مقدمه
شفافیت هر کشور در ارتباط تنگاتنگ با نظام اداری و اثربخشی آن و در اصل مدل توسعه که نظام اداری تابع آن است، قرار دارد. موضوع ایجاد تحول در نظام اداری با پیشرفتهای فناورانه و علمی در راستای تحقق نیازهای هر کشور متناسب است، اما در اصل میتوان گفت هدف شفافیت سازمانی در تقویت توانمندیهای نظام اداری در راستای ارتقای اثربخشی وظایف دولت در اثر انطباق نقشها، توانمندیها و قابلیتهای نظام اداری برای بهبود اقتصاد ملی و رشد و توسعه کشور در زمینههای گوناگون، امری حیاتی محسوب میشود [
1].
قابل تصریح است که تابع فرایندهای گوناگونی از قبیل مشارکت عمومی کارکنان، اصلاح ساختارهای اداری، تناسب وظایف و اختیارات، توانمندسازی کارکنان و مدیران، پاسخگویی دولتمردان در مقابل شهروندان، نظارت بر نظام اداری و توسعه شیوههای اطلاعاتی و غیره است. نهادینه کردن فرهنگ شفافیت نظام اداری و مدیریت دولتی نیازمند تلاشی نظاممند و منسجم است که با ایجاد تغییرات اساسی در نظام اداره عمومی، قادر است توان جامعه را برای دست یافتن به اهداف بزرگ ملی و پیشرفت افزایش دهد [
2].
شفافیت مربوط به هنجارها و اعمال قدرت مشروع در افشای اطلاعات در خصوص تصمیمات، اجرا و کیفیت اجراست. شفافیت ابزاری است برای رسیدن به اهداف و قبل از همه ابزاری است برای ایجاد فضای سیاسی و اقتصادی برای مردم تا در این فضا بتوانند حقوق خود را اعمال و از آن دفاع کنند [
3]. از طرفی، شفافیت از دیرباز یک اصل اساسی برای مدیریت دولتی سازمانها بوده است و معمولاً به عنوان ابزاری قدرتمند برای دستیابی به اهداف اجتماعی مطلوب، از جمله تقویت مسئولیتپذیری و کاهش فساد تلقی میشود. آگاهی مردم از آنچه در سازمانها میگذرد با نظارت و کنترل، فعالیتهای کارکنان دولت سبب خواهد شد تا از تضاد منافع و فساد جلوگیری شود که در صورت شفافیت امکانپذیر است [
4].
شفافیت یک عامل کلیدی در ایجاد اعتماد است که زمانی حاصل میشود که سازمان به درخواستهای اطلاعات مدیریت خود پاسخ دهد. شفافیت همچنین این امکان را فراهم میکند که اطلاعات واقعی یک سازمان توسط ذینفعان مختلف تحت تأثیر آن بررسی کند تا بتوانند با آگاهی کامل از حقایق و بدون عدم تقارن اطلاعاتی تصمیمگیری کنند [
5].
شفافیت با کیفیت اطلاعات مرتبط است، به این دلیل که باید صادق، مرتبط، قابل درک، مفید، قابل تأیید و به راحتی در دسترس باشد، به صورت داوطلبانه ارائه شود و فراتر از آن چیزی باشد که توسط مقررات لازم است. برای اینکه سازمانها به سطح کافی از شفافیت دست یابند، باید حاکمیت فرایندهای فناوری اطلاعات و مدیریت دانش را تقویت کنند و همچنین یک خطمشی ارتباطی مؤثر ایجاد کنند [
5].
دانشگاههای علومپزشکی به عنوان پرچمداران بودجهریزی عملیاتی و حسابداری تعهدی بین دستگاههای دولتی از سال 1382 اقدام به تغییرات بنیادین در سیستم حسابداری، بودجهریزی و گزارشگری مالی خود کردهاند [
6]. این در حالی است که سایر دستگاههای دولتی تقریباً بعد از ابلاغ بخشنامه نظام حسابداری بخش عمومی و آییننامه اجرای حسابداری تعهدی در سالهای 1394 و 1395 اقدام به تغییر در مبنای حسابداری و تهیه گزارشهای مالی کردهاند. در دانشگاههای علومپزشکی نیز مثل سایر سازمانهای دولتی، فارغ از بحث بودجهریزی عملیاتی و نقش آن در شفافیت مالی، نظارت و گزارشگری مالی و بودجهای توسط سازمانهای نظارتی انجام میشود [
7].
شفافیت و پاسخگویی یکی از موضوعات مهم و اساسی در عملکرد مالی دولت و بودجه عمومی است. شفافیت مالی دولت در جمعآوری درآمد، تجمیع منابع و هزینهکرد، به عنوان یکی از پیششرطهای مهم برای اعمال سیاستهای مالی مناسب برای حکمرانی خوب، بهبود عملکرد اقتصادی، کاهش کسری بودجه و انباشت بدهی محسوب میشود؛ بنابراین این موضوع یکی از معیارهای اصلی دولت در لایحه بودجه سال 1401 قرار داده شده [
8] و در همین راستا، نمایندگان مجلس نیز بر لزوم شفافیت بودجه و هزینهکرد منابع دولتی تأکید دارند.
اخیراً با تغییر دولت تأکید بر شفافیت و لزوم پاسخگویی از طرف سیاستگذاران و قانونگذارانی چون نمایندگان مجلس شورای اسلامی و سازمان برنامه و بودجه، این موضوع بیش از پیش مطرح میشود. در این میان، لبه تند و تیز انتقادات بیشتر متوجه دانشگاههای علومپزشکی کشور قرار گرفته که به دلیل اعتبارات خارج از شمول، عدم شفافیت در منابع و هزینهکرد دانشگاههای علومپزشکی، نبود نظارت دیوان محاسبات و حسابرسی عملکرد و تفریغ بودجه است.
علاوه بر این، سایتهای مختلف خبری و رسانههای دیداری و شنیداری به نقل از نمایندگان ملت به تکرار بر عدم شفافیت و حسابرسی از حسابهای دانشگاههای علومپزشکی اشاره کردهاند. سایتهای متعدد خبری، نظرات نمایندگان مجلس شورای اسلامی مبنی بر معافیت دانشگاههای علومپزشکی از حسابرسی، وجود فساد مالی در دانشگاهها و عدم شفافیت بودجه دانشگاههای علومپزشکی را منعکس کردهاند. علاوه بر سازمانهای نظارتی، هیئت امنا و حسابرس منتخب آنها نظارت مازادی را بر عملکرد مالی دانشگاههای علومپزشکی دارند. آنچه در ماده 1 قانون احکام دائمی برنامههای توسعه کشور آمده؛ موجب سلب نظارت قانونی مراجع نظارتی نمیشود، بلکه معیار و مبنای نظارت تغییر کرده است و قوانین و آییننامههای مستقل مبنای نظارت است [
9].
بنابراین مراجع نظارتی در چارچوب قوانین و آییننامههای مصوب و مرتبط میتوانند بر تمام ابعاد عملکردی دانشگاهها نظارت داشته باشند. چنانچه در حال حاضر بر خلاف ادعاهای صورتگرفته، کارشناسان دیوان محاسبات در تمام دانشگاههای علومپزشکی مستقر هستند و نظارت خود را اعمال و گزارشهای مرتبط را تهیه و ارسال میکنند. در ماده 12 و 4 آییننامه مالی معاملاتی دانشگاهها، هیئت امنا دانشگاه را موظف کرده تا حسابرس مستقل انتخاب کرده و تا پایان خرداد سال بعد نسبت به تهیه صورتحسابهای مالی نهایی اقدام کند و آن را برای اظهارنظر به حسابرس مستقل ارائه کند.
همانطور که ملاحظه میشود دانشگاههای علومپزشکی یک بار دیگر، مازاد بر نظارتهای قانونی سایر دستگاهها، حسابرسی میشوند. خاطرنشان میشود دانشگاهها، اولین سازمانی بودند که اقدام به تهیه صورتهای مالی در بخش عمومی کردند. با توجه به آنچه گفته شد به نظر میرسد فضای ایجادشده علیه دانشگاههای علومپزشکی کشور و کارکنان بهداشتی و درمانی به دور از واقعیت و پشتوانه علمی است. در 2 سال اخیر، جامعه بهداشت و درمان کشور در سختترین شرایط کاری قرار داشته و با وجود اینکه بیشتر سازمانهای دولتی به دلیل شیوع کرونا در برخی از ایام تعطیل یا نیمه فعال بودهاند، اما سیستم بهداشت و درمان کشور در اوج فشار کاری خود قرار داشتهاند [
10].
بنابراین ایجاد زیرساختهایی در بیشتر شدن شفافیت از مهمترین سازوکارهایی است که توانایی دانشگاه علومپزشکی را افزایش میدهد. بر این اساس، فرهنگ نهادینه شدن شفافیت به عنوان یکی از اجزای دانشگاه علومپزشکی و توجه به ویژگیهای رفتاری و فرهنگی مدیران و کارکنان در سازمان اثر بسیار مهمی در اجرای برنامههای دولت در نظام اداری دارد و توجه به این ویژگیها میتواند در پیشبرد اهداف و برنامههای تعیینشده نقش بسزایی ایفا کند. در این پژوهش سؤالات اصلی این است که الگوی نهادینهسازی فرهنگ شفافیت در دانشگاه علومپزشکی لرستان چه مشخصاتی دارد؟
روشها
این پژوهش از نظر نتیجه، جزء تحقیقات توسعهای قلمداد میشود، زیرا به دنبال طراحی و تبیین مدل نهادینهسازی فرهنگ شفافیت در دانشگاه علومپزشکی کشور است. از لحاظ هدف انجام، این تحقیق جزء تحقیقات کاربردی است. در واقع، رویکرد پژوهشی این مطالعه به لحاظ منطق گردآوری دادهها از نوع استقرایی / قیاسی است. بدین منظور ابتدا با بررسی مبانی نظری و تئوری تحقیق، مؤلفههای اصلی و فرعی و شاخصهای مؤثر بر فرهنگ شفافیت شناسایی و در قالب چکلیست امتیازی تهیه و تدوین شد و بر مبنای رویکرد قیاسی از طریق روش تحلیل مضمون شاخصها و مؤلفههای تحقیق تأیید شد. سپس بر اساس روش مدلسازی ساختاری / تفسیری عوامل مؤثر بر فرهنگ شفافیت طراحی شد.
به عبارتی، در روش تحلیل محتوا برای مقولهبندی و طبقهبندی دادههای کیفی از 2 شیوه استقرایی و قیاسی استفاده میشود. در این پژوهش از روش قیاسی برای تحلیل مضمون پرسشهای با پاسخ باز و مصاحبههای ساختاریافته تکمیلی استفاده شده است. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی، بر اساس روش ارزیابی انتقادی و بررسی مقالات و تحقیقات مشابه بود که با استفاده از امتیازبندی مؤلفهها فرهنگ شفافیت از طریق چکلیست امتیازی طراحی شده و روش تحلیل مضمون انجام شد. برای این کار طبق هماهنگیهای قبلی، چکلیستهای امتیازی طراحیشده، در اختیار اعضای پنل (خبرگان) قرار داده شد.
در بخش کمّی تحقیق، بعد از تأیید مؤلفههای تحقیق در بخش کیفی از طریق پرسشنامه محققساخته، تأثیر شاخصهای تأییدشده، مؤلفههای شناساییشده، مورد بررسی و آزمون قرار گرفت. پس از تعیین متغیرهای تحقیق، واحدهای تحلیل (مضمون، مقوله و نشانگرها) مشخص شد. در مرحله اول، مضمونهای این پژوهش تعیین شد. پس از مشخص شدن مضامین، مقولههای تحلیل تعریف شد. با این شیوه که هر مضمون، مقولههایی را دربرگیرد.
جامعه آماری مشتمل است بر خبرگان دانشگاهی و مدیران ارشد دانشگاه علومپزشکی کشور که در این حوزه فعال هستند. به طور خاص، جامعه آماری این پژوهش شامل متخصصان باسابقهای است که تجربه زیسته فعالیت در حوزه مدیریت رفتار سازمانی داشته، در ردههای مدیریتی بوده و همچنین آشنایی کامل با مبانی نظری فرهنگ شفافیت جامع داشتهاند.
مشارکتکنندگان این تحقیق شامل 2 بخش است: در بخش اول؛ یعنی تحلیل محتوا (مصاحبه با خبرگان)، تعداد 10 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه و مدیران ارشد دانشگاه علومپزشکی لرستان به عنوان اعضای پنل حضور داشتند که این افراد از طریق روش نمونهگیری کیفی همگن به عنوان اعضای گروه پنل انتخاب شدند.
در بخش دوم پژوهش برای طراحی مدل ساختاری / تفسیری از 15 نفر از مدیران ارشد و میانی دانشگاه علومپزشکی لرستان به منظور پاسخ به پرسشنامه طراحیشده استفاده میشود.
با توجه به ماهیت غیرخطی و مارپیچی تحقیقات کیفی، پروتکل مصاحبهها از تحقیقی به تحقیق دیگر با توجه به روند گفتوگو و پرسشهایی جدیدی که مطرح میشدند، دستخوش تغییراتی میشد، اما محورهای اصلی پروتکل که در مصاحبهها بحث شدهاند، پرسشهایی در خصوص طراحی و تبیین مدل نهادینهسازی فرهنگ شفافیت در دانشگاه علومپزشکی کشور را شامل میشد. با توجه به اینکه پروتکل راهنمای عمل یا دستورالعمل محقق است؛ بنابراین محقق سعی کرده است که پروتکل را در 2 سطح سؤالات کلی و جزئی در نظر بگیرد. بدین مفهوم که محقق متکفل است که در فرایند مصاحبه پاسخ این سؤالات را برای پوشش شکاف نظری احصا کند؛ بنابراین پروتکل با این نگاه که ابزار دست محقق است و در اختیار مشارکتکنندگان قرار نمیگیرد، تهیه شده است.
با توجه به جامعه آماری در بخش کیفی تحقیق برای انجام مصاحبه با هر یک از افراد، پیشاپیش هماهنگی لازم با آنها انجام میشد. در تعیین زمان مصاحبهها هیچ محدودیتی اعمال نمیشد و انتخاب زمان اجرای مصاحبه با مصاحبهشوندگان بود. در ابتدای هر مصاحبه پژوهشگر ابتدا خود را معرفی و سپس هدف از اجرای مطالعه را برای مصاحبه شوندگان بازگو کرده است. همه مصاحبهها در محیطی آرام و هر مصاحبه حدوداً بین یک تا سه ساعت به طول انجامیده است.
به منظور تأیید روایی پرسشنامههای محققساخته، از روش نسبت روایی محتوایی استفاده شد که بر این اساس از 10 نفر از اعضای پنل خواسته شد، امتیاز لازم به هر مؤلفه داده شود. نتیجه بهدستآمده مشخص ساخت با توجه به اینکه مقدار نسبت روایی محتوایی مقیاس بزرگتری از 0/69 است، اعتبار محتوایی مؤلفههای تحقیق تأیید شد. از طرفی، شاخص روایی محتوا، میانگین مقادیر نسبت روایی محتوایی آیتمهای باقیمانده در مدل، آزمون یا ابزار روا شده است. شاخص روایی محتوا نشاندهنده جامعیت قضاوتهای مربوط به روایی یا قابلیت اجرای مدل، آزمون یا ابزار نهایی است. هر چقدر روایی محتوایی نهایی بالاتر باشد، مقدار شاخص روایی محتوا به سمت 0/99 میل میکند. بر عکس این قضیه نیز صادق است. مقدار شاخص روایی محتوایی بالای 0/83 داشته و مورد قبول است.
یافتهها
با توجه به تأکید استراوس و کوربین بر فرایند کدگذاری، در این تحقیق و فرایند کدگذاری به صورت پویا انجام میشود. همچنین به منظور طراحی مدل به شکلی مداوم در طی فرایند تحلیل دادهها بین کدگذاریها دائماً حرکت کردیم. در ابتدای کدگذاری، تلاش بر این است که مقولهها از طریق کدگذاری مشخص شود و در مرحله بعد، مقولههای دریافتی به همدیگر ارتباط داده شوند و پس از این ارتباط، مقولههای کلی و مقولههای فرعی و ارتباط بین این مقولهها با هم ترکیب میشوند تا مدل نظری تحقیق حاصل شود.
برای طبقهبندی دقیق مفاهیم بین مقولهها باید هر مفهوم، بعد از تفکیک برچسب بخورد و دادههای خام به وسیله بررسی دقیق متن دقیق مصاحبهها و یادداشتهای زمینهای مفهومسازی شوند. در این مرحله از روش کدگذاری باز و محتوایی (محوری) استفاده شد. بیش از 1580 کد باز از منابع تأییدشده در گامهای قبلی مطابق
جدول شماره 1 استخراج شد.
![](./files/site1/images/777777777777/6/%D8%AC1%D8%A8.jpg)
نتایج حاصل از تحلیل مصاحبههای انجامشده نشان میدهد که عوامل تجربی زیادی بر الگوی نهادینهسازی فرهنگ شفافیت در سازمان تأثیرگذار هستند، بهطوری که نقش مدیران و وظایف کارکردی آنها را یک عامل بسیار تأثیرگذار برای الگوی نهادینهسازی فرهنگ شفافیت در سازمان میدانند. مصاحبهشوندگان بارها در مصاحبهها به عاملهای بسیاری در ارتباط با الگوی شفافیت سازمانی تأکید میکردند.
کدگذاری محوری مرحلۀ دوم تجزیهوتحلیل است. هدف این مرحله برقراری رابطه بین مقولههای تولیدشده در مرحله کدگذاری باز است. کدگذاری محوری بر تمرکز و تعیین یک مقوله به عنوان مقوله هستهای یا مرکزی قرار داشته و سپس سایر مقولات به عنوان مقولات فرعی به آن ارتباط داده میشوند.
به منظور طراحی مدل به شکلی مداوم در طی فرایند تحلیل دادهها بین کدگذاریها دائماً حرکت کردیم. در ابتدای کدگذاری، تلاش بر این است که مقولهها از طریق کدگذاری مشخص شده و در مرحله بعد، مقولههای دریافتی به همدیگر ارتباط داده شوند.پس از این ارتباط، مقولههای کلی و مقولههای فرعی و ارتباط بین این مقولهها با هم ترکیب میشوند تا مدل نظری تحقیق حاصل شود. برای طبقهبندی دقیق مفاهیم بین مقولهها باید هر مفهوم بعد از تفکیک برچسب بخورد و دادههای خام به وسیله بررسی دقیق متن دقیق مصاحبهها و یادداشتهای زمینهای مفهومسازی شوند. در این مرحله از روش کدگذاری باز و محتوایی (محوری) استفاده شد. بیش از 1580 کد باز از مصاحبهها استخراج شد.
نتایج حاصل از تحلیل مصاحبههای انجامشده نشان میدهد عوامل تجربی زیادی بر الگوی نهادینهسازی فرهنگ شفافیت در دانشگاه علومپزشکی تأثیرگذار هستند، بهطوری که نقش مدیران و وظایف کارکردی آنها را یک عامل بسیار تأثیرگذار برای الگوی نهادینهسازی فرهنگ شفافیت در سازمان میدانند. مصاحبهشوندگان بارها در مصاحبهها به عاملهای بسیاری در ارتباط با الگوی شفافیت سازمانی تأکید میکردند.
کدگذاری محوری مرحلۀ دوم تجزیهوتحلیل است. هدف این مرحله، برقراری رابطه بین مقولههای تولیدشده در مرحله کدگذاری باز است. در اولین مرحله از کدگذاری محوری کدهای باز برگرفته از هر یک از منابع اطلاعاتی و مصاحبهها در قالب
جدول شماره 2 ارائه شده است.
![](./files/site1/images/777777777777/6/%D8%AC2%D9%BE.jpg)
پس از مشخص شدن مؤلفههای تحقیق به منظور طراحی مدل نهادینهسازی فرهنگ شفافیت در سازمان ابتدا بر اساس
جدول شماره 2، علائم اختصاری شاخصها به صورت زیر مشخص میشود:
مدلسازی ساختاری تفسیری، روشی اکتشافی برای شناسایی روابط شاخصها و سطحبندی آنها مبتنی بر پارادایم تفسیرگرایانه است. با استفاده از این روش میتوان الگوی روابط علّی و پیچیده میان یک مجموعه از عوامل را شناسایی کرد. همانطور که در
جدول شماره 3 مشاهده میکنید، شاخصهای تأییدشده توسط خبرگان به شکل علائم اختصاری برای تشکیل ماتریس خودتعاملی ساختاری تعیین شده است.
![](./files/site1/images/777777777777/6/%D8%AC3.jpg)
در این مرحله ابتدا نظر 15 متخصص درباره رابطه بین شاخصها مقایسه میشود. بدین منظور از شاخص «مد» استفاده میشود، به گونهای که از بین 4 گونه رابطه ممکن بین شاخصها، رابطهای که بیشترین فراوانی را از نظر متخصصان داشته باشد، در جدول نهایی منظور خواهد شد. برای تعیین نوع رابطه میتوان از نمادهای مندرج در
جدول شماره 4 استفاده کرد:
![](./files/site1/images/777777777777/6/%D8%AC4.jpg)
ماتریس خودتعاملی ساختاری باید با نظر متخصصان تهیه شود. به همین منظور، با نظرات 15 نفر از خبرگان (که در مرحله کیفی حضور داشتند) و با استفاده از روابط مفروضه
جدول شماره 4، ماتریس خودتعاملی ساختاری به شرح زیر تکمیل شد (
جدول شماره 5).
![](./files/site1/images/777777777777/6/%D8%AC5.jpg)
ماتریس دستیابی با جایگزینی ساختن نمادهای موجود در ماتریس خودتعاملی ساختاری با روابط تعریفشده صورت میگیرد و عملاً نمادهای V ،A ،O و X به مجموعهای از اعداد 0 و 1 تبدیل میشوند (
جدول شماره 6).
![](./files/site1/images/777777777777/6/%D8%AC6.jpg)
برای سازگار ساختن ماتریس دستیابی از قاعده بولین استفاده شد و ماتریس دستیابی با سازگار نهایی به صورت
جدول شماره 7 به دست آمد.
![](./files/site1/images/777777777777/6/%D8%AC7.jpg)
در این مرحله با به دست آمدن ماتریس دستیابی نهایی برای تعیین سطح معیارها 2 مجموعه قابل دستیابی (خروجی) و مجموعه مقدم (ورودی) را تعریف کرده و سپس اشتراک آنها را به دست آورده، بدین ترتیب که مجموعه قابل دستیابی، مجموعهای است که در ماتریس دستیابی نهایی، عدد معیارها در سطر به صورت 1 ظاهر شده باشد و مجموعه مقدم، مجموعهای است که در آن عدد معیارها در ستونها به صورت 1 ظاهر شده باشد (
جدول شماره 8).
![](./files/site1/images/777777777777/6/%D8%AC8.jpg)
بر اساس روابط موجود در ماتریس دستیابی و بر اساس اطلاعات سطحبندی متغیرها، گراف روابط بین متغیرها با حذف موارد ترایایی نهایی حاصل شده است. سپس اعداد با معیارهای اصلی تحقیق جایگزین میشوند. در
تصویر شماره 1، گراف مدلسازی ساختاری تفسیری نشان داده شده است.
گراف مدلسازی ساختاری تفسیری ترسیم شد تا شبکه جامع حاصلشده و اولویت (سطحبندی) متغیرها به شکل گرافیکی نشان داده شود و بینش کاملتری نسبت به روابط داشته باشیم. تحلیل میکمک روشی برای نمایش گرافیکی متغیرها بر اساس قدرت نفوذ و وابستگی آنها در مدلسازی ساختاریتفسیری است. بر اساس قدرت وابستگی و نفوذ متغیرها، میتوان دستگاه مختصاتی تعریف کرد و آن را به 4 قسمت مساوی تقسیم کرد.
تجزیهوتحلیل میکمک بر پایه قدرت نفوذ (تأثیرگذاری) و میزان وابستگی (تأثیرپذیری) هر متغیر شکل گرفته و امکان بررسی بیشتر محدوده هر یک از متغیرها را فراهم میسازد. با استفاده از تحلیل میکمک نیز نوع متغیرها با توجه به اثرگذاری و اثرپذیری بر سایر متغیرها تعیین میشود. در گراف مدلسازی ساختاری تفسیری روابط متقابل و تأثیرگذاری بین معیارها و ارتباط معیارهای سطوح مختلف به خوبی نمایان است که موجب درک بهتر فضای تصمیمگیری میشود.
معیارهای سطح یازدهم یا همان سطح آخر (پایینترین قسمت گراف) بیشترین ارتباط و تأثیر را بر نهادینهسازی فرهنگ شفافیت در دانشگاه علومپزشکی لرستان دارند و با توجه به آن، دانشگاه علومپزشکی لرستان از لحاظ فرهنگ شفافیت بهبود و ارتقا پیدا میکند. عامل سطح یازدهم در پژوهش حاضر، رضایتمندی منابع انسانی و کاهش فساد اداری، در سطح بعدی معیار شایستهسالاری قرار دارد که متأثر از عوامل سطح یازدهم است.
سطح بعدی بهبود رضایتمندی جامعه است که متأثر از معیار سطح دهم؛ یعنی شایستهسالاری قرار دارد. سطح بعدی تحول و بهبود نظام اداری است که متأثر از معیار سطح نهم؛ یعنی بهبود رضایتمندی جامعه قرار دارد. در سطح بعدی هم روابط متقابلی بین مهارت شناختی و وفق مدارا وجود دارد. همچنین تحول و بهبود نظام اداری میتواند بر مهارت شناختی، وفق و مدارا اثرگذار باشد.
در سطح ششم، بین معیارهای مدیریت دانش، اثربخشی و کارآمدی و کیفیت مقررات تنظیمی روابط متقابلی وجود دارد و متأثر از مهارت شناختی و وفق مدارا هستند. در سطح پنجم، معیار عدالتمحوری وجود دارد و متأثر از مدیریت دانش، اثربخشی و کارآمدی و کیفیت مقررات تنظیمی هستند. در سطح چهارم، بین معیارهای زیرساخت فرهنگی و مدیریت مشارکتی روابط متقابلی وجود دارد و متأثر از عدالتمحوری است. در سطح سوم، بین معیارهای چابکی سازمانی و مدیریت تغییر روابط متقابلی وجود دارد و متأثر از زیرساخت فرهنگی و مدیریت مشارکتی است.
در سطح دوم، بین معیارهای اعتماد، اطمینان و پاسخگویی صریح روابط متقابلی وجود دارد و متأثر از چابکی سازمانی و مدیریت تغییر است. معیار سطح یکم که بالاترین قسمت گراف را تشکیل میدهد و شامل حاکمیت قانون است، به سایر عوامل وابسته است و از اثرگذاری کمتری برخوردار است. پس از تحلیل میکمک انواع متغیرهای تعیین شد. متغیرهای مستقل و کلیدی نهادینه شدن فرهنگ شفافیت، کاهش فساد اداری و رضایتمندی منابع انسانی هستند که بیشتر، اثر بر سایر متغیرها دارند و کمترین اثر را از سایر متغیرها میپذیرند، به همین دلیل در هنگام نهادینه کردن فرهنگ شفافیت توجه به این گونه معیارها از اهمیت بسیاری برخوردار هستند.
بحث
در کشور ما نیز مرور گزارشهای عملکردی نشان میدهد اقدامهایی برای افزایش شفافیت انجام شده است. راهاندازی سامانه پرونده الکترونیکی سلامت ایران، تهیه لیست و قیمت اقلام دارویی قابل عرضه در داروخانههای سراسر کشور، تهیه لیست و قیمت تجهیزات پزشکی، اطلاعرسانی در مورد تعرفههای خدمات تشخیصی و درمانی در بخش دولتی و خصوصی، راهاندازی مرکز پاسخگویی 190، تدوین و نصب منشور حقوق بیمار در مراکز درمانی، استقرار نظام بودجهریزی عملیاتی در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و تهیه گزارشهای حسابهای ملی سلامت نمونههایی از این اقدامات است. با وجود این، به نظر میرسد در زمان کنونی که مصرف درست منابع اولویت مهم دانشگاه علومپزشکی کشور بوده و میتواند این نظام را در پیادهسازی اقتصاد مقاومتی یاری رساند، نیاز است به صورت جدیتر موضوع شفافیت در دانشگاه علومپزشکی کشور دنبال شود.
پیشنهاد میشود تدوین، تصویب و ابلاغ برنامه / بسته مداخلههای افزایش شفافیت در دانشگاه علومپزشکی کشور، حمایت سازمانی از پیشگامان شفافیت، سنجش و ارزیابی موضوعهای مهم از دیدگاه بیماران / مردم، در نظر گرفتن تمهیدات لازم برای حفاظت از اطلاعات و دادهها و پایش و ارزیابی شفافیت نظام سلامت مورد توجه بیشتر سیاستگذاران قرار گیرد.
پژوهش حاضر با هدف طراحی و تبیین مدل نهادینهسازی فرهنگ شفافیت در دانشگاه علومپزشکی لرستان بررسی شد. نتایج حاصل از تحلیل مصاحبههای انجامشده نشان میدهد که عوامل تجربی زیادی بر الگوی نهادینهسازی فرهنگ شفافیت در سازمان تأثیرگذار هستند، بهطوری که نقش مدیران و وظایف کارکردی آنها را یک عامل بسیار تأثیرگذار برای الگوی نهادینهسازی فرهنگ شفافیت در سازمان میدانند.
نتایج پژوهش با نتایج پژوهشی که در ادامه بیان میشود همخوانی دارد. جمشیدیان و همکاران [
11] در پژوهشی تحت عنوان «طراحی الگوی شفافیت سازمانی در سازمانهای دولتی» نشان دادند الگوی شفافیت سازمانی از جامعیت، سادگی و سهولت، صحت، قابلیت کاربردی بودن و از نوآوری لازم برخوردار است. با توجه به یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت شفافیت سازمانی از طریق عوامل ساختاری، فرهنگی، رفتاری، اهداف سازمانی و راهبردهای سازمان در بُعد سازمانی و عوامل قانونی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و تکنولوزیکی در بُعد محیطی برقرار و تحقق خواهد یافت.
نرگسیان و جمالی [
12] در پژوهشی تحت عنوان «وضعیت شفافیت در سازمانهای حاکمیتی ایران» نشان دادند وبسایت وزارتخانههایی که در دسته امور حاکمیتی قرار دارند از شفافیت کمتری برخوردارند. همچنین وبسایتهایی که رتبه بهتری در کشور ایران دارند، از شفافیت بیشتری برخوردارند.
صادقی [
13] در پژوهشی تحت عنوان «شفافیت، نظارت و کارآمدی» نشان داده شد که وضعیت دسترسی به اطلاعات در ایران هنوز از جایگاه مطلوب فاصله دارد و نهادهای نظارتی نیز با تعدد و تداخل وظایف مواجه هستند. سپس پیشنهادهایی برای بهبود انتشار اطلاعات و عملکرد ساختارهای موجود نظارتی در کشور ارائه شده است.
نتیجهگیری
نتایج پژوهش نشان داد که 18 عامل به عنوان عوامل اصلی الگوی نهادینه شفافیت سازمانی در دانشگاه علومپزشکی لرستان ارائه شده است که عبارتاند از: چابکی سازمانی، مدیریت تغییر، حاکمیت قانون، اعتماد و اطمینان، پاسخگویی صریح، زیرساختهای فرهنگی، مدیریت دانش، اثربخشی و کارآمدی فرایندها، کیفیت مقررات تنظیمی، مدیریت مشارکتی، عدالتمحوری، مهارتهای شناختی، وفق و مدارا، کاهش فساد اداری، بهبود رضایتمندی جامعه، تحول و بهبود نظام اداری، شایستهسالاری و رضایتمندی منابع انسانی.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
در این مقاله کلیه اصول اخلاقی در نظر گرفته شده است. شرکت کنندگان از هدف تحقیق و مراحل اجرای آن مطلع شدند. آنها همچنین از محرمانه بودن اطلاعات خود اطمینان داشتند و میتوانستند هر زمان که بخواهند مطالعه را ترک کنند و در صورت تمایل، نتایج تحقیق در اختیار آنها قرار خواهد گرفت.
حامی مالی
این مطالعه برگرفته از رساله دکتری محسن امیرینیا در گروه مدیریت، دانشکده مدیریت و اقتصاد، دانشگاه لرستان، خرمآباد است و هیچپونه کمک مالی دریافت نکرده است (شماره ثبت 102/م به تاریخ 1402.03.01).
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی و طراحی مطالعه: رضا سپهوند؛ کسب، تحلیل و تفسیر دادهها: محسن امیری نیا ، سید نجمالدین موسوی؛ تهیه پیشنویس دستنوشته: محسن امیرینیا؛ بازبینی نقادانه دستنوشته برای محتوای فکری مهم: رضا سپهوند، محمد حکاک، سید نجمالدین موسوی؛ تحلیل آماری: محسن امیری نیا؛ حمایت اداری، فنی یا موادی: رضا سپهوند، محمد حکاک؛ نظارت بر مطالعه: محمد حکاک
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان این مقاله تعارض منافع ندارد.