60 درجه سانتیگراد قرار داده میشود. غیرفعال کردن کمپلمان میتواند خطر آلودگیهای ویروسی را کاهش دهد، زیرا بعضی از ویروسها در اثر افزایش دما غیرفعال میشوند[
21].
رشد و تکثیر سلولهای مزانشیمی از قطعات بافتی ژله وارتون بند ناف انسانی
قطعات ژله وارتون بعد از جداسازی از بندناف به فلاسک T25 حاوی محیط کشت کامل منتقل میشوند و هر روز با میکروسکوپ مطالعه میشوند. بعد از گذشت 3 روز، محیط سلولها تعویض شده و به آنها 3 میلیلیتر محیط کشت کامل افزوده میشود. بعد از حدود 1 هفته، در بافتها حرکت و لغزشی مشاهده نشده و این ثابت شدن بافتها در کف فلاسک، از رشد و تکثیر سلولها در کنار بافت حکایت میکند. در روز ششم، در اطراف بافت ژله وارتون اولین سلولهای تکثیرشده مشاهده میشوند.
تعویض محیط سلولهای مزانشیمی ژله وارتون بندناف انسانی
ابتدا محیط فعلی موجود در فلاسک را با استفاده از پیپت پاستور استریل خارج و به کمک سرنگ، 4 میلیلیتر از DMEM و 1 میلیلیتر از سرم جنینگاوی را برداشته و به کمک فیلتر به داخل فلاسک منتقل شد. سپس 1 درصد حجم کل آنتیبیوتیک پن استرپ به فلاسک افزوده و فلاسک در انکوباتور 37 درجه سانتیگراد با رطوبت 96 درصد و CO2 5 درصد قرار میگیرد [
22].
پاساژ سلولهای مزانشیمی ژله وارتون بندناف انسانی
زمانی که تراکم سلولی در فلاسک T25 به بیشتر از حدود 70 درصد فضای کف فلاسک رسید، پاساژ سلولی انجام میشود. ابتدا محیط فعلی دور ریختهشده و با 2/5 میلیلیتر سرم جنینگاوی 30 ثانیه شستوشو داده میشود. جداسازی سلولها از کف فلاسک با استفاده از 2 میلیلیتر آنزیم تریپسین و 3 دقیقه انکوباسیون انجام میشود. پس از جداسازی کامل سلولها، تریپسین با استفاده از محیط DMEM حاوی 10 درصد سرم جنینگاوی به حجم 4 میلیلیتر رسانده شد تا خنثی شود.
محلول حاوی سلول با استفاده از پیپت پاستور به یک فالکون 15 میلیلیتری استریل منتقل و 5 دقیقه در دور 1500 سانتریفیوژ میشود. پس از خارج کردن محیط رویی، رسوب سلولی توسط محیط DMEM بهطور کامل سوسپانسیون شده و بهطور مساوی به 2 فلاسک T25 انتقال داده میشود. فلاسکها در دمای 37 درجه سانتیگراد با رطوبت 96 درصد و CO2 5 درصد نگهداری میشوند. فلاسکهای حاوی سلول ژله وارتون روزانه بررسی شده و هر 3 روز 1 بار محیط آنها تعویض میشود [
22].
تهیه محیط کشت شرایطیشده سلولهای بنیادی ژله وارتون
طبق مطالعات انجامشده بهمنظور جمعآوری محیط کاندیشنال سلولهای بنیادی ژله وارتون، زمانی که سلولهای بنیادی ژله وارتون کشت داده شد، به پاساژ دوم رسیدند، سلولها را پاساژ داده و به داخل یک فلاسک کشت منتقل میشود. پس از چسبیدن سلولها به کف فلاسک کشت، محیط رویی کشت دور ریخته میشود و سلولهای چسبیده به کف فلاسک را بار دیگر و هر بار با 1 میلیلیتر سرم جنینگاوی شستوشو داده میشود. سپس حدود 1/5 تا 2 میلیلیتر محیط DMEM تازه فاقد سرم، روی سلولها ریخته و مجدداً فلاسکها به انکوباتور منتقل میشود.
پس از گذشت 72 ساعت محیط رویی سلولها جمعآوری و در لوله فالکون ریخته شده و 5 دقیقه با دور 2000 در دقیقه سانتریفیوژ میشود، بعد محیط کاندیشنال برای جلوگیری از حضور هرگونه سلول مرده یا قطعات سلولی با فیلتر سرنگی 0/22 میکرومتر فیلتر شده، محیط در لوله فالکون الیکوت شده و جهت نگهداری به فریزر 80- منتقل میشود [
19،
20،
23].
شمارش تعداد سلولها
بعد از اضافه کردن تریپسین و جدا کردن سلولها، آنها را به فالکون منتقل کرده و سانتریفیوژ انجام میشود، سپس محیط بالایی را حذف و 1 میلیلیتر محیط کامل روی سلولها ریخته میشود و به آرامی پیپتاژ انجام میشود. در مرحله بعد، مقدار 10 میکرولیتر سوسپانسیون سلولی روی لام هموسایتومتری و لامل سنگی مخصوص لام روی سلولها قرار داده میشود. در این حالت حجم محیط قرار گرفته بین لام و لامل سنگی 0/1 میکرولیتر است.
بنابراین بعد از شمارش سلولهای موجود در هریک از 16 خانه بزرگ از لام، تعداد نهایی در عدد 10 هزار ضرب میشود. درنتیجه، تعداد کل سلولهای موجود در 1 میلیلیتر از سوسپانسیون سلولی به دست میآید. برای تفاوت گذاشتن بین سلولهای مرده و زنده، نمونه معمولاً در یک رنگ خاص مانند تریپان بلو حل میشود. (این روش رنگآمیزی به نام رنگآمیزی حذف با رنگ شناخته شده که با استفاده از 1 رنگ 2 ظرفیتی که از غشای سلولهای مرده میگذرد و آنها را آبی میکند، شناخته میشود)، درحالیکه سلولهای زنده این رنگ را جذب نمیکنند و درنتیجه، سلولهای زنده از مرده تفکیک میشوند. هنگامی که این نمونه در زیر میکروسکوپ مشاهده میشود، سلولهای مرده مانند نقطههای تاریک نمایان میشوند [
19].
مراحل ایجاد آسیب و تزریق محیط کشت
در این مطالعه از 21 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار بالغ که از مرکز پرورش حیوانات آزمایشگاهی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز تهیه شده بودند، استفاده شد. موشها در قفسهای تمیز و تحت شرایط نرمال در دمای 22 تا 23 درجه و سیکل روشنایی طبیعی 12 ساعته و دسترسی آزاد به آب و غذا نگهداری شدند. موشها بهصورت تصادفی به 3 گروه 7 تایی گروه کنترل، گروه آزمایش A (دریافت تتراکلرید کربن) و گروه آزمایش B (دریافت تتراکلرید کربن و سلولهای بنیادی مزانشیمی انسانی) تقسیم شدند.
گروه کنترل بهصورت تک دُز 2 سیسی بر کیلوگرم، بهصورت داخل صفاقی، سالین نرمال دریافت کردند. گروه آزمایش A و گروه تیمار B بهروش داخل صفاقی تتراکلرید کربن با دُز 2 میلیلیتر بر کیلوگرم با نسبت 1:1 با روغـن زیتون دریافت کردند [
24, 25]. پس از گذشت 24 ساعت از تزریق تتراکلرید کربن، در 3 روز متوالی موشهای گروه B با تزریق کاندیشن مدیوم آزمایش شدند [
20]. تمام مراحل انجام این تحقیق با رعایت اصول اخلاقی حاکم بر حیوانات آزمایشگاهی در تحقیقات انجام شده است.
بعد از 48 ساعت از تزریق اول کاندیشن مدیوم و 24 ساعت از تزریق دوم کاندیشن مدیوم از همه موشها خونگیری انجام شد و شاخصهای استرس اکسیداتیو شامل ظرفیت تام آنتیاکسیدانی پلاسما با استفاده از روش FRAP و مالوندیآلدئید با روش TBARS توسط کیتهای تشخیصی ارزیابی شد.
تحلیل آماری
در مطالعه حاضر، مقادیر متغیرهای کمّی بهصورت «انحراف معیار±میانگین» نشان داده شد. جهت مقایسه میانگین متغیرهای بررسیشده بین گروهها از تحلیل واریانس یکطرفه استفاده شد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 25 تجزیهوتحلیل شد و سطح معناداری 0/05 درنظر گرفته شد. همچنین برای رسم نمودارها از نرمافزار GraphPad Prism نسخه 8/0/1 استفاده شد.
یافتهها
بررسی مقایسهای میزان ظرفیت تام آنتیاکسیدانی و مالوندیآلدئید در گروههای مطالعهشده
در نمونهگیری از تمام موشهای هر 3 گروه و تهیه نمونه سرمی، میزان ظرفیت تام آنتیاکسیدانی بهروش FRAP و مالوندیآلدئید با استفاده از روش TBARS توسط کیتهای تشخیصی اندازهگیری شد. همانطور که در
جدول شماره 1 و همچنین در
تصویر شماره 1 ارائه شده است، براساس تحلیل واریانس یکطرفه، بین گروههای مطالعهشده ازنظر ظرفیت تام آنتیاکسیدانی تفاوت آماری معناداری وجود نداشت (0/175=P)؛ نتیجه مشابهی برای مالوندیآلدئید نیز یافت شد (0/478=P) (
تصویر شماره 2).
بر این اساس، هیچ اختلاف آماری معناداری دیده نشد و درنتیجه، محیط کاندیشن مدیوم تأثیر معناداری بر درمان آسیب کبدی ناشی تزریق تتراکلرین کربن ندارد. باوجوداین، کمترین میزان ظرفیت تام آنتیاکسیدانی متعلق به گروه آزمایششده با تتراکلرید کربن (A) به میزان 0/46 میلیمول بر لیتر است. همچنین بیشترین میزان ظرفیت آنتیاکسیدانی تام در گروه تیمار شده با تتراکلرید کربن و سلولهای بنیادی مزانشیمی انسانی(B) به مقدار 0/65 میلیمول بر لیتر مشاهده شد. ازسویدیگر، کمترین میزان مالوندیآلدئید در گروه کنترل به مقدار 2/20 میکرومول بر لیتر و بیشترین میزان آن درگروه آزمایششده با تتراکلرید کربن (A) به مقدار 2/61 میکرومول بر لیتر بود.
بحث و نتیجهگیری
کربن تتراکلراید بهعنوان ماده شیمیایی بینابینی در صنایع کاربرد دارد. این ماده تحت تأثیر آنزیمهای سیتوکروم پی450 به محصولات سمی واکنشگر تری کلرومتیل تبدیل شده و بهعنوان سم محیطی، باعث آسیب بافتی، ازجمله آسیب کبدی از طریق استرس اکسیداتیو میشود [
25, 26]. همچنین تزریق تتراکلرید کربن موجب استرس اکسیداتیو و پراکسیداسیون لیپیدی میشود و به غشای هپاتوسیتها آسیب میرساند [
27].
ازآنجاکه اثرات آنتیاکسیدانی سلولهای بنیادی مزانشیمی انسانی در مطالعات قبلی تأیید شده است [
28]، مطالعه حاضر بهمنظور بررسی اثرات آن بر استرس اکسیداتیو ناشی از تتراکلرید کربن انجام شد. باتوجهبه نتایج مطالعه اوگالی و همکاران، سمیت ناشی از تتراکلرید کربن باعث کاهش قابل توجه ظرفیت تام آنتیاکسیدانی حیوانات در مقایسه با گروههای عادی میشود [
29]. ازآنجاکه استرس اکسیداتیو ناشی از تتراکلرید کربن ازطریق تولید گونههای اکسیژن فعال ایجاد میشود، بخشی از ظرفیت تام آنتیاکسیدان بافت برای مقابله با اکسیدهای ناشی از گونههای اکسیژن فعال استفاده میشود؛ بنابراین کاهش ظرفیت تام آنتیاکسیدانی در حیوانات آزمایششده با تتراکلرید کربن منطقی است [
30 ,31].
مالوندیآلدئید یکی از رایجترین نشانگرهای اکسیداتیو آسیب به بافتهاست [
32]. نتایج پژوهش این مطالعه همسو با مطالعات محمدعلیپور و همکاران [
33] و اوکدا و همکاران [
34]، سطح افزایش یافته مالوندیآلدئید را در گروه آزمایششده با تتراکلرید کربن نشان داد. گونههای فعال مانند گونههای اکسیژن فعال با حمله به پیوندهای 2 گانه در داخل اسیدهای چرب غیراشباع، رادیکالهای لیپیدی تولید میکنند.
در مرحله بعد، رادیکالهای لیپیدی به رادیکالهای پروکسی لیپیدی تبدیل میشوند. هیدروپراکسیدهای لیپیدی و سایر رادیکالهای لیپیدی در واکنش با دیگر اسیدهای چرب غیراشباع، هیدروپراکسیدهای لیپیدی ناپایداری هستند و به سرعت به مالوندیآلدئید و 4-هیدروکسی2-نونال تجزیه میشوند [
32]. باتوجهبه تأثیر تتراکلرید کربن در تولید گونههای اکسیژن فعال، سطح بالای مالوندیآلدئید طبیعی است. باتوجهبه اینکه مالوندیآلدئید محصول نهایی گونههای اکسیژن فعال است.در مطالعه جیانگ و همکاران [
35] گزارش شده که درمان با اگزوزومهای مشتقشده از سلولهای بنیادی مزانشیمی (hMSC-EX) در آسیب مزمن ناشی از تتراکلرید کربن، سطح مالوندیآلدئید را به سطح نرمال برمیگرداند.
باتوجهبه نقش آنزیمهای آنتیاکسیدانی در مقابله با گونههای اکسیژن فعال و همچنین نتایج بهدستآمده در مطالعه حاضر، میتوان نتیجه گرفت که درمان با سلولهای بنیادی مزانشیمی انسانی ممکن است استرس اکسیداتیو را با افزایش فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانی بهبود بخشد [
36]، اما زمان و فاصله طول درمان تأثیرگذار است.
استرس اکسیداتیو نقش کلیدی در ضایعات کبدی ناشی از تتراکلرید کربن ایفا میکند؛ بنابراین بهبود اکسیداتیو استرس میتواند این ضایعات را کاهش دهد. طبق مطالعه بهمنی و همکاران [
37] درمان با سلولهای بنیادی مزانشیمی انسانی ممکن است موجب بهبود شاخصهای آنتیاکسیدانی شود، اما باتوجهبه مطالعه حاضر، زمان تزریق و فاصله بین تزریقات، عاملی مؤثر بر معنادار بودن نتیجه و بهبود است.
مطالعه حاضر نشان میدهد تزریق سلولهای بنیادی مزانشیمی انسانی در زمان 24 ساعت پس از ایجاد آسیب کبدی، نتایج معناداری ایجاد نمیکند. باوجوداین، بیشترین میزان ظرفیت تام آنتیاکسیدانی در گروه آزمایششده با کاندیشن مدیوم مشاهده شد. همچنین کمترین میزان مالوندیآلدئید در گروه آزمایششده با تتراکلرید کربن به دست آمد. با افزایش زمان آزمایش یا افزایش تعداد سلولهایی که محیط رویی از آنها جمعآوری شده است، احتمال دارد نتایج متفاوتی حاصل شود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
تمام اصول «راهنمای اخلاقی پژوهش بر حیوانات» در مراحل اجرای این پژوهش با کد اخلاق IR.IAU.TABRIZ.REC.1400.115 رعایت شد.
حامی مالی
این پژوهش هیچگونه کمک مالی از سازمانهای دولتی، خصوصی و غیرانتفاعی دریافت نکرده است.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی، طراحی مطالعه و بازبینی نقادانه دستنوشته برای محتوای فکری مهم: جعفر رحمانی کهنموئی؛ کسب، تحلیل و تفسیر دادهها: جعفر رحمانی کهنموئی و سیده زهرا میری؛ تهیه پیشنویس دستنوشته: سیده زهرا میری؛ نظارت بر مطالعه: جعفر رحمانی کهنموئی و سید اسماعیل صفوی خلخالی.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
از کادر آزمایشگاه پاتولوژی دانشگاه آزاد واحد تبریز و کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز که در این پژوهش ما را همراهی کردهاند، سپاسگزاری میشود.